insightgroup_ir | Неотсортированное

Telegram-канал insightgroup_ir - [گروه روان‌تحلیلی بینش]

7512

یونس اقتداری| روان‌درمانگر تحلیلی Admin: @InsightGroup_Admin

Подписаться на канал

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

برترین کانال‌های علمی و فرهنگی تلگرام

✳️♦️✳️♦️✳️

🍀کتاب‌های نایاب علمی و طبی
@FA_TI_MI
🌿آموزش علم نجوم هوروسکوپ
@yortchi_bosjin
🌿کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
🌿جادوی گیاهان طب سینوی
@teb_sinawi
🌿آشنایی با نویسندگان کلاسیک
@nevisandbdonya
🌿[گروه روان‌تحلیلی بینش]
@InsightGroup_ir
🌿آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
🌿مدرسه دانش و اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
🌿نسخه‌های درمانی با گیاهان دارویی
@banoooakbari
🌿واج‌های عشق
@vaj_hay_eshgh
🌿کانال طب ایرانی
@iranian_teb
🌿شکوه ثروت
@shokoh_servat
🌿اَسرارِ غده‌ی صنوبری
@Cleanup_inward
🌿ماساژ و یوگا، سلامتی جسم و روح
@yougasozok
🌿خودشناسی، درمانگری
@reiki4444
🌿کانالی از کتاب و موسیقی و عشق
@RomanceWord
🌿شگفتی‌های توسعه در خرد
@Alefbaietousee
🌿مباحث جذذذذاب ″ طبی″
@gasedak_health
🌿الفبای نوشتن و خلاقیت
@Alefbayeneveshtan
🌿آموزش کف بینی
@kafbini12
🌿باغبون خودت باش
@Maryamgarden
🌿کتاب خوان
@welll_read
🌿آداب معاشــرت
@Adab_Moasheratt
🌿هتل کتاب
@Hotel_booook
🌿"رد پای خدا"_"مسیر سعادت"
@radepaikhoda
🌿طبیعـت ✿ خــانـه قدیــمی
@Khonehghadimi
🌿کانال طبی عیون الحکمه
@oyoon_hekmat
🌿آموزش و تعمیرات تخصصی کامپیوتر و لپ‌تاپ
@fararaiane
🌿خانه‌ی دوست
@khanehy_doost
🌿بهترین تیکه های بهترین کتاب ها(ذهن‌زیبا)
@beautifulminds4
🌿آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
🌿خلوت دلداگان
@deel_dadegan
🌿محاسبه کد کیهانی، دنیای‌ فرشتگان
@fatemesadatmousavi3
🌿رازهای پولسازی
@Maya_Mind
🌿خودشناسی، عرفان
@naqmeh_ei
🌿اسرار بیگانگان
@asrarkk
🌿شـ؏ـر ‎‌‎‌‌‎‌‌‎بنوشیم
@Bi_Molaahezeh
🌿میهمانان فضایی
@mmufo
🌿آموزش زبان عربی با متون داستانی
@taaribedastani
🌿رمان آنلاین
@dastandarya1400
🌿بهترین کتابهای صوتی موفقیت وبیداری
@ganonjjazb
🌿از 0تا100 متافیزیک رو فول شو
@MetaCenterX
🌿دل واژه‌های تنهایی
@gandomzaran
🌿لینکدونی فرهنگی آموزشی و علمی
@linkdoni_hozavi
🌿پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
🌿دوره نویسندگی
@anahelanjoman
🌿استخدامی آموزگاری و دبیری
@svcnhit
🌿همای فاتحان
@buissness_womann
🌿بهترین ابیات شعر پارسی
@asharparsiii
🌿تمرکز روی خودم!!!
@shine41
🌿شعرناب و ڪوتاه
@sher_moshaer
🌿شعر خوب بخوانیم
@seda_tanha
🌿با کانال آراء و مطالب حقوقی به روز باشید
@kanalearavamatalebehhoghoogee
🌿تفسیر آیه به آیه قران کریم
@Pious114
🌿معلومات کمیاب طبی و درمانی
@internationalmedicaluseful
🌿اسرار عالم خفیه
@oloomgharibe89
🌿دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی
@yortci_bosjin_pdf

🍀متعادلسازی ٧چاکرا➕رفع نحوست و بستگی هاا
@CHAKRA_MEDITATION963

✳️♦️✳️♦️✳️
جهت هماهنگی در لیست
⤵️
@HHo_bb

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

کودک دیده‌نشده، شفادهندۀ زخمی

برای بسیاری از افرادی که در کودکی دیده نشدند، مراقبت اجباری باعث می‌شود؛ احساس کنند قدرتمندند، قهرمانی هستند که با بحران‌ها سازگار می‌شود، و کوهی هستند که هرکسی وقتی مشکلی دارد می‌تواند به آن‌ها تکیه کند. و درحالی‌که این افراد خودشان احساس نیاز و وحشت دارند، اما این احساسات را دیگر در خودشان نمی‌بینند، بلکه فقط در دیگران می‌بینند.

به همین خاطر؛ آن‌ها راحت با افراد نیازمند ارتباط برقرار می‌کنند و راهی برای بهترشدن آن‌ها می‌یابند. اصلاً به همین علت است که؛ برخی از این کودکان دیده‌ نشده تصمیم می‌گیرند وارد شغل‌های حمایتی شوند، مثل؛ شغل روان‌درمانی.

هر کدام از این افراد در یک جایی از این طیف قرار دارند: در یک سر طیف؛ آن‌ها بر اساس رنج‌هایی که خودشان داشتند با افراد دردمند احساس نزدیکی می‌کنند (شفادهندۀ زخمی) و در سر دیگر طیف؛ کاملاً با رنج‌های خود قطع ارتباط کرده‌اند و تمام تلاش‌شان را می‌کنند که مطمئن شوند آن رنج مربوط به دیگری است.

در هر دو حالت؛ توانایی کمک‌کردن مؤثر به دیگران بستگی دارد به توانایی آن‌ها برای اینکه هم رنج خودشان و هم رنج طرف مقابل را در ذهن‌شان داشته باشند، و در‌عین‌حال؛ آن‌ها را جدا از هم نگه دارند تا بتوانند تفاوت بین رنج خودشان و رنجی را که می‌خواهند به آن کمک کنند درک کنند.

از طرفی؛ میزان کمکی که آن‌ها می‌توانند به دیگران بکنند بستگی دارد به اینکه رابطه‌شان با میزان قدرت خودشان چگونه است و چقدر در فرایند روان‌درمانی خودشان روی این موضوع کار کرده‌اند.

درمان کودک دیده‌نشده در بزرگسالی
کاترین استاوفر


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

📌چرا چیزی که می‌خواهیم را به دست نمی‌آوریم؟!
دکتر بروس لیپتن

کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

مهم ترین چیزی که از ظرفیت عشق ورزی اقتباس می‌شود؛ احساس حق شناسی است. حق شناسی، در ساختن ارتباط با ابژه خوب ضروری است و همچنین مبنای قدردانی از خوبی دیگران و خود است.


ریشهٔ حق شناسی در هیجانات و نگرش‌های برخاسته در ابتدایی ترین مراحل نوزادی است، یعنی؛ زمانیکه مادر برای نوزاد تنها ابژه است. پیوند اولیه، اساس تمامی روابط بعدی با فرد محبوب است. طبق گفته های کلاین، شدت غبطه و ظرفیت عشق ورزی، مؤلفهٔ ذاتی مستحکمی دارند.

"ظرفيت لذت بردن کامل از رابطهٔ اولیه با پستان، بنیانی را برای تجربه کردن لذت از جانب منابع گوناگون فراهم می‌کند".


حق شناسی، ارتباط تنگاتنگی با اعتماد به چهره های خوب دارد. ظرفیت نوزاد برای سرمایه گذاری بر اولین ابژه بیرونی با لیبیدو، منجر به مستقر کردن ابژه خوبی می‌شود که خویشتن را دوست دارد و از آن محافظت می‌کند و توسط خویشتن دوست داشته می‌شود و مورد محافظت قرار می‌گیرد. این مبنای ایجاد اعتماد به خوب بودن یک نفر است.

هرچه خشنودی از پستان بیشتر باشد، لذت و حق شناسی بیشتری احساس می‌شود و آرزوی بیشتری برای بازگشت لذت وجود خواهد داشت. این تجربه مکرر، حق شناسی را در عمیق ترین سطوح ممکن می‌سازد و نقش مهمی در ظرفیت ترمیم و والایش خواهد داشت.

حق شناسی همچنین ارتباط نزدیکی با سخاوت مندی دارد. وقتی یک ابژه خوب جذب می‌شود فرد می‌تواند هدایای آن را با دیگران قسمت و توانایی دادنِ خود را بیشتر کند (کلاین، ۱۹۵۷).

پیشگامان روانکاوی کودک
بئاتریس مارکمن روبینز


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

زن در جوامع مردسالار، «دیگری» انگاشته می‌شود و منعکس‌کننده‌ی فرافکنی‌های غالب و ضدفانتزی‌های دوران است. اسطوره‌ای که برای سرکوب سکسوالیته زنانه و برای کنترل بیشتر مردان بر ظرفیت‌های زایای زن به کار می‌رود.


با در نظر گرفتن تعاریف جنسیتی در قالب موهبت‌های «طبیعی»، تفسیرهای واهی غربی زنانگی را با تسلیم شدن، نوع دوستی، همدلی، ابراز احساسات و همچنین مازوخیسم، افسردگی و ناگفتنی‌ها تداعی می‌کند. در مقابل مردانگی مقاصد روشنگری از عقلانیت، جاه‌طلبی، خودآیینی و خوداتکایی را به تصویر می‌کشد.

حتی در مقاله‌ی همدلانه فروید، زنانگی تا اندازه‌ای با «طبیعت زنان که با کارکرد جنسیشان متعین شده» تعریف می‌شود. فروید با اشاره به مسئله‌مندی زنان، یعنی عملکرد ضعیف‌ترشان، اضافه می‌کند. او «این واقعیت را نادیده نمی‌گیرد که یک زن ممکن است در دیگر جنبه ها نیز انسان باشد. فروید انسان‌انگاری مغالطه‌آمیز سلول‌های جنسی را چون الگویی برای [توضیح] «فعال بودگی مردانه» و «انفعال» محجوب زنانه را کنار می‌گذارد؛ انفعالی که به تخمک سرشار از مواد مغذی‌ای تشبیه شده که صبورانه در انتظار دخول اسپرم رقابت‌طلب است. او با تصحیح این خطای برهم‌نهی به ما یادآوری کرد که زنان می‌توانند فعالیت بسیاری در مسیرهای متنوعی داشته باشند و مردان نمی‌توانند بدون سازگاری منفعلانه فراوان در کنار همنوعان خود زندگی کنند».


بااین‌حال؛ به رغم تأیید دوجنسی‌بودگی روانی «هرفرد، ترکیبی از صفات شخصیتی متعلق به جنس خود و جنس مخالف را نشان می‌دهد، حتی؛ در نظریه‌پردازی او نیز انفعال همچنان عنصری زنانه و لیبیدو مردانه در نظر شده است. بااین‌حال؛ بسیاری از روانکاوان معاصر درگیر یک دیدگاه دوگانه‌ی ذات‌انگارانه نیستند و تمایل دارند به جای کف زدن، برای دست کشیدن ادیپی همانندسازی با جنس متقابل، چندوجهی بودن جنسیت را بپذیرند.

دیدگاه های معاصر بر زنانگی، جنسیت و هویت زایا | جوآن رافائل لف


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

کسی که نسبت به ارزش خود دچار تردید است و خود را آدم ناقابلی تصور می‌کند، مسلماً قدرت ابراز وجود نیز نخواهد داشت و از هر عملی که نشانه‌ی برازندگی و برجستگی شخصیت است خودبه‌خود اجتناب می‌کند.


مثلاً؛ قادر نخواهد بود تمایلات و آرزوهای معقول و منطقی خود را ابراز دارد، خود را ناقابل‌تر از آن می‌داند که از کسی تقاضایی بکند، خود را بی‌وجودتر از آن می‌داند که کاری را صرفاً به خاطر دل خودش یا در جهت منافع خودش انجام دهد، قادر نخواهد بود به راحتی عقاید خود را ابراز دارد یا از کسی انتقاد کند، به خودش نمی‌بیند که به دیگران دستور و فرمان دهد - حتی به کسانی که زیر دست او کار می‌کنند.

قادر نیست دوستانی را که واقعاً دلش می‌خواهد و با آنها همفکری و سنخیت دارد برای خود انتخاب کند، در مقابل حمله‌ی دیگران نمی‌تواند از خودش دفاع نماید، قدرت «نه» گفتن ندارد.

نمی‌تواند در هیچ زمینه‌ای تصمیم قاطعی بگیرد، نمی‌تواند از خودش نظر و عقیده مستقلی داشته باشد بلکه همیشه عقیده‌ی خود را تابع عقیده‌ی دیگران قرار می‌دهد، نمی‌تواند برای زندگی خود طرح و نقشه معینی داشته باشد، امور زندگی خود را حتی در زمینه‌های مهمی مثل؛ شغل و ازدواج به دست اتفاق و «هرچه پیش‌آید خوش آید» می‌سپارد؛ به طور دقیق و روشن نمی‌داند از زندگی چه می‌خواهد و چه هدفی دارد.

ترس‌های شدید عصبی باعث می‌شود که به طور کلی از زندگی وحشت داشته باشد و نتواند با امور زندگی رابطه‌ای راحت و بی‌دغدغه برقرار کند، یا به علت همین ترس‌های موهوم عصبی، قادر نخواهد بود که با تمام زندگی در رابطه باشد، بلکه؛ همیشه تنها با گوشه‌هایی از زندگی در رابطه است، مثلاً؛ تمام زندگی و روابط خود را محدود به امور جنسی می‌کند؛ یا تمام فعالیت‌های خود را متمرکز در تحصیل ثروت می‌نماید.

شخصیت عصبی زمانه ما | کارن هورنای


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

از نظر فروید، زنان درگیر رشک قضیب خویش باقی می‌مانند_که حداقل تا حدودی پیش فرض اشتباهی نیست_و مردان منحصراً بر اضطراب همجنس‌گرایانه خود از مورد دخول واقع شدن متمرکز میشوند.


به باور من؛ما در هردو مورد با دفاع پیشاتناسلی در برابر اضطراب از دخول تناسلی روبه روییم؛[ اضطراب از واژنی که باید اجازه دخول بدهد یا باید قضیب لیبیدویی در آن دخول کند] به همین ترتیب؛ تفاوت میان دو جنس با رابطه جنسی پیوند دارد.

بُعد زنانه‌ شهوانی و رابطه جنسی بی‌شک با فراهم کردن لذت وجدآمیز حتی در میان روانکاوان، سرکوب‌شده‌ترین بازنمایی‌ها و تابو هستند؛ روانکاوانی که هرچقدر هم بدنام‌کننده می‌نمایند، باز هم سکسوالیته‌ی کودکی را پذیراترند.

اگرچه دست نوشته های روانکاوی پر از مواردی است که مرتبط با سکسوالیته‌ کودکی یا رانه هاست،اما درباره‌ چگونگی تعریف نقشی که این عوامل در خود سکسوالیته ایفا می‌کنند و در نوع سکسوالیته‌ای که در رابطه جنسی بزرگسالی ابراز می‌شود کمتر نوشته شده است. تا زمانی که مورد دوم از مابقی زندگی ذهنی متمایز نشود،ویژگی اساسی و بنیادینی از زندگی روانی را آشکار می‌کند.

ژاکلین شفر


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

علت درد، نه فقدان فرد محبوب ما، بلکه این واقعیت است که؛ ما بیش از هر زمان دیگری به کسی که می‌دانیم به شکل جبران‌ناپذیری از دست رفته عشق می‌ورزیم، عشق و آگاهی با هم مغایرند.


ایگو، بین عشقی که محبوب را زنده تصور می‌کند و آگاهی از غبیت بی‌چون و چرای او دوپاره می‌شود. شکاف بین حضور زنده‌ی دیگری در ایگو و غیبت واقعی او، چنان گسست تحمل‌ناپذیری است که غالبا می‌خواهیم آن را نه با فرونشاندن عشق بلکه با انکار غیبت تعدیل کنیم. درحالی که علیه واقعیت فقدان سر به شورش برمی‌داریم و مرگ مسلم محبوب را نمی‌پذیریم!

رنج و عشق | خوان داوید نازیو


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

📌تعرفه ارائه خدمات روانشناسی و مشاوره سال 1404

کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

صورت ذهنی مادر و تجربه‌ی مادر، مجموعه‌ای از افکار عاطفی را در ذهن تداعی می‌کند. ما ابتدا با تجربه کردن مادر شخصی خودمان از وجود این عقده باخبر می‌شویم و در مرحله‌ی بعد، از راه تماس‌های مهم با سایر زنها و همچنین از درونی کردن باورهای جمعی.


تجربه نشان داده است که؛ «مادر واقعی» همواره در بروز روان‌نژندی یا اختلال‌های عصبی که بی‌گمان ریشه در آغاز کودکی دارد ــ نقش فعالی ایفا می‌کند؛ ولی از دیگرسو نقش «مادر واقعی» در این اختلال‌ها، نقشی محدود است، یعنی؛ آن نفوذی که روان‌شناسی معتقد است «مادر واقعی» بر بچه اعمال می‌کند، تنها از خود مادر نیست، بلکه؛ بیشتر ناشی از آن کهن‌الگویی است که به مادر نسبت داده می‌شود و به او جنبه‌ای مقدس و اساطیری می‌بخشد.

عقده‌ی مادر و روابط زن و مرد
رابرت جانسون


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

Mourning and Melancholia (1915) by Sigmund Freud

مقاله‌ی ماتم و مالیخولیا | زیگموند فروید

@ravangoft

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

بی‌گمان عقده ی مادر سخت ترین نبردی است که هر مردی با آن روبه رو می‌شود. عقده‌ی مادر قابلیتی است واپس گرایانه (regressive) در مرد که می‌تواند زودتر از هر عنصر دیگری در روان زندگانی او را به تباهی بکشد.


برای مرد تسلیم شدن به عقده ی مادر، یعنی؛ شکست خوردن در نبرد زندگی. عقده‌ی مادر، در مرد یعنی آرزوی او برای بازگشت دوباره [قهقرایی] به دوران کودکی و مورد مراقبت قرار گرفتن، یعنی؛ به رختخواب خزیدن و پتو را روی سر کشیدن برای شانه خالی کردن از برخی مسئولیت‌هایی که با آن روبه‌روست. این تعریف از عقده‌ی مادر به جنسیت خاصی محدود نمی‌شود و درباره زن و مرد به شکل یکسان صادق است.

شاید بسیاری از ما در مواقعی که در برابر مشکلات زندگی احساس ناتوانی می‌کنیم به همین روش رو آورده باشیم؛ انگار که شخص از ترس رویارویی با مخاطرات (هیولاها و شیاطین ) به رحم مادر پناه می‌برد. در زهدان مادر، جنین هیچ‌گونه مسئولیتی ندارد. روبه‌رو شدن با مخاطرات دنیای بیرون و جنگ با اژدها، مسئولیت کسی دیگر است؛ وظیفه‌ی مادر است. کار جنین، تنها مورد مراقبت و تغذیه قرار گرفتن است و بس.

بارها مشاهده شده است که شخص با جمع کردن زانوان به داخل شکم، در رختخواب نیز همان حالت جنینی را به خود می‌گیرد. عقده‌ی مادر می‌تواند خود را به صورت یک حس وحال (mood)، دلسردی و یأس، فلج، یا به صورت بیزاری از همه‌چیز نشان دهد.

عقده‌ی مادر و روابط زن و مرد
رابرت جانسون


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

عشق مادرانه اگر بناست که در نوع خود خوب باشد، هم باید از سوء‌استفادۀ مادر از قدرت بسیار برترش جلوگیری کند و هم از آن ایثار و ازخودگذشتگی همه‌ جانبه‌ای که نوزاد را به یک فرد مستبد تبدیل می‌کند.


عشق بین دو نفر، که یکی از دیگری قدرتمندتر است، در نوع خود عشق خوبی است، اگر فرد ضعیف‌تر را برای رابطۀ عاشقانه میان دو فرد برابر آماده سازد. اما زمانی که این عشق منجر به تحمل وابستگی نابرابر مداوم و طولانی‌مدت شود، یا به‌جای آمادگی برای وابستگی متقابل و برابر، به ترس از هرگونه وابستگی منجر گردد، آنگاه این عشق یک شکست محسوب می‌شود.

آدام فیلیپس


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

خدارو چه دیدی شاید خنده برگشت...

🎵 تاسیان | علیرضا قربانی

💫 @InsightGroup_ir💫

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

نکتۀ اصلی نظریۀ لکان دربارۀ پرخاشگری این است که؛ پرخاشگری راهبردی تدافعی است که وقتی به کار می‌آید که فقدان یک مطلوب یکپارچگیِ نفس را تهدید کند.

آن سنخی از پرخاشگری که مورد توجه لکان است، نه دفاع از یکپارچگی آرمانیِ نفس، بلکه طغیانی بر ضد آن است. پرخاشگری رانه‌ای است معطوف به تخطی از فرم خیالی بدن که ایگو را طرح می‌ریزد.

پرخاشگری، نشان‌دهندۀ خواستِ طغیان بر ضد تصویرِ آرمانی است، و از همین رو مشخصاً به فانتزیِ تخطی از انسجام جسمانی پیوند می‌خورد. پرخاشگری، کارکردی است از ویرانگری معطوف به خود. پرخاشگری همبستۀ مرگ است، پرخاشگری فرسوده می‌کند، تحلیل می‌برد، متلاشی می‌کند؛ پرخاشگری اخته می‌کند، پرخاشگری به مرگ می‌انجامد و این مرگ تنها مرگِ فردِ دیگر نیست.

مرگ و میل | ریچارد بوتبی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

آنچه ما شخصیت فرد می‌نامیم وقتی آشکار می‌شود که سرنوشت همه این تکانه ها مشخص شده باشند و در غیراین‌صورت؛ همان‌طور که همه می‌دانیم، شخصیت به طور خیلی نادرستی به اصطلاح «خوب» یا «شرور» تعریف می‌شود. انسان به ندرت کاملاً خوب یا شرور است؛ او از بعضی جنبه‌ها «خوب» و از بعضی جنبه‌ها «شرور» است. یا به عبارتی؛ در شرایط خاصی «خوب» و در شرایط دیگری «شرور» می‌شود. جالب است که بدانیم، معمولاً تکانه‌های شدید «بد» در دوران اولیه‌ی زندگی کودک، شرط لازم خوب بودن در دوره‌های بعدی زندگی وی است.

خودخواهی بسیار بارز دوران کودکی ممکن است بسیار مفید باشد و او را به شهروندی فداکار تبدیل کند، همچنین؛ بیشتر بشردوستان آرمان‌گرا و حامیان حیوانات از شکنجه و آزار حیوانات به اینجا رسیده‌اند.

تبدیل تکانه‌های «شر» نتیجه دو عامل مؤثر در حس مشابه یکی درونی و دیگری بیرونی است. عامل درونی، شامل؛ تأثیرگذاری تکانه‌های خودخواهانه یا شرورانه است که از طریق نیروهای طبیعی شهوانی نیز پراحساس‌ترین نیازهای عاشقانه‌ی انسان تفسیر می‌شوند. تکانه‌های خودخواهانه علاوه بر مؤلفه‌های شهوانی به تکانه های اجتماعی تبدیل می‌شوند. ما می‌آموزیم که ارزش دوست داشته شدن را مزیت بدانیم برای اینکه از دیگر مزایا چشم بپوشیم. عامل بیرونی؛ نیروی آموزش و پرورش است که مظهر نیازهای محیط متمدنانه است و با تأثیر مستقیم از محیط فرهنگی پیش می‌رود.

تأملاتی درباره جنگ و مرگ
زیگموند فروید


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

کلید برتری هنر، علاوه بر پیام‌رسانی، این است که؛ دریافت‌کننده را بدون اینکه متوجه بشود دگرگون می‌سازد. هنر که تجلی ناخودآگاه روح بشر است، می‌داند که چگونه راهش را به سرچشمه بازیابد و بر آن تأثیر بگذارد.


به همین دلایل؛ هیتلر چنین مصرانه از هنر سخن می‌گفت. «هنر، مأموریتی است متعالی که تعصب را طلب می‌کند» یکی از بیانیه های مشهور او در این خصوص و «هنر یگانه حاصل نامیرای کار انسانی است» جمله دیگرش در این باره است.

چون هنر بر همگان تأثیر می‌گذاشت، پیشوا را قادر می‌ساخت که مطابق اراده‌اش به مردم شکل دهد. در واقع؛ این بر عهده‌ی فرد نبود تا بر مبنای ایدئال خود راه زندگی‌اش را زیباتر بسازد، فرد و منافع شخصی باید تابع جمع و منافع عمومی می‌بود و جمع نیز خود مطیع امر رهبرش.

حد و مرزهای هنر | تزوتان تودوروف


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

در زندگی دو موقعیت هست که در آن‌ها حتی فرد عادی نیز، تا آنجا که پای قصد در کار باشد، می‌فهمد که نمی‌توان فراموشی را پدیده‌ای ابتدایی دانست، بلکه حق دارد چنین نتیجه‌گیری کند که انگیزه‌های نهانی وجود دارند. مواردی که من در نظر دارم روابط عاشقانه و انضباط ارتشی است.


عاشقی که سر قرار حاضر نشده، فکر می‌کند کاملاً بیهوده است که به زن محبوبش بگوید قرار را فراموش کرده است. در این صورت؛ خانم هم در جواب بی‌معطلی خواهد گفت؛ «اگر یک سال پیش بود، فراموش نمی‌کردی! معلوم است که دیگر به من اهمیت نمی‌دهی».

حتی اگر عاشق به توضیح روان‌شناختی فوق متوسل شود و سعی کند به بهانه‌ی فشار کاری فراموشی‌اش را توجیه کند، تنها نتیجه‌ی ممکن این خواهد بود که؛ خانم که در این موقعیت مانند یک دکتر روان‌کاو تیزبین خواهد شد در جواب خواهد گفت؛ «چقدر عجیب است که گرفتاری‌های کاری این چنینی در گذشته هرگز پیش نمی‌آمد!».

به‌همین نحو؛ در شرایط خدمت نظام نیز میان ناتوانی از اجرای دستورات که ناشی از فراموشی است با عدم اجرای آگاهانه‌ی دستورات تفاوتی قائل نمی‌شوند، و البته درست هم همین است. سرباز نباید اجرای دستورات ارتش را فراموش کند. اگر با وجود آگاهی از دستورات، باز آن‌ها را فراموش کند، دلیلش این است که انگیزه‌هایی که او را به اجرای فرمان ارتش وا‌می‌دارند با انگیزه‌های متقابل در تضادند.

آسیب شناسی روانی زندگی روزمره
زیگموند فروید


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

عشقی که از والدینمان دریافت می‌کردیم، هرگز نمی‌تواند الگوی کارآمدی برای تجربه‌ی عشقی ما در بزرگسالی باشد. دلیل اصلی این امر این است که؛ آن زمان کودک بودیم و اکنون فرد بالغی هستیم، یک دوگانگی با چند انشعاب اصلی.

الگوی ما از عشق کامل از جانفشانی پر مهر والدین‌مان برگرفته می‌شود. الگویی که الزاماً همیشه در روابط بزرگسالی به خوبی پیاده نمی‌شود.

در بزرگسالی، ناخودآگاه همچنان تحت تأثیر همان تصویرهای کودکی از عشق والدینمان نسبت به خودمان هستیم. بهترین تجربه‌ی سالهای آغازین زندگی خود را با روابط فعلی خود مقایسه می‌کنیم و شدیداً طالب همان تجربه برای رابطهٔ کنونیمان هستیم. و این مقایسه فوق العاده ویرانگر و غیرمنصفانه است.

آلن دوباتن


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

احساس حقارت و بی‌ارزشی منجر به این می‌شود که؛ شخص نتواند ابراز شخصیت و ابراز وجود نماید. یعنی؛ تعدادی «ترمز» های روحی در او به وجود می‌آید و مانع می‌شود که او بتواند از امکانات و استعدادهای خود به نحو مطلوبی استفاده کند و شخصیت خود را رونق و شکوفایی بخشد.

کارن هورنای


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

اگر روشی وجود داشته باشد که بتوان ورود فشار دائمی به ایگو را مثل یک تشدید درک، تجربه و خلق کرد، بی‌شک رابطه‌ی جنسی است که به چنین لذتى منتهی می‌شود.

هم‌آفرینی بُعدهای مردانه و زنانه‌ی بزرگسالی همراه با لذت جنسی، در آن تجربیات جهش یافته‌ای سهیم می‌شوند که به بازآرایی اقتصاد روانی می‌انجامند و ایگو را از بازنمایی‌های سرشار از عاطفه غنی می‌کنند. بنابراین؛ تصادفی نیست که فروید شباهتی را میان «معمای زنانگی» و معمای «تمایلات مازوخیسمی اسرارآمیز ایگو» نشان داد.

معمای انکار زنانگی | ژاکلین شفر


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

شورش علیه تقدیر و انکار فقدان، گاهی چنان سرسختانه است که فرد سوگوار سر به جنون می‌زند. انکار جنبه گریز ناپذیر فقدان یا چیزی شبیه آن، یعنی؛ قبول جنبه بی چون و چرای غیبت در واقعیت، به جنون پهلو می‌زند، اما درد را تسکین می‌دهد.

پس از فروکش این لحظات، طغیان درد به شدت سابق باز می‌گردد. فرد سوگوار در مواجهه با مرگ ناگهانی محبوب غالباً به دنبال چیزها و مکان‌های مرتبط با فرد از دست رفته است و گاهی بدون دلیل تصور می‌کند که می‌تواند آنها را به زندگی بازگرداند و دوباره پیدایشان کند.

رنج و عشق | خوان داوید نازیو


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

سوگ، تسریع کننده آن چیزی است که قاسم قسام «خودشناسی بنیادی» نامیده است. شناخت ارزش‌ها، احساسات، توانایی‌ها و اینکه چه چیز به ما احساس رضایت می‌دهد.

ما به عنوان حیواناتی که با دیگر موجودات بشری گروهی زندگی می‌کنیم، فهم مان از خودمان و هویت های عملی مان، به میزان زیادی وابسته به جهانی اجتماعی است که در آن با دیگران سهیم هستیم. سوگ نشان دهنده این است که هویت های عملی ما چه ریشه های عمیقی در آن جهان اجتماعی مشترک دارند.

سوگ؛ درآمدی فلسفی | مایکل چلبی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

برای بسیاری از آدم‌ها، سوگ مثل از دست رفتن خویشتن است، از دست رفتن بخشی از خودمان!


خیلی از آدم‌ها در روزهای سوگواری‌شان می‌گویند؛ «یه تیکه از وجود خودم رو از دست دادم». چنین سخنی خاطرنشان می‌کند که سوگ ازآنجاکه سرگشته و حیرانمان می‌کند، چقدر رنج‌آور و دردناک است. غیاب فردی که برایش سوگواریم می‌تواند تعاملات ما با آدم‌ها یا اشیای دیگر را چنان فرابگیرد که موجب شود زندگی روزمرۀ ما غریب و با بقیه ناسازگار شود.

کارها و اتفاقاتی که قبلاً برایمان خیلی اهمیت داشت، بسیار کم‌اهمیت‌تر می‌شوند و کارها و اتفاقاتی که به‌ندرت ممکن بود برایمان اهمیت داشته باشند، اهمیت دوچندان پیدا می‌کنند. الگوهای فکری دیرپا و احساساتمان یکباره به نظرمان غریب می‌آید. و ازآنجا که جهان یکباره غریب به نظر می‌رسد، ممکن است فرد نیز احساس بیگانگی و پریشانی کند. سوگ باعث می‌شود برای خومان ناآشنا یا ناشناخته شویم، کم‌وبیش بی‌جسم و مجرد.

سوگ؛ درآمدی فلسفی | مایکل چلبی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

ترجمه‌ی مقاله‌ی ماتم و مالیخولیا | مراد فرهادپور


@ravangoft

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

✨نگاهی کوتاه به مقاله‌ای ماندگار از فروید
✨ در این قسمت از روان گفت، به بررسی یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین مقالات زیگموند فروید می‌پردازیم.

📌 چه تفاوتی میان ماتم و مالیخولیا وجود دارد؟
📌 فروید چگونه این مفاهیم را به روانکاوی و زندگی روزمره پیوند می‌زند؟

🎧 تحلیل کوتاه فیلم «مالیخولیا» از لارنس فون تریر

📥 فایل صوتی را گوش دهید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید!

🔔ما را در Castbox هم می توانید بشنوید.

@ravangoft

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

در باب آموزش روانکاوی

بیون مشاهده کرد که روانکاو باید به گوش دادن خودش، گوش فرا دهد. من می‌خواهم بگویم علاوه بر این باید به صحبت کردن خودش نیز گوش بسپارد و در حین انجام این کار، مدام از خود بپرسد «کدام درمانگری اینگونه حرف می‌زند؟» «وقتی با این بیمار این‌گونه صحبت می‌کنم، چه کسی هستم؟»

خوب گوش دادن به کسی نه تنها نیازمند روانکاوی عمیق و بررسی و موشکافی انتقال متقابل است که مستلزم «تربیت شنوایی» نیز است.

به همین دلیل است که خواندن شعر و داستان در سمینار روانکاوی را نه به چشم یک تفریح یا تنفس از خواندن روانکاوانه «واقعی» بلکه به چشم بخشی ضروری از آموزش روانکاوی می‌بینم.

نویسنده: تامس آگدن
ترجمه: گروه روانکاوی تداعی

کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

در یک رابطه‌ی امن، اگر یکی از طرفین از دیگری خبر نداشته باشد، سریع وحشت نمی‌کند و بدگمان نمی‌شود و بدترین سناریوی ممکن را تصور نمی‌کند. و این پیام را می‌دهند؛ همه چیز امن است، خیالت راحت!


شریک‌ هایی که رابطه‌ی امنی با هم دارند، پاسخ‌ دهی هیجانی دارند، از لحاظ هیجانی در دسترس‌اند و با هم در ارتباط‌اند. مشکلی در برقراری رابطه ندارند، به هم اطمینان خاطر می‌دهند، طوری ارتباط هیجانی برقرار می‌کنند که نگرانی و وحشت ایجاد نکنند.

وقتی همسرشان کنار آن‌ها نیست، وسواس نمی‌گیرند که او دارد چه کار می‌کند. در نتیجه؛ هرچه بیشتر و امن‌تر بتوانند روی پاسخ‌دهی هیجانی و ارتباط با همسرشان حساب کنند، همسرشان بهتر می‌تواند به فعالیت‌های خودش برسد.

همدلی مستمر در رابطه‌ی درمانی
آنابل بوگاتی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

سیر زندگی بشر حتی به سوی اضطراب تمایل دارد؛ حرکتی به مثابه‌ی نشانه‌ی در رفت‌هایی که مآلاً بیش از اندازه‌اند، که ورای آن چیزی‌اند که ما تاب تحملش را داریم.


هر آنچه درون ماست خواهان این است که مرگ ما را به نابودی بکشاند؛ ما این آزمون و خطاهای پرشمار، این آغازهای جدید را که از منظر عقل بی‌حاصل‌اند، این نابودی تمام‌عیار نیروهای چشمگیر را که در انتقال زندگی فرد به افراد دیگر، افراد جوان‌تر، تحقق می‌یابند انتظار می‌کشیم.

حتی در اعماق وجودمان شرایط حاصل شده را می‌پذیریم، شرایطی که کم و بیش تحمل‌ناپذیر است؛ در شرایطی که افرادی محکوم به رنج و نابودی اجتناب ناپذیرند. یا در مقابل اگر به خاطر این شرایط تحمل ناپذیر نمی‌بود، شرایطی چنان سخت که اراده را مدام متزلزل می‌کند، رضایتی برایمان حاصل نمی‌شد.

امروزه داوری‌های ما در اوضاعی یأس آور شکل می‌گیرند؛ آن‌هایی که صدایشان را به خوبی به گوش دیگران می‌رسانند، نمی‌دانند (و به هر قیمتی می‌خواهند ندانند) که زندگی تجملی است که مرگ بالاترین مرتبه‌ی آن است، اینکه از میان همه‌ی تجملات زندگی، زندگی بشر به طرزی اسراف‌ کارانه پرهزینه است.

اینکه دست آخر بیم فزونی یافته از مرگ، آنگاه که امنیت زندگی به خطر می‌افتد در بالاترین سطح از پالایشی ویرانگر است... اما آنها غافل از این امر، تنها به اضطرابی می‌افزایند که بدون آن زندگی‌ای که تماماً وقف تجمل شده است، تجملی نهانی‌تر خواهد بود؛ چرا که اگر پرتجمل بودن چیزی انسانی است درباره‌ی تجملی که حاصلش اضطراب است و اضطراب نمی‌تواند تعدیلش کند چه باید گفت؟!

ژرژ باتای | ترجمه‌ی نصراله مرادیانی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…

[گروه روان‌تحلیلی بینش]

تردیدی نیست که مرگ نیروی جوانی جهان است. اما به دلیلی دردناک ما به این اذعان نمی‌کنیم و نمی‌خواهیم که اذعان کنیم؛ شاید دل ما جوان باشد، اما این بدان معنا نیست که هوشیارتریم. جز این چطور ممکن بود ندانیم که مرگ و تنها مرگ پیوسته تجدید زندگی را تضمین می‌کند؟!


بدتر از همه اینکه؛ در یک معنا، این را به خوبی می‌دانیم، اما در یک چشم به هم زدن فراموشش می‌کنیم. قانون طبیعت قانونی ساده است؛ به مبارزه طلبیدن جهالت. بر طبق این قانون زندگی فوران و برون‌ریزی است - در تقابل با تعادل، در تقابل با ثبات است. حرکتی پرهیاهوست که به پیش می‌جهد و خود را مصرف می‌کند.

انفجار بی‌وقفه‌ی آن تنها به یک شرط امکان‌پذیر است: اینکه اندام‌واره‌های مصرف‌شده جای خود را به اندام‌واره‌هایی نو دهند که به پایکوبی با نیروهای جدید برمی‌خیزند. درواقع نمی‌توان فرایندی پرهزینه‌تر از این را تصور کرد.

ژرژ باتای | ترجمه‌ی نصراله مرادیانی


کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام

Читать полностью…
Подписаться на канал