یونس اقتداری| رواندرمانگر تحلیلی Admin: @InsightGroup_Admin
وقتی ازدواج میکنیم، نه تنها به این آرزوی دیرپا جامۀ عمل میپوشانیم که درست مانند مامان و بابا شریکی جنسی داشته باشیم، بلکه در عین حال احساس اندوه و گناه میکنیم که چرا با شخص نامناسب ازدواج کردهایم.
بدین اعتبار؛ خیلیها هنگامی که پیمان زناشویی میبندند، در تراز آگاهی خود احساس خرسندی و کامروایی میکنند، اما درضمن در ناخودآگاه خویش میترسند که مبادا به والدین خود خیانت کرده باشند. انگار که با ازدواج خود میگویند: "نگاه کن مامان، زنی پیدا کردم که خیلی از تو بهتر است" یا "آهای بابا، شوهرم بیش از تو پول درمیآرد".
رواندرمانگران دریافتهاند که زوجها برای غلبه بر این احساس گناه در بیشتر موارد روابط جنسی را از زندگی زناشویی خود حذف میکنند، تا بدین وسیله در باطن به والدین خویش وفادار بمانند!
درسهای فروید برای زندگی |برت کار
هر وقت که غمگین بودی، به آغوش امنی پناه ببر، سرت را بر شانه اش بگذار و گریه کن! درست مثل کودکی در بزرگسالی هم به دنبال یک آغوش و شانه برای پناه بردن در لحظات دشوار زندگی مان هستیم!
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
دنیا سراسر بی عدالتی است، آنانکه در کودکی بیشتر اذیت شده اند در بزرگسالی بیشتر به خود آسیب خواهند رساند!
#ملانی_کلاین
«آسیب میبینم/میزنم، اما مقصر کسی دیگر است». من رنج میکشم/میدهم، چون رنج دیده ام». «اصلا تو میدانی من چه کشیده ام»
یونس اقتداری
ابژه تحلیلی، نه درونی و نه بیرونی است، بلکه درجایی بین آنهاست. ابژه تحلیلی در یک جلسه تحلیل، همچون یک ابژه سوم و ماحصل رویارویی بیمار و تحلیلگر است.
آندره گرین
💎فولدری پر از ویدئو و فایلهای آموزشی در حوزههای مختلف روانشناسی.زبان.ادبیات که کلی اطلاعات مفیدبهتون می ده.
🌾فقط کافیه دکمهی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید:
👇👇👇
/channel/addlist/FOWsImJb1qNlNTRk
با معرفی گروه ویژه امروز:
🎯سوپرگروه گپ و گفت دوستانه بچه های روانشناسی
/channel/+iVEuHOgVDDswMmY0
اگر ما گرفتار شرم عمیق باشیم احساس حسادت برای ما تحمل ناپذیرتر هم میشود، چون؛ شک داریم که دیگری دوست مان دارد یا نه؟! به عبارت دیگر؛ میترسیم که آسیبهایی که دیدیم و نواقص مان باعث شود که دوست داشتنی نباشیم.
در این حالت؛ حسادت به شدت دردناک میشود، چون؛ میترسیم که بالاخره زمانی برسد که حقیقت درونی ما برای دیگری کشف شود و آن موقع است که دیگر طرد خواهیم شد.
چرا آن کار را کردم| جوزف برگو
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
شخصی که در عشق اول خود شکست خورده است تا مدتی سعی میکند دیگر عاشق نشود یا به هنگام محرومیت های طولانی مدت، از قبیل؛ بیکاری یا حبس، فرد امید خود را از دست داده و تسلیم تقدیر خود می گردد و پذیرای یک زندگی محدود، بدون هیچ آرزو و هوسی میشود.
این گونه اشخاص از این طریق خود را از گزند آزاردهنده ی یأس و محرومیت محافظت میکنند.
زیگموند فروید
من تو را دوست میدارم، اما نه برای خودت! دوستت میدارم برای بخشی از من که در خود به دوش میکشی.
خوان داوید نازیو
بیمار: وقتی به من گفت چیزهای بهتری برای انجام دادن داره تا اینکه وقتشو با من تلف کنه خیلی عصبانی شدم.
درمانگر: چطور متوجه شدی؟
بیمار: اونقدر عصبانی بودم که دیگه نمیخواستم ببینمش و اتاقو ترک کردم.
درمانگر: اینکه دیگه نمیخواستی اونو ببینی و اتاقو ترک کردی نتیجه خشمته، مهمه که حرف منو بفهمی. خشم و سپس ترک اتاق.
بیمار: صد در صد... اغلب اینطوره... وقتی عصبانیام در میرم.
درمانگر: اما درک این مهمه که احساس کردن خشم با در رفتن و ترک اتاق یکی نیست. خشم یک احساسه و به دنبالش در رفتن کاریه که انجام میدی. خشمو در بدنت چطور احساس میکنی؟
📌تمایز احساس خشم از دفاع: برخی از درمانگران نمیتوانند بسنجند که درمانجویشان خشم را با دفاع اشتباه میگیرد که در نتیجه ظرفیت سازشی ایگوی درمانجو به طور ناکافی بازسازی خواهد شد و در این صورت درمانجو به خشم سازنده دست پیدا نخواهد کرد و بازگشایی تکانه درمانجو غیرمسئولانه خواهد شد.
بغضش☹️❤️🩹🥢🥢🥢🥢🥢🥢🥢🥢🥢🥢
دنیا چه جای وحشتناکی میشه اگه نتونی به آدم مطمئن زندگیت اعتماد کنی😔
ولی خب مراقب باشین....
در خصوص رشک نمیتوان به سادگی توضیح داد که چطور مادری که به کودک غذا میدهد و از او مراقبت میکند ابژه رشک هم میتواند باشد. هر زمان نوزاد گرسنه باشد یا احساس کند مورد غفلت قرار گرفته است ناامیدی در او شکل میگیرد و به این فانتزی میرسد که شیر و عشق عامدانه از او دریغ شده یا مادر آن را برای خودش نگه داشته است.
چنین شک و تردیدهایی پایه رشک هستند، در رشک نه تنها میل به تملک ابژه وجود دارد بلکه میلی قوی برای تخریب برخورداری دیگران هم از داشتن ابژه مطلوب به چشم میخورد. میلی که به نابودی خود ابژه هم می انجامد.
اگر رشک بیش از اندازه باشد، ویژگی نابود کنندگی آن منجر به رابطه مخرب با مادر و بعدها با دیگران میشود، بنابراین؛ چیزی کاملاً دوست داشتنی وجود نخواهد داشت، چرا که؛ رشک ابژه میل را از بین برده است.
به علاوہ؛ اگر رشک از شدت زیادی برخوردار باشد خوبی نمیتواند به درون آید و تبدیل به بخشی از دنیای درونی فرد شده و به قدردانی بینجامد. در مقابل؛ بهره مندی کامل از آنچه که دریافت میشود و حس قدردانی نسبت به فردی که از آن چیزی گرفته شده به میزان قابل توجهی بر شخصیت فرد و روابط او با دیگران اثرگذار خواهد بود.
مسیحیان معتقدند؛ به خاطر آنچه که دریافت میکنیم پروردگار ما را به شکرگزاری حقیقی وا می دارد. این گفته ها اشاره به این دارد که فرد به دنبال یک ویژگی برای مثال قدردانی است که او را خوشحال و از ناراحتی و رشک رها کند. از دختربچه ای شنیدم که می گفت مادرش را بیشتر از هر شخص دیگری دوست دارد چرا که فکر میکند اگر مادرش او را به دنیا نمیآورد و به او غذا نمیداد او چه میکرد.
ملانی کلاین
نفرت از لحاظ تحولی پیشرفته تر از خشم است.
عشق و نفرت در قاب تحلیل|گابارد
نقشه عشق مسیری ست که طبیعت و تربیت طراحی می کند تا نشان دهد که چرا، چطور و چگونه عاشق می شویم؟!
گویی که عشق آینه ای است از آنچه بر ما گذشته؛ آینه ای که نشان می دهد چگونه عشق را از مادر دریافت کرده ایم و چگونه این عشق را نثار کسی می کنیم.
✍زهرا عباس نژاد
از درد کشیدن گریزی نیست. آدمی با درد می زاید و با درد متولد می شود.
درد از زیستن جدا نیست و اما رنج کشیدن انتخابی است که بر خود متحمل می کنیم. کسی که رنج می برد خود را در روابط رنج آور، آسیب ها و تروماها گیر می اندازد گویی که رنج کشیدن حق اوست.
عشق و نفرت در قاب تحلیل|گلن گابارد
سندلر بیمار را آنگونه مفهوم سازی میکند که او به طور ناهشیار رابطهٔ ابژهٔ درونی شدۀ خود را در انتقال به گونه ای تحقق میبخشد که در آن روانکاو نقشی برگرفته از دنیای درون روانی بیمار را بازی میکند.اسپیلیوس، مفهوم واقعیت بخشیدن سندلر را به عنوان اصطلاح محاوره ای در نظر گرفت، همانند با فرایندی که جوزف توصیف کرده است؛ در این فرایند بیمار به صورت ناهشیار احساساتی را در روانکاو برمی انگیزد و او را به رفتار هماهنگ با فرافکنی ترغیب میکند. سندلر، این شکل همانندسازی با ابژهٔ خیال پردازی شده را کمابیش با تصور راکر از انتقال متقابل مکمل یکسان میدانست.
او این شکل همانندسازی را از فرایند همانندسازی اولیه که فرایند آیینهای خودکار بر مبنای همدلی تحلیلی است متمایز کرد. سندلر تأکید کرد که؛ هرگونه واکنش هیجانی شدید روانکاو نسبت به سخنان یا رفتار بیمار همانندسازی فرافکنی نیست؛ مگر آنکه بیمار به صورت ناهشیار قصد داشته باشد چنین واکنشی را در روانکاو برانگیزد.
تعیین وقت مشاوره و رواندرمانی
کلینیک تعادل| Drmokhtarpour_balance
کانال تلگرام| InsightGroup_ir
📌فایل صوتی جلسهی خوانش مقاله «ره آوردی بر مبحث خودارضایی »
پنجشنبه ۲۶ مهر ماه
ساعت۱۷
با تسهیلگری:
فرشته عباسی | علی الوند
t.me/psychoanalysis_classical
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
قرار نیست از این دالان خارج شویم و شادمانه زیست کنیم، بلکه محکوم به شکست خواسته هایمان هستیم و از قضا پذیرش همین شکست است که مقدمات رضایتمندی را فراهم میسازد.
رضایتمندی نه به معنای تام و تمام آن بلکه به معنای پذیرش ناممکن بودن تحقق میل!
آدام فیلیپس
▫️بازنشر از پیج اینستاگرام:
instagram.com/freudisalive
عاشق کسی باش که وقتی از دست کاراش سکتت داد ازت مراقبت کنه :))))
#ممد
یونس اقتداری
اگر به اشتباه یا به ضرورت واقعیت، ابژه ای بد بلعیده شود، زنگ خطر این است که آنچه در خودش خوب است آلوده، فاسد یا نابود خواهد شد. ابژه های «خوب» درونی فرد در معرض تهدید قرار میگیرند (نه فقط خود؛ برای این ابژه ها زنگ خطر وجود دارد.
این ویژگی نظریه های کلاین است که برای چیزی شبیه به نوع دوستی و نه فقط ارضای خود جایگاه قائل است، احساسی برای ابژه به عنوان شخص دیگری که احساس میکند.
این وضعیت ذهن نگرانی نسبت به دیگری و احساس مسئولیت برای بقای او را در خود جای میدهد. این ترس برای ابژه اضطراب افسرده ساز نامیده میشود و با وضعیت پارانوئید_اسکیزوئید که در آن اضطراب تهدیدکننده و ترس بقای خود غالب است در تقابل است.
البته؛ اگر در برخی مواقع آشفتگی، به ابژه خوب اجازه داده شود که به بیرون تف شود، آنگاه این ترس نیز وجود دارد که خوبی درونی خود و هویت از دست برود یا به خطر بیفتد: «خطا»ی درهم آمیختن خوب بودن با خشم تلافی جویانه در کنار تهدید نوزاد به بد شدن قرار دارد.
سرمشق های بالینی ملانی کلاین و دونالد وینیکات
مجموعه روابط ابژه درونی فرد که تحت کنترل عواطف رشد و بروز پیدا میکنند، براساس تعاملاتی که تجربه میشوند و سپس به وسیله فرآیندهای خیال پردازی های ناخودآگاه بسط مییابند؛ این روابط در حافظه رسوخ کرده و دنیای درونی ابژهای فرد را تشکیل می دهند.
این دنیای درونی شامل؛ تصاویری از بازنمودهای ابژه و خود همراه با بار عاطفی آنها است. بنابراین؛ عواطف واحدهای ساختاری سائقها هستند و نشان دهنده فعال شدن سائقها در بستر روابط ابژه درونی شده به خصوص محسوب میشوند.
در جریان رشد، شیرخوار تجربه های متعدد با بار عاطفی به گونه ای درونی میشوند که بخشی از روان با این تصاویر آرمانی شده مبتنی بر تجربه رضایت بخش از یک سو و بخش دیگر براساس تصاویر خصمانه و آزاردهنده منفی از سوی دیگر شکل میگیرد. در مراحل اولیه رشد جدا شدن فعال این بخش ها در درون روان صوت میگیرد.
رواندرمانی معطوف به انتقال برای اختلال شخصیت مرزی
رزرو تایم مشاوره و رواندرمانی(شهریور ماه) و آزمون ارزیابی جامع شخصیت SWAP_200 (مهرماه)👇
@youneseghtedari
📌کسانی که در گذشته با افراد نارسیست (خودشیفته) در ارتباط بودند، آنقدر دچار بازیهای روانی شدند که به تعریف و تمجیدهای دیگران هم شک دارند.
▫️ بازنشر از کانال تلگرام:
@hamedhakimi8
وینیکات گفت؛ اگر بیمار به دنبال نفرت عینی یا موجه باشد، باید قادر باشد به آن برسد؛ در غیر این صورت حس نمیکند که قادر است به عشق عینی برسد.
عشق و فقدان در زندگی و درمان|لیندا شربی
تا می توانید دیر شروع کنید. شش سالگی به مدرسه نروید. در طول تحصیل یکی دو سالی رفوزه شوید. پشت کنکور بمانید. تا لحظه آخر سربازی نروید و تا جایی که می شود اضافه خدمت بخورید. دیر ازدواج کنید. دیر بچه دار شوید. وگرنه توی سی سالگی احساس میانسالی خواهید کرد و توی چهل سالگی احساس پیری.واقعاً تعویق انجام دادن کارها باعث احساس نشاط و جوون موندن میشه؟!
▫️عشق از راه های مختلف آغاز می شود؛ با یک نیم نگاه، خیره شدن، زمزمه کردن یا خندیدن، تعریف و تمجید کردن یا تحقیر.
▫️با بوسیدن و برقرار کردن تماس یا دعوا و اخم ادامه پیدا میکند و با سکوت و ناراحتی، کلافگی و عصبانیت و اشک یا حتی گاهی با خنده و لذت پایان می یابد.
▫️عشق ممکن است فقط برای چندین ساعت دوام آورد یا روزها طول بکشد و حتی تا مرگ ادامه پیدا کند. عشق چیزی است که یا ما به دنبال آن هستیم یا او ما را می یابد.
▫️عشق ممکن است نجات دهنده یا مهلک باشد. وجودش ما را تعالی بخشد و از دست دادن و نبودش ما را منزوی و غمگین کند.
✍️ سو جانسون
بعضی از کودکان هرگز نیازشان ارضا نمیشود، چرا که؛ طمع آنها باعث میشود همیشه بیشتر از آنچه میگیرند را طلب کنند. طمع تا جایی پیش میرود که سینه مادر را خالی کرده و تمام منابع ارضا را بدون در نظر گرفتن دیگری از آن خود میکند.
کودک طماع تا زمانی که نیازش ارضا میشود از وجود آن لذت و بهره میبرد، اما به محض کنار رفتن ارضا، ناراضی شده و اول از همه به سمت مادر و بعد از آن هر شخص دیگری در خانواده که به او توجه کند غذا بدهد یا نیازهای او را ارضا کند میرود تا از وجود او بهره جوید.
شکی وجود ندارد طمع توسط اضطراب فزونی مییابد، این اضطراب ها میتواند اضطراب محروم ماندن گرفته شدن چیزی از او یا به قدر کافی خوب نبودن برای دوست داشته شدن باشد. کودکی که طمع زیادی برای گرفتن عشق و توجه دارد به توانایی اش برای عشق ورزیدن نامطمئن است و تمامی این اضطراب ها، حرص و طمع او را تقویت می کند. این وضعیت اساسا در طمع کودکان بزرگتر و بزرگسالان هم به همین شکل باقی میماند.
ملانی کلاین
رانهی جنسی به هیچ روی، خیابانی یک طرفه منتهی به "یک ابژهی جنسی بیرونی" نمیکشد، یعنی؛ معطوف به مرد یا زنی که با او به قصد تولید مثل در میآمیزیم بلکه از بیخ و بن سیال و سیار است و در سرتاسر زندگی ما پیوسته خود را به گسترهی بالقوهی بینهایتی از ابژهها پیوند میزند، یا به تعبیر فروید جوش میدهد و از آنها میبُرد و پیوند میگسلاند.
چگونه فروید بخوانیم؟!
جاش کوهن
آرامش و اطمینان
اگر نیازهای هیجانی نوزاد تأمین شود، یعنی؛ اگر والدی باشد که او را در آغوش بگیرد، به او شیر بدهد، تسکینش دهد، پوشکش را عوض کند و کارهایی از این قبیل، ترس نوزاد کاهش مییابد و او آرام میشود.
وقتی اسباب ناراحتی از او دور بشود، خشم و نفرت هم ناپدید میشود. گرسنگی، خستگی و دیگر ناراحتیهای جسمی همیشه باز می گردد و دوباره موجب احساس ترس، خشم و گاهی نفرت میشود.
اما وقتی والدین دوباره نیازهای او را برآورده کنند و در نتیجه؛ نوزاد دوباره آرام شود، به تدریج او به واسطه تکرار این تجارب در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. خاطرات شیردادن و تسکین یافتن به دست والدین در حافظهٔ او جمع میشود و در بلند مدت حس اطمینان در کودک شکل میگیرد، اطمینان از اینکه والد او یکبار دیگر در موقع نیاز ظاهر میشود و به او در تسکین دردش کمک
خواهد کرد.
این تجارب پیوسته و قابل اطمینان مراقبت و بازگشت مجدد به حالت آرامش، نه تنها باعث میشود که کودک به مراقبش اعتماد کند بلکه حس اعتماد به نفس را هم در او پی ریزی میکند.
وقتی مجموعه ای از خاطرات در ذهن کودک شکل میگیرد که در آنها او توانسته لحظات دردناک را پشت سر بگذارد، این اطمینان در او ایجاد میشود که اگر در آینده هم چنین احساسات دردناکی در او شکل گرفت میتواند آنها را هم با موفقیت پشت سر بگذارد.
توانایی گذر از توفان های هیجانی و جان سالم به در بردن، شالوده چیزی است که ما به آن میگوئیم عزت نفس یا اعتماد به نفس. شخصی را در نظر بگیرید که از لحاظ هیجانی باثبات و با اعتماد به نفس است، منظورم یک آدم معمولی متوازن و آسوده خاطر است نه کسی که متکبر یا سرد و بی احساس و یا به هر طریقی خاص باشد.
احتمالاً این شخص در خانواده ای با محیط هیجانی ای که توصیفش را کردم رشد کرده است. البته منظورم محیطی کامل و بی نقص نیست. بلکه؛ به قول وینیکات، محیطی که به قدر کافی خوب باشد محیط کم و بیش قابل اعتماد، که به خوبی به نیازهای ما پاسخ دهد مانند غذای روح است؛ در چنین محیطی است که میتوانیم همچون بزرگسالی «طبیعی» پرورش یابیم.
محیطی که به حد کافی خوب باشد اعتماد به نفس فرد را شکل میدهد و او را قادر میسازد تا از توفان های هیجانی به سلامت گذر کند.
چرا آن کار را کردم|جوزف برگو
📌مقاومت
مقاومت هر کاری از سوی بیمار است که با روند درمان مقابله می کند.
روان درمانی تحلیلی|کابانیس
وقفه در تداعی آزاد سرنخی از وجود مطالبی سخت برای به آگاهی در آمدن
علاوه بر دنبال کردن تداعی های آزاد بیمار، راه مهم دیگر برای گوش دادن به مطالب ناخودآگاه، مشاهده این موضوع است که بیماران چه وقت و چگونه قادر به تداعی آزاد نیستند.
وقفه در تداعی آزاد نشان دهنده وجود مطالبی سخت و دفاع هایی است که آنها را از آگاهی به دور نگه داشته است. برای مثال؛ بیماری به جلسه می آید، سلام میکند و در حال صحبت متوجه میشود شما همان پیراهنی را پوشیده اید که او به تازگی از فروشگاهی خریده است.
سپس سکوت میکند، این وقفه در ارتباط کلامی او موجب می شود که شما متوجه شوید موضوعی او را معذب کرده است. وقتی از او در مورد افکارش در آن لحظه سؤال میکنید میگوید؛ گفتن اینکه او نیز همان پیراهنی را دارد که شما پوشیده اید، احساس زیادی «صمیمی بودن» به او داد.
رواندرمانی تحلیلی کابانیس