islie | Неотсортированное

Telegram-канал islie - [دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

19767

️انسان هر اندازه کمتر از حقایق آگاهی داشته باشد، بیشتر پذیرای خرافات خواهد بود! دروغ‌ها و خرافاتِ اسلام: https://t.me/Islie_Group گروه سیاسی: t.me/joinchat/GKIeuzu7ZRbM56GRGidicg Channels: @KHOD2 | @KTYAB | @Womens_Mag | @ARKIV

Подписаться на канал

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_چهارم

✨بعضی گفته‌اند بداهت اصلاً ملاک ندارد؛ ما چند قضيه داريم كه بر مجموع آن‌ها نام «بديهيات» را گذاشته‌ایم؛ و بداهت بديهيات به اين است كه در اين گروه گِرد آمده‌اند!

✨مانند اينكه بپرسیم: چرا افراد اين كلاس را می‌گويند كلاس و همکلاسی؟ جواب می‌دهند: كلاس ملاکی ندارد! همين كه گِرد هم نشسته‌اند، خودِ اين گردهمایی سبب می‌شود همکلاسی پيدا كنند؛ هیچ ملاکی در كار نيست. ويژگیِ مشترکی در كار نيست كه به سبب آن بگوييم اين‌ها همکلاسی‌اند!

✨بديهيات هم يک مجموعه از قضايایی هستند كه به جای اينکه هر بار اسم همه‌ی آن‌ها را بیاوریم و اين اسم‌ها را پشت سر هم رديف كنيم، اسم مشترکی روی مجموع اين‌ها گذاشته‌ايم كه هر وقت آن اسم را آوردیم، اين مجموعه به ذهن شما بياید. برای اختصار در زبان این کار را می‌کنیم؛ مثل «DNA» كه علامت اختصاریِ يک عده از كلمات و جملات در شيمیِ آلی‌ست. پس خلاصه‌ی اين نظريه این است که: گاهی می‌خواهیم درباره‌ی قضيه‌های «اجتماع نقيضين محال‌ست» و «ارتفاع نقيضين محال‌ست» و «اجتماع ضدين محال‌ست» و «هر چيزی خودش است» و «كل بزرگتر از جزءِ خودش است» و... حكمی كنیم، و اگر هر بار كه می‌خواهیم حكمی برای اين‌ها كنیم، مجبور شویم كه از تک به تک اين‌ها اسم ببریم، طولانی می‌شود؛ لذا آمده‌ایم به اين ۷-۸ قضيه اسم مشترکی داده‌ایم و آن «بديهيات» است! پس نبايد فکر كنيم که در تک به تک اين قضايا ويژگی یا ویژگی‌هایی وجود دارد كه در همه‌ی آن‌ها مشترک است و به سبب همان ویژگی یا ویژگی‌ها به این‌ها بديهيات گفته‌اند؛ خیر! این کار فقط برای اقتصاد در زبان است.

اِشکال:

✨اين نظریه هم هیچ مشكلی را حل نمی‌كند! شما می‌خواهید هر بار روی این چند قضيه حکم واحدی صادر کنید، بعد به جای اینکه تک به تک نام آن‌ها بیاورید به اختصار می‌گویید: «بدیهیات»؛ تا اینجای کار را - هر چند نکته‌ی خاصی نگفته‌اید، اما - می‌پذیریم.

✨منتها روی این چند قضيه (یا به اختصار بدیهیات) چه حکم‌هایی صادر می‌کنید؟ شما حکم می‌کنید که این بدیهیات سنگ زيرين معرفت بشری‌اند! حکم می‌کنید که بلاواسطه‌اند و احدی نباید در درستیِ‌شان تشکیک کند! حکم می‌کنید که نیازی هم به اثبات ندارند و باید مستقیم پذيرفتشان و... .

✨حال می‌پرسیم كه: "اصلاً چه چيزی شما را ملزم كرده است كه يک حكم كلی روی این ۷-۸ قضیه بكنيد؟ چرا اين حكم كلی به سایر قضايا تسری پيدا نمی‌كند؟!" اين عدم تسری نشان می‌دهد كه ويژگیِ مشتركی در اين چند قضيه وجود دارد و همان ويژگیِ مشترک سبب شده است كه اين‌ها را يک گروه بدانيد و این احکام را برای آن‌ها صادر کنید! اقتصاد و اختصار در زبان را می‌پذيريم اما پرسش ما اين است كه چه چيزی سبب شده است كه گاهی شما روی اين ۷-۸ قضیه حكم واحدی را می‌كنيد؟ به اين دلیل است كه این‌ها توسط ويژگیِ مشتركی، هم‌سرشت شده‌اند و از روی اين هم‌سرشتی حكم واحدی برای آن‌ها صادر كرده‌ايد؛ پس حتماً ملاک و ویژگیِ مشترکی دارند! ملاک بداهت هم، همان ویژگیِ مشترک است! پس آن ویژگیِ مشترک چیست؟!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_دوم

◾️در بخش اول یکی از ملاک‌هایی که برای بداهت گزاره‌ها آورده‌اند را معرفی و نقد کردیم؛ در این بخش به مشکلات این ملاک از نگاه ملکیان اشاره می‌کنیم.

2⃣ اِشکال دوم:
اگر بر فرض، قضیه‌ای توسط همه‌ی انسان‌ها پذيرفته شود، چرا می‌تواند سنگ زيرين معرفت بشری باشد؟! به تعبير ديگر، قضيه‌ی «اگر "p" پذيرفته‌شده (مقبول) همه‌ی انسان‌هاست، پس مبنای استواری برای معرفت بشری‌ست.» چرا صادق است؟ صدق خود اين قضيه را از كجا آورده‌اید؟ چه دليلی بر صدق آن داريد؟ اگر بگوييد: "خود اين قضيه از قضايای زيربنایی‌ست." خواهم گفت قابل قبول نيست؛ زيرا شما ملاک بداهت را «مقبول عندالجميع» می‌دانید و اين قضيه مورد قبول همگان نيست؛ لااقل من منكرم! پس سنگ زيربنا نيست و چون از قضايای زيربنایی نيست، بايد ابتناء داشته باشد بر قضيه‌ی يا قضايای ديگر، تا آن‌ها اين قضيه را توجيه كنند. حال مشكل اين است خود اين قضيه می‌خواهد زيربنایی‌بودن چند قضيه‌ی دیگر را توجیه بكند با اينكه خودش مبتنی بر آن چند قضيه‌ی دیگر است! و در اينجا یک «دور معرفت‌شناختی» لازم می‌آید.

3⃣ اِشکال سوم:
اصلاً یک قضيه بايد دارای چه ويژگی یا ویژگی‌هایی باشد تا پذيرفته‌ی همه‌ی انسان‌ها شود؟! همان ویژگی، ملاک بداهت است نه پذيرفته‌شدگی عندالجميع. به تعبير ديگر، اين قضايا (بديهيات) مقبوليت عامشان را از كجا آورده‌اند؟ معلوم می‌شود كه در خود اين قضيه‌ها ویژگی یا ویژگی‌هایی هست كه آن‌ها را مقبول عندالجميع می‌كند (که البته آن ويژگی‌ها در ساير قضايا نيست تا مقبول عندالجميع شوند). انسان‌ها كه از سر گزاف اجماع بر اين چند قضيه نكرده‌اند! مسلماً این اجماع دليلی دارد. به تعبير ديگر، کسانی كه ملاک بداهت را پذيرفته‌شدن می‌دانند، كار را از وسط شروع كرده‌اند. پذيرفته‌شدن علتی دارد و آن علت، در دلِ خودِ قضيه‌ی مقبوله است!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

◾️چکیده‌ی مقاله:
دوحقیقت‌باوری (dialetheism، تناقض‌باوری) دیدگاهی است که می‌گوید برخی از تناقض‌های صادق وجود دارند. از آنجایی‌که در منطق سنتی (ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض (LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش‌ برانگیز است. در این مقاله سعی می‌شود که مسئله‌ی اساسیِ دوحقیقت‌باوری توضیح داده شود، و استدلال‌ها و انگیزه‌های گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع تناقض و روی آوردن به منطق‌های فراسازگار بررسی شود. بنابراین، در بخش‌های پی‌درپی، سعی می‌کنیم وجود دوصدقه‌ها یا تناقض‌های صادق را در نظام‌های حقوقی، زبان طبیعی و زبان فرمال و جهان خارج نشان دهیم و دلایل پریست برای پذیرفتن آن‌ها و نقد وی از دیدگاه‌های رقیب را بیان کنیم. با انجام این کارها به نظر می‌رسد برای‌مان مشخص می‌شود به شرط آنکه نقضی بر استدلال‌های پریست وارد نباشد، دیدگاه پریست در پذیرش تناقض‌های صادق، می‌تواند پذیرفتنی باشد!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 این یک مقاله‌ی ۸ صحفه‌ای از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - منطق‌پژوهی است که ضرورت و کلیت و قطعیت اصل عدم تناقض را با چالش‌های جدی مواجه می‌کند!

◾️چکیده‌ی مقاله:
اصل عدم تناقض، قاطعانه ادعا می‌کند که هر تناقضی محال است. در این نوشته، با تحلیل مفاهیمی چون «تناقض» و «عدم تناقض» و ارتباط این مفاهیم با عامل معرفتی (انسان)، نشان خواهیم داد که ادعای مذکور، حداکثر می‌تواند به این معنی باشد که انسان‌های فعلی نمی‌توانند تناقضی را توجیه کنند. اگر این تحلیل، درست باشد، اصل عدم تناقض، برای قطعیت خود دلیل موجهی ندارد، و این احتمال وجود دارد که به شکلی معنادار و موجه از امکان تناقض در بعضی موارد، سخن گفته شود، مواردی که پارادوکسیکال هستند.


کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

❗️یک نمونه از تناقض‌گویی‌های آشکار و درونیِ قرآن از زبان مصطفی ملکیان:

◾️یکی از چندین معضل ما این است که در متون مقدس سخنان ناسازگار با خود متون مقدس وجود دارند! ببینید قرآن (در آیه‌ی ۳۰ سوره‌ی انبیاء) می‌گوید: “وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ” یعنی “هر موجود زنده‌ای را ما از آب آفریدیم” خُب جنیان هم که به تعبیر قرآن زنده‌اند، ولی از آتش خلق شده‌اند: “وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ” (الرحمن / ۱۵). حالا این دوتا را با هم چه کار کنیم؟! گزاره‌های خردگُریز و خردستیز، مطابقتشان با واقع محل شک است، اما ما در این قسم گزاره‌ها اصلاً کاری با واقع هم نداریم! خود سخن صدر و ذیلش با هم نمی‌خواند: از سویی می‌گوید هر موجود زنده‌ای از آب آفریده شده، اما بعد می‌گوید جنیان هم زنده‌اند ولی از آتش آفریده شده‌اند! خُب این دو را دیگر چطور با هم آشتی بدهیم؟!!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

معرفى مزدور سايبرى عامل دستگيرى و در نهايت اعدام
صدرالله فاضلى زارع و يوسف مهرداد، جوانانى كه تنها جرمشان انتقاد از دين توحش و بربريت اسلام بود.
آرش زنديه (ادمين دروغها و خرافات ملحدين)

فرزند كوروش، تاريخ تولد ٢٢/٠٢/١٣٧١
شماره كد ملى: ٢٥٦٠١٨٨٩٦١
تمامى آدرسهاى اخير اين بى پدر و مادر در تصاوير بالا موجود است.
شماره تلفنهاى فعال كه با نام خودش هستند
+٩٨٩٠١٣٨٨٣١٩٧
+٩٨٩٠١٩١٤١٥٣٠
+٩٨٩٠١٩٦٥٣٠٢٥
+٩٨٩٣٠٦٩٣٦٩٥٢
+٩٨٩٠١٩١٤١٥٨٨
با همين شماره تلفنها در تلگرام چندين اكانت دارد كه تصاويرشان در بالا موجود است.
هموطنان شرافتمند اهل اسلامشهر،
براى به بهشت فرستادن هر كدام از اعضاى خانواده اين مزدور يك جايزه نقدى ٢ هزار دلارى و در صورت بهشتى كردن خودش ٥ هزار دلار جايزه دريافت خواهيد كرد.

متعاقبا تمامى اطلاعات بازپرس پرونده را نيز در اختيار هموطنان اهل اراك قرار خواهيم داد.
دوستان و هموطنان گرامى؛ ترحم بر كسى كه بخاطر انتقاد به اعتقادات ضدبشرى و خرافاتى خود اقدام به گرفتن جان جوانان ما ميكند، ظلم و ستم به خود و فرزندانتان است.
فراموش نكنيد اينها وطنمان را اشغال كرده اند و اشغالگر را بايد نابود كرد
لطفا تا ميتوانيد منتشر كنيد

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

💥امت اسلام و اختلاف بر سر دیدن ماه!
در حالی که دانشمندان غربی حتی ساعت و ثانیه دقیق رخ دادن کسوف و خسوف در چند سال بعد را پیش بینی میکنند، اسلامگرایان پسمانده هنوز بر سر دیدن هلال ماه به نتیجه نرسیده اند!
ماه یکی است و آسمان یکی، اما حتی در یک کشور هم آخوندها به توافق نمیرسند که ماه رویت شد یا خیر🤠
به راستی چنین دینی که حتی در مسائل درونی خود هم مسبب اختلاف است، چگونه میخواهد سعادت بشریت را رقم بزند؟!

✴️ کانال پاسخ به اسلامگرایان
🚫 @ANSWER_ISLAMISM

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت ششم : ارزش زیستن

❔بی‌مقدمه، از مهم‌ترین سؤال شروع می‌کنیم‌: «چرا خودکشی نمی‌کنیم؟»

✨آلبر کامو می‌گفت: اگر فلسفه به این مسأله جواب داد و به هر مسأله دیگری جواب نداد باکی نیست.

✨یک جواب این است که زندگی هیچ ارزش زیستن ندارد و تصمیم خردمندانه در زندگی تصمیم به خودکشی است.

✨جواب دوم این است که زندگی مطلقاً ارزش زیستن دارد؛ یعنی زندگی با هر اوضاع و احوالی باز ارزش زیستن دارد و فایده‌اش از هزینه‌اش بیش‌تر است.

✨جواب سوم این است که نه مطلقاً ارزش زیستن دارد نه مطلقاً ارزش زیستن ندارد بسته به اینکه چگونه زندگی می‌کنی می‌باشد.

❔از رهگذر این سؤال کلیدی باید دانست که نتیجه‌ی نهایی از تمام فعالیت‌های ما چیست؟ پاسخی مبتنی بر علم: «آرامش و لذت»

❔آرامش چیست؟ فقدان دردهای جسمی و رنج‌های روانی؛ حالت پایداری که احساس ناخوشایند نداریم‌.

❔لذت چیست؟ حس خوشایندی که یا:

۱) ناشی از برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیک و قاعده‌ای هرم نیازهای مازلوست (حتماً هرم مازلو را برای حداقل یک بار هم که شده نگاه کنید) که به آن «لذت شادی» می‌گویند.

۲) ناشی از به ثمر رساندن مسئولیت‌هایی است که در زندگی بر عهده گرفته‌ایم. اموری که زندگیمان را معنادار می‌کنند که به آن «لذت رضایت» گویند. زمانی که از زمین بلندت می‌کنند، شاد می‌شوی و زمانی که کسی را از زمین بلند می‌کنی، حس رضایت داری.

✨اگر موزیکی گوش می‌دهی شاد می‌شوی و آنگاه که نوازندگی را یاد می‌گیری، حس رضایت می‌کنی.

✨خوردن، نوشیدن، خوابیدن، آمیزش، رقصیدن، خندیدن، سفر کردن، دیدار عزیزان، لطیفه خواندن، گوش دادن به موسیقی، مهمانی رفتن، کاریافتن و برخی مواد همگی لذت شادی‌بخش هستند.

✨در آن سو مهارت‌آموزی، حس مفید بودن، رایگان‌بخشی، اخلاقی زیستن، تسلط بر علوم، غلبه در بحث‌ها، رتبه برتر شدن، فرزندپروری، آرمان‌خواهی و مبارزه و معناداری همگی لذت رضایت‌بخشی ایجاد می‌کنند.

✨حتی دینداری که در زندگی صدها قید بر خود می‌بندد و از لذت‌ها چشم می‌پوشد نیز به شوق لذت بزرگ‌تر در سرای دیگر است.

✨لذتی که یا حوری و جوی عسل و قصر و خوراک لذیذ بهشتی است (که همان شادی خواهد بود) و یا طلب رضوان خدا و لقای الی الله است (که همان رضایت است).

✨پس هیچ انسانی بر اساس روان‌شناسی تکاملی خود که مبتنی بر اصل صیانت از ذات و سازگاری است، گریزی از این هدفگذاری در زندگی ندارد.

✨و اما آرامش: فقدان حس ناخوشایند درد (مربوط به جسم) و رنج (مربوط به روان)

✨حس بد جسمی ناشی از عفونت، سرطان، جراحت، عمل، سوختگی، کوفتگی و... همگی نمونه‌های دردند.

✨عذاب وجدان و افسردگی و اضطراب‌ها هم همگی نمونه‌هایی از رنج‌اند.

✨و آرامش؛ حالت بی‌حسی ذهن. و تجربه‌ی دریایی بی‌موج و رهایی از عذاب‌ها. داروهای آرام‌بخش به شکل مصنوعی چنین رسالتی را بر عهده دارند؛ قطع و یا کندی در مخابره‌ی پیام‌های عصبی متوالی به مغز و به اصطلاح عوامانه، شل کردن مغز از دغدغه‌ها.

✨تلاش برای ترکیب رهایی از درد و رنج (آرامش) و کسب شادی و رضایت (لذت) در این زندگی پر از چالش و ناآرامی، نوسانی را ایجاد می‌کند که همچون نوار قلبی، جریانی به‌نام زندگی را پدید می‌آورد؛ و این تقلای یافتن آرامش و تجربه‌ی لذت، خود بهترین دلیل برای زندگی است.

✨در نهایت آنانکه به خودکشی می‌رسند افرادی هستند که یا درد و رنج زندگی را پایان‌ناپذیر می‌دانند و یا بی‌لذت به ملال رسیده‌اند. چالش‌های زندگی بارها این تفکر خودانتحاری را به ذهن می‌آورد.

✨تلاش ما در ادامه‌ی مباحث ارائه‌ی راهکارهای مفید برای زندگی مملو از آرامش و لذت است. ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام

@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت چهارم: لنگرگاه عمل

✨شاید در این برهه از زمان برای بسیاری مسجل شده باشد که رسیدن به معرفت یقینی درباره‌ی وقایع، رویای شیرین باستانی بود که تاریخ انقضای آن فرا رسیده؛ با نقد شکاکان از دیر-زمان تا حال، دیگر جایی برای #جزم‌گرایی نمانده است.

✨شک دستوریِ دکارت، مُخ در خُم پاتنم، فنومن‌های کانت، شک‌های هیوم، ذهن‌گرایی‌های بارکلی، بازی‌های زبانیِ ویتگنشتاین، تیغ اُکام و حالا هم که هوش مصنوعی (AI) و آزمایش‌های مغزیِ مدرن، همه و همه تیشه‌ای بر ریشه دُگماتیسم بودند.

✨به‌راحتی می‌توان ادعاهای یقینیِ افراد را با موارد بالا به چالش کشید و این یعنی واماندگیِ معرفت‌شناسانه و شکست‌خوردن آرزوی فیلسوفان قدیمی‌مسلک.

✨از نوع بیان فلاسفه‌ی متأخر هم پیداست که هدف فلسفه در طول زمان دچار دگرگونی‌های فراوانی شده؛ الان دیگر کسی فلسفه را برای واقع‌نمایی نمی‌خواهد و این را تکلیف مالایطاق بر عقل آدمی می‌دانند.

✨لنگرگاه این دریای خروشان دو چیز است:

◾️نخست حسی که در سراسر زندگی با ما همراه است و با وجود احتمال خطا اما گریزی از آن نداریم. (اگر می‌توانید بدون نگاه‌کردن به طرفین از عرض اتوبان عبور کنید، آنگاه ارزش حس را می‌فهمید!)

◾️دوم عقل و منطقی که زبان تفکریِ مشترک همه‌ی ماست. (برای نمونه، بیآیید با ریاضیات در بیاُفتید، آنگاه متوجه می‌شوید که خود دچار چالش شده‌اید) تعقل و استدلال‌ورزی چیزی است که ابطال مستدل آن به "دور باطل" می‌انجامد.

✨گرچه این موج عظیم شکاکیت، شناخت واقع‌نما را با خود برد و درِ "معرفت یقینی از جهان خارج" را بست، اما درِ دیگری به روی ما گشود: "درِ توجه به زندگیِ عملی به‌جای سرگردان‌شدن در دالان‌های تئوری"

❕پس بهتر است با تمسک به این دو (حس و استدلال) به سراغ هدف برگردیم و از نو بنای زندگیِ خود را بسازیم.

#معرفت‌شناسی ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام

@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت دوم: از پس پرده نگاه کن!

✨مدت‌ها تصور بر این بود که ذهن ما مانند "آینه‌ای حقیقت‌نما" برداشتی کاملاً واقعی و بی‌طرفانه از رویدادهایی که هر روزه برای‌مان پیش می‌آید، در خود به نمایش می‌گذارد؛ حقیقت، آشکارا می‌نمود و ندای «این‌که واضح است» بلند بود.

✨هدف فلسفه، تبدیل‌شدن وجود آدمی به جهان‌نمایی کامل بود؛ با ظهور افرادی چون کانت، شوپنهاور، نیچه و... این تصور از ذهن، از هم پاشید و پِی برده شد که آنچه ما از جهان فهم می‌کنیم، با آنچه در واقع هست بسیار متفاوت می‌باشد! تقسیم نومن و فنومن برآمده از همین ماجراست.

✨تأثیر پیش‌فرض‌های ما بر واقع و فیلترهای تودرتویِ ذهنی، بر آنچه در تصویر و برداشت فعلی داریم، بسیار حائز اهمیت است؛ البته نباید چنان تصور کرد که این ایده از زمان کانت مطرح شد، بل‌که دو هزار سال پیش رواقیونی چون مارکوس اورلیوس در کتاب "تأملات" بدین ایده اشاره داشته‌اند، این‌که:
«حقیقت همیشه در پرده‌ی ابهام است. حاق واقع آشکار نیست و هیچ گروهی قاطعاً نمی‌تواند مدعی باشد که حقیقت در دست اوست»

✨هر چه گمان می‌کنید چیزی است، نظرگاه شما درباره‌ی چیزی است؛ ما به چیزها دسترسی نداریم بل‌که به نظرگاه خودمان از چیزها دسترسی داریم. چشم‌اندازهای ما از واقع، خود واقع نیست. جنگ و صلح ما همه از منشأ نظرگاه‌های ما از عالم واقع است نه از خود عالم واقع.

✨شاید به‌جا باشد که به بیتی از حافظ اشاره کنیم:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند


#معرفت‌شناسی ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام

@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

➖دورنمای آینده

✨ضمن سلام و درود به همه‌ی اعضای محترم مجموعه‌ی «دروغ‌ها و خرافات اسلام» در بیانی کوتاه و اجمالی قصد داریم تا رویکرد جدیدی را که قرار است در این مجموعه در پیش گرفته شود به اطلاع شما برسانیم؛ باشد که قدری مفیدتر ظاهر شویم و در کنار هم بیآموزیم و بسازیم.

✨تاکنون در این کانال و گروه‌های وابسته به آن طیِ سالیان دراز سعی شد تا با خرافات و بندهای نامرئیِ جهالت که در پای تفکرات‌مان بسته شده بود، مبارزه شود. و در حد بضاعت یک شبکه‌ی اجتماعی و با رعایت موازین اخلاقی بدون توهین به اشخاص و رعایت تفکیک اشخاص از باورهای‌شان، بکوشیم.

✨هزاران هزار گزاره طیِ این مدت بررسی و نقد شد و دروغ‌ها و جعلیاتی که به خورد ما داده بودند بیان شد، تا روشنگری باشد برای همگان.

✨اساتید ارجمند دانشگاه‌ها و مؤسسات مختلف طیِ این سال‌ها در این مجموعه قلم زدند و از صدها اندیشمند در کانال و گروه نقل قول‌های مستند و مستدل ارائه شد؛ به‌گونه‌ای که تا امروز این کانال با آرشیو صدها مستند و برهان مختلف در این راه، بانک اطلاعاتیِ وسیعی برای جویندگان حقیقت فراهم آورده است.

✨در ادامه‌ی این راه مبارک، قصد داریم در کنار آسیب‌شناسیِ مستمر که تاکنون داشته‌ایم، زین‌پس به معرفی سبک‌های زندگیِ جایگزین و آلترناتیوی سکولار برای ادیان و مذاهب هم بپردازیم؛ عادات و رفتارها و تفکراتی که ما را در داشتنِ یک زندگیِ سعادتمند در این جهانی که دستِ نقد محسوب می‌شود، یاری رساند.

✨می‌کوشیم تا هر چه بیش‌تر به عقلانیت بشری احترام گذارده و استعداد بشریِ خود را در این قوه‌ی شکوهمند تفکر، بروز دهیم. سعی می‌کنیم تا در این دنیای ماشینی، رو به سوی معنویتی فرامذهبی بیاوریم. معنویتی فارغ از تعصبات و ادیان، و موافق با عقلانیت. چشمان خود را از آسمان برداشته و به یکدیگر می‌اندازیم تا از آنچه در عقل خود داریم بهره بریم و با یاریِ هم زندگیِ خوشبختانه‌ای را فراهم کنیم.

✨در راستای همین امر، از تمام پیشنهادات سازنده‌ی دوستان استقبال نموده و بهره خواهیم برد. به مرور در کانال و گروه، درس‌گفتارها و متن‌های سازنده‌ای طیِ سلسله‌جلساتی ارائه خواهیم داد. بیاناتی تألیف‌شده از بزرگان تاریخ عقلانیت و معنویت جهان. بی‌شک موجب خرسندی است که توجهِ لازم به این مطالب ارزشمند که ساده‌سازی شده‌اند مبذول دارید و از نظرات و پیشنهاد‌های خود ما را بهره‌مند سازید. باشد که چهارچوبی مستحکم برای زندگیِ پُر از آرامش و لذت، با ابزار "عقلانیت و معنویت" در همین دنیا داشته باشیم.

✨سعی خواهد شد تا در زمینه‌های زیر در کنار هم کنکاش به عمل آوریم:

+ هدف‌گذاری در زندگیِ این‌جهانی
+ بحث‌هایی حول معرفت‌شناسی و دایره‌ی تواناییِ شناختیِ نوع بشر
+ بررسیِ فضائل و رذایل: هر آنچه تاکنون بر ما دیکته شده را بررسی، تحلیل و گلچین می‌کنیم
+ آئین دوستی / همسریابی‌ / زناشویی / والدینی / کسب‌وکار / و تمام ساحات مختلف زندگیِ اجتماعی
+ تبيين جایگاه عقل و قیود عقلانی
+ و خیلی خلاصه جایگزینیِ "عقل و معنویت" به‌جای دیانت و مذهب

✨این درس‌گفتارها و جلسات به مرور در کانال بارگذاری، و متعاقباً در گروه هم ارسال می‌شود تا دوستان نظرات و ابهامات خود را بیان کنند. سعی می‌شود که جنبه‌ی سخنرانیِ یک‌طرفه نداشته باشد و متقابل کابران هم متأثر از و هم مؤثر بر مباحث باشند. در قالب جلسات به تبيين تک‌به‌تک عبارات خواهیم پرداخت و تعاریف مختلف را ذیل عبارت "عقلانیت و معنویت" بیان خواهیم کرد.

با سپاس از توجهِ شما به این بیانیه
مجموعه‌ی دروغ‌ها و خرافات اسلام

@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

⭕️لینک زیر را در صورت صلاحدید و انتخاب رضا پهلوی بعنوان نماینده خودتان امضا کنید

@khod2

https://www.change.org/p/prince-reza-pahlavi-is-my-representative-c0fab7a1-2d92-4e8d-93c2-5f894a6e439b?recruiter=911233461&recruited_by_id=992682d0-e202-11e8-aebd-51ea11ac65c0&utm_source=share_petition&utm_campaign=share_for_starters_page&utm_medium=copylink

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 فیزیک و قوانین طبیعت! {پارت اول}



✨ در تاپیک قبل، بیشتر به‌لحاظ فلسفی به مبحث "قوانین طبیعت و فیزیک" پرداخته شد؛ در این تاپیک قصد داریم قوانین فیزیک را در دلِ خود فیزیک بررسی کنیم؛ با نیروهای بنیادی شروع می‌کنیم.


✨ همه‌ی ما از بودجه‌های کلان و تحقیقات گسترده‌ی  فیزیک‌دانان برای کشف رازها و قوانین طبیعت با-خبر هستیم؛ قوانینی که ماحصل قرن‌ها تفکر و خلاقیت است. اما جدای از این قوانین، باید به ذات این قوانین  نگاه کرد!


➖یعنی به‌راستی "قانون طبیعت" چیست و از کجا آمده؟
➖آیا این قوانین ذات و طبیعتی خارج از کیهان دارند و از بیرون بر ظرف طبیعت حکمرانی می‌کنند؟ یا نه!
➖خود این قوانین هم مانند شکل و رنگ و مزه  و... سرشتی برآمده از "emergent" دارند و وجودی مستقل و بنیادی ندارند؟
➖به‌عبارت دقیق‌تر، برای مثال یک شلیل را در نظر بگیرید که اگر آن را به تکه‌های کوچک و کوچک‌تر تقسیم می‌کردیم تا حدی که دیگر خاصیت شلیل و مزه و رنگ و... آن از بین می‌رفت و به مولکول‌ها و اتم‌ها و هسته و ذرات بنیادی می‌رسیدیم، قوانین طبیعت آيا با حذف ذرات و ماده و حتی فضا-زمان باقی می‌مانَد و ماهیت خود را حفظ می‌کند؟
➖این سؤال‌ها از آن‌جا مهم است که حتی اگر "نظریه‌ی برای همه‌چیز" هم وجود داشته باشد و بشر به آن دسترسی پیدا کند، باز هم یک سؤال اساسی باقی خواهد ماند و آن این است که این قانون از کجا آمده است؟ آيا وجود بنیادی دارد؟ اگر بله، چرا جهان فقط بر مبنای این قانون و نظریه‌ی خاص باید رفتار کند؟
➖آيا می‌شد این قانون شکل دیگری می‌داشت و جهان دیگری را تولید می‌کرد؟ البته طرز تصور ما از قوانین و برخورد با مدل استاندارد یا حتی تعریف قوانین باعث می‌شود پاسخ‌های متفاوتی به این سؤال بدهیم.


✅ در مدل استاندارد (Standard Model)، ذرات بنیادی، این میدان‌های کوانتومی‌اند که در فرمول‌بندی موجود هستند. برخلاف میدان‌‌های کلاسیک مانند میدان‌های الکترومغناطیسی در معادلات ماکسول و تانسورهای متریک در نسبیت عام، که در آن همیشه منبعی مانند بار و جریان یا تنسور جرم-انرژی برای تولید میدان‌ها وجود دارد، میدان‌های کوانتومی در SM هیچ منبعی ندارد و فرض بر این است که در همه‌جا و همیشه در این جهان وجود دارد.


✨ به‌همین دلیل است که همیشه این ظن وجود دارد که سطحی حتی عمیق‌‌تر برای توصیف جزئیات منشأ آن‌ها وجود داشته باشد.


✨ عالم ما متشکل از ۲۵ میدان است و پارتیکل‌های بنیادین در واقع حالات برانگیخته و کوانتای این میادین‌اند. تئوری‌های آینده فیزیک باید به سطح زیرین این میادین توجه کند و علت و منشأ این میادین کوانتومی را مدل‌سازی کنند. (ادامه دارد...)



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 قوانین طبیعت (ماده) و فیزیک! {پارت سوم و پایانی}



✨ در پارت دوم (قبلی) درباره‌ی «emergent» صحبت کردیم؛ در خاتمه‌ی این بحث درباره‌ی قاعده‌ی "فاقد شی، معطی شی نیست" صحبت می‌کنیم.


✨ خُب این قاعده حرف حسابش چیست؟ این قاعده می‌گوید که: "اگر کسی یا چیزی بخواهد چیزی را به کسی اعطا کند، باید خودش آن چیز را داشته باشد" و خُب این سخن معقولی‌ست.


❗️فقط چند نکته را باید این‌جا در نظر بگیریم:


1⃣ من پول دارم؛ بنابراین می‌توانم به شما پول بدهم. این گزاره درست است ✅


2⃣ من چشمانی آبی دارم، بنابراین می‌توانم به شما چشم آبی بدهم! این گزاره غلط است ❌


❗️درست است که هر چیزی که قرار است اعطا شود باید در معطی (اعطا-کننده) وجود داشته باشد، اما این درست نیست که هر چیزی که در معطی وجود دارد، قابلیت اعطا داشته باشد. دقت!


3⃣ کمیت "مواد" نزد معطی در صورت اعطا (انتقال به غیر) کاهش پیدا می‌کند؛ مثل همان پول که اگر من به شما بدهم، پولی که نزد من است کم می‌شود.


✨ اما اموری مثل علم در صورت اعطا، میزانش در معطی کاهش پیدا نمی‌کند! پس اگر ادعا کنیم که کسی به چیزی ماده‌ای منتقل کرد اما کمیت آن ماده نزد خود معطی تغییر نکرد، اشتباه است!


4⃣ در پارت اول درباره‌ی "ذاتی" توضیح دادیم؛ ذاتی قابل انتقال نیست، قابل تفکیک نیست...


🔰 نکته‌ی کلیدی: وقتی در مورد خدا صحبت می‌کنیم باید توجه داشت که خدا خودش ماده نیست؛ پس از خودش چیزی کم نکرده که به جهان بدهد! دوم این‌که اگر نزد خودش بوده باز سؤال پیش می‌آید که آن موادِ نزد خدا از کجا آمده است؟! (در گذشته هم بارها "خلق از عدم" را نقد و رد کرده‌ایم)


جمع‌بندی بحث: با این‌که هنوز خیلی از قوانین درباره‌ی طبیعت بر ما کشف نشده است اما در تبیین معقولانه آن‌ها نیاز به پیش‌فرض‌های پُر-تناقضی مثل دخالت ماورا (که اصلاً نمی‌شود که فهمید چیست!) نداریم. #پایان


شاد و راضی و پر-آرامش باشید ~ حاجی ✏️



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 قوانین طبیعت (ماده) و فیزیک! {پارت اول}


🖇 طرح بحث:
➖قوانین طبیعی از کجا آمده‌اند؟
➖آیا آن‌ها نیاز به پدید-آمدنی مجزا از مواد دارند؟
➖ویژگی‌های مواد، قابلیت انفکاک از آن‌ها را دارند؟
➖پدیدار-شدنِ ویژگی‌هایی در کل که در اجزا نیست، چگونه تبیین می‌شود؟
➖ربط قاعده‌ی «معطی شی، فاقد آن نیست» به مبحث فعلی چیست؟
➖و در نهایت، آیا طبیعت در بروز ویژگی‌هایش می‌تواند خودکفا باشد؟


❗️بعد از طرح و بیان اِشکالات فراوان "برهان نظم" و عملاً منسوخ‌شدن این نسخه برای اثبات امور ماورایی، حالا می‌خواهیم به‌شکل ساده به مسئله‌ی مهم فعلی بپردازیم و معلوم کنیم که ربط قوانین طبیعت با خود طبیعت و یا با ماورا به چه شکلی‌ست؟ اصلاً آیا قوانین، حاکم بر طبیعت‌اند یا محکومِ آن؟



✨ قبل از هر چیز باید ابتدا مفهوم چند واژه را بررسی کنیم:

ذاتی: اجزای تشکیل‌دهنده‌ی یک‌چیز که ماهیت آن چیز را پدید می‌آورند؛ به‌عبارتی سازنده‌ی ماهیت یک‌چیز هستند و بدون آن‌ها اصلاً آن ماهیت پدید نمی‌آید. مثل گرما برای آتش؛ که گرما می‌شود ذاتیِ آتش، و بدون گرما اصلاً آتش معنا ندارد! یا مثلاً پروتون‌ها و نوترون‌ها که تشکیل‌دهنده‌ی عناصر هستند، و نبود آن‌ها عنصر مد نظر را از بین می‌برد.

اکتسابی: ویژگی‌هایی که در اصل متعلق به خود آن چیز نیست و به‌نوعی از خارج از ذاتش به‌دست آمده و #غالباً می‌تواند از آن جدا هم بشود. یعنی آن شی، ویژگیِ اکتسابی‌اش را از دست بدهد ولی همچنان باقی بماند؛ مثل سرماخوردگی که ویروسش از بیرون می‌آید و ما را مریض می‌کند.

❗️چرا گفتیم غالباً؟ چون یک مبحث ریزی در منطق وجود دارد به‌نام "عرض لازم"، که آن‌ها جدا نمی‌شوند! بگذریم...

جعل: یعنی قرار-دادن، وضع‌کردن و به‌نوعی خودمان چیزی را قرارداد کنیم؛ مثل جعل قانون. وقتی می‌گوییم مثلاً، حقوق بشر، جعلی‌ست، این به این معنا نیست که الکی و دروغ است، بلکه به این معناست که ما انسان‌ها خودمان آن را قرارداد کرده‌ایم.

کشف: یعنی چیزی که بوده و ما فقط رفته‌ایم و پیدایش کردیم.

✨ خُب و اما اصل بحث:

1⃣ ذاتیات یک‌چیز، از جایی نیامده‌اند! یعنی مثلاً این‌طور نبوده که اول آتشی باشد و بعد گرما به آن داده شده باشد، بلکه گرما در ذات آتش وجود دارد و همین که آتش باشد، گرما هم خواهد بود. یا مثلاً اول کربنی باشد و بعد پروتون و نوترون به آن اضافه شده باشد.

❓اصلاً مگر می‌شود که اول "کل" باشد و بعد اجزایش به آن اضافه شوند؟!

2⃣ برای ویژگی‌های اکتسابی، می‌توانیم بپرسیم که از کجا آمده و به‌دنبال علتی برای آن باشیم ولی برای ذاتیات خیر! به‌اصطلاح فلسفی: "الذاتی لایعلل"

3⃣ قوانین طبیعی حاکم بر جهانِ ما چیزی نیست که ما انسان‌ها جعل کرده باشیم، بلکه آن‌ها را به‌مرور و با تجربه کشف می‌کنیم (البته هنوز خیلی از آن‌ها را کشف نکرده‌ایم!).

4⃣ ما در فیزیک با یک‌سری قوانین روبه‌رو هستیم، مثل قانون جاذبه (گرانش عمومی نیوتن)

🔅 و حالا سؤال:

➖جاذبه برای ماده کدام‌یک از حالات زیر است؟
➕جعلیِ اکتسابی
➕جعلیِ ذاتی
➕کشفیِ اکتسابی
➕کشفیِ ذاتی



📝 خُب حالت اول و دوم که نیست، چون جاذبه که قطعاً قرارداد ما نیست! بلکه چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه بدانیم و چه ندانیم جاذبه برقرار است پس جاذبه، کشف ما بوده است و نه جعل ما!

✨ حالت سوم هم نیست، چون برای برقراریِ جاذبه، به چیزی غیر از خود آن مواد نیازی نیست؛ یا مثلاً در پیوندهای بینِ اتمی، آیا به چیزی غیر از آن اتم نیاز است؟ اگر هم در طبیعت، ماده ویژگی‌ای پیدا کرد که قبلاً آن را نداشته است، در واقع آن را از مواد دیگر گرفته و در هر صورت در دل طبیعت بوده است؛ مثل انتقال الکترونی، بین اتم‌ها که به‌واسطه‌ی آن تبدیل به آنیون و کاتیون می‌شوند.


حاصل این‌که قواعد طبیعت به‌نحو کلی، به چیزی جز خود موادش نیاز ندارد! (ادامه دارد...)


~ حاجی ✏️


🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_سوم

◾️عده‌ی دیگری گفته‌اند ملاک بداهت «وضوح عندالشخص» است؛ یعنی وضوح در نزد من یا شما یا او... .

اِشکال:
این ملاک هم مشکلی را حل نمی‌کند؛ آیا وضوح عندالشخص را به تنهایی كافی می‌دانید؟ آیا همين كه قضيه‌ای نزد «من» واضح است كفايت می‌كند كه آن را بدیهی بدانم؟ اگر بگوييد: "بله كفايت می‌كند!" در اين صورت هر كدام از ما قضايای متعددی خواهيم داشت كه همگی بديهی‌اند! چون برای هر كدام از ما، خيلی قضايا وجود دارد كه واضح است. در اين صورت تعداد قضايای بديهی خيلی زياد می‌شود! مضافاً به اينكه لزومی هم برای اجماع بر سر آن‌ها وجود ندارد! يعنی می‌شود قضايای بديهیِ من با قضايای بديهیِ شما، عضو مشتركی نداشته باشد؛ لزومی ندارد كه عناصر و اعضای مشتركی داشته باشند.

✨ضمناً اگر هم عنصر مشتركی بين فهرست قضايای بديهیِ انسان‌ها پيدا شد - مثلاً ۵ قضيه باشد كه در فهرست قضايای بديهیِ همه‌ی انسان‌ها وجود داشته باشد - باز هم نمی‌توانيم فقط اين ۵ قضيه را بديهی بدانيم؛ بايد همه‌ی قضايای بديهیِ همه‌ی افراد را بديهی بدانيم! زيرا همه‌ی آن‌ها واضح عندالشخص‌اند. اما اگر بگوييد: "وضوح عندالشخص كفايت نمی‌كند! بلکه بايد برای اشخاص ديگری هم واضح باشد" در این صورت ملاک بداهت می‌شود همان ملاک قبلی یعنی پذيرفته‌بودن نزد همه‌ی انسان‌ها! ملاک همان است و فقط آمده‌اید به جای «پذیرش»، «وضوح» را گذاشته‌اید و شده است: واضح‌بودن نزد همه‌ی انسان‌ها؛ و اين قول، همه‌ی مشکلات قول قبلی را خواهد داشت!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 ملاک بداهت چیست؟ #بخش_اول

◾️عده‌ای گفته‌اند ملاک بداهت یک گزاره «مقبولیت آن عندالجمیع» است؛ یعنی بدیهی، هر گزاره‌ای‌ست که همه‌ی انسان‌ها بدون استثناء آن را پذيرفته باشند. مثلاً اصل امتناع تناقض بدیهی‌ست به این دلیل که هیچ انسانی وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت که آن را نپذیرد! این قول چندین مشکل دارد:

1⃣ اِشکال اول: شما درباره‌ی كدام يک از اين گزاره‌ها استقراءِ تام كرده‌اید که طبق این معیار آن‌ها را بدیهی می‌دانید؟!

✨شما از کجا می‌دانید که جوامع گذشته این بدیهیات شما (اصل امتناع تناقض، اصل این‌همانی و...) را پذيرفته بودند؟! این ادعا را چگونه اثبات می‌کنید؟

✨امیل دورکیم در کتاب «صور بنیانی حیات دینی» می‌آورد: "معقولات فکر کاملاً امور برساخته‌ی اجتماعی هستند یعنی در جامعه ساخته می‌شوند و در جوامع بدوی به این شکل به کار نمی‌رفتند و مردم به این ابزار مصلح و مجهز نبودند. این منطق نه تنها از روز اول در ساختمان ذهن بشر وجود نداشته بلکه تا حدی تابع عوامل تاریخی و اجتماعی بوده است. تصورات جمعی فرآورده‌ی همکاریِ عظیمی‌ست که دامنه‌ی آن نه تنها در مکان بلکه در زمان گسترده است، برای اینکه چنین تصوراتی ساخته شوند انبوهی از اذهان فردی باید گردهم آیند و بهم بیامیزند و فکرها و احساسات خود را با هم ترکیب کنند."

✨لویی برول در کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب‌افتاده» نشان می‌دهد چگونه آنچه ذهنیت عرفانی پیشامنطقی می‌‌داند در جوامع بدوی یک تفاوت ماهوی دارد به آنچه ذهنیت منطقی و علمی آن را ذهنیت مدرن می‌داند و یکی از موارد اصلی که این تفاوت را می‌سازد اصل امتناع تناقض است که با مثال‌هایی که از انسان‌شناسان نقل می‌کند نشان می‌دهد چگونه انسان بدوی قائل به اصل امتناع تناقض نبوده است!

✨حتی در تاریخ فلسفه هم مخالفت‌های فراوانی با اصل امتناع تناقض (و سایر بدیهیات) به چشم می‌خورد؛ نیکولاس کوسانوس، اکهارت، هگل و مارکس از برجسته‌ترینِ این مخالفان‌اند!

✨نیچه بر این باور بود که تنها با تکامل بسیار تدریجیِ قوای حسی و ادراکیِ گونه‌ی انسان طی میلیون‌ها سال بوده است که اصل این‌همانی (A=A) به عنوان اصلی «بدیهی» در بازنمود زبانی انسان از محیط خویش (به تدریج) تصلب یافته است. از این منظر، اصل این‌همانی نه حاصل اکتشاف عقلی انسان، که پیامد طبیعیِ سازگاریِ تدریجیِ او با طبیعتی متخاصم در جریان تنازع برای بقا بوده است. وی در کتاب «حکمت شادان» می‌گوید: "منطق چگونه [و از کجا] در سرِ انسان پدید آمد؟ مسلماً از امر غیر منطقی‌ای که چه بسا خود در آغاز گستره‌ای بس فراخ داشته است. چه بسیار موجوداتی که به طریقی متفاوت از ما استنتاج می کرده‌اند و [در نتیجه] تباه شده‌اند؛ و با این همه، چه بسا که آن‌ها نسبت به ما به حقیقت نزدیک‌تر بوده‌اند! او [انسان پیشاتاریخی‌ای] که، به عنوان مثال، نمی‌دانست چگونه غالباً میان خوراک‌ها و یا حیوانات وحشی «اینهمانی» را دریابد، در مقایسه با انسانی که در مواجهه با تمامی موارد شباهت بلافاصله این‌همانی آن‌ها را استنتاج می‌کرد، اقبال کمتری برای بقا داشت. با این همه، [این] گرایشِ غالب به پنداشتن [امور] مشابه همچون [امور] این‌همان - گرایشی غیر منطقی‌ست از آن روی که هیچ چیزی چنین این‌همان وجود ندارد - تمامیِ آن چیزی‌ست که در آغاز بنیاد منطق را پی افکنده است"

✨بر چه اساس می‌گویید همه‌ی انسان‌های هم عصرمان این بدیهیاتی که شما قبول دارید را قبول کرده‌اند؟! مگر از تک به تک انسان‌ها نظرخواهی کرده‌اید؟ تناقض‌باوران مشتاقانه منتظرند که نظرشان را جویا شوید!

✨از کجا متوجه شده‌اید که همه‌ی نسل‌های بعدی در قرن‌های پیش رو هم، همه‌ی این بدیهیات شما را خواهند پذیرفت؟

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 تناقض‌باوری!

◾️گفتیم که مسلمانان ادعا می‌کنند که "هیچ تناقضی در هیچ کجای جهان فعلی یا در هیچ جهان ممکن دیگری (حتی با صرف نظر از ساختار و محدودیت‌های ذهنی - روانی بشر هم) نمی‌تواند صادق، موجه و ممکن باشد" و بدون اثباتِ این ادعای گزاف، آن را بدیهی و بلاواسطه می‌دانند به گونه‌ای که حتی کودکان و اطفال هم در آن مناقشه‌ای نمی‌کنند و آن را می‌پذیرند!

◾️و در مرحله‌ی بعد می‌آیند و نظام‌های فکری و فلسفی‌شان را بر همین "پیش‌فرض‌های اثبات‌نشده" بنا می‌کنند و آسمان‌خراش‌های ۹۰۰ طبقه‌ای روی آن‌ها می‌سازند؛ غافل از اینکه ساختمانی که روی شن استوار است، هر چه عظیم‌تر باشد، بیشتر فرو می‌رود!

◾️با مطالعه‌‌ی مقاله‌‌ی مختصر و مفید آقایان رحمان شریف‌زاده و سید‌محمد‌علی حجتی، متوجهِ پوشالی‌بودنِ آن‌همه هیبت و قطعیتی که برای "اصل امتناع تناقض" جعل می‌کنند، شدیم. در پُست بعدی مقاله‌ی تخصصی‌تر دیگری ارسال می‌شود که با مطالعه‌‌ی آن درمی‌یابیم بر خلاف نگاه بدویانه و دیدگاه مبتدیانه‌ای که می‌گوید این اصل بی‌نیاز از اثبات بوده و حتی اطفال هم در آن تشکیک نمی‌کنند (احتمالاً منظورش این است که فقط اطفال در آن تشکیک نمی‌کنند 😅)، چه حجم عظیمی از مجادلات و مناقشات دامنه‌دار و عمیق بر سر فقط 👈مصادیق👉 تناقض‌های صادقی (دی‌الثیا) که در جهان خارج، نظام‌های حقوقی، زبان فرمال و زبان طبیعی و... وجود دارد،،، در جریان است.

نکته: ما حتی اگر ضرورت و کلیت و مطابقت اصل عدم تناقض را بپذیریم، همچنان براهین اثبات وجود الله از اعتبار ساقط است؛ در این پُست‌ها سعی داریم بیشتر روش‌های اثبات در نظام معرفتیِ مسلمانان، که در آن قصد دارند باورهای‌شان را از طریق روال‌های استنتاجیِ منطق صوری به بدیهیات برسانند (Foundationalism) را، به چالش بکشیم.

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

❗️تمامیِ براهین اثبات وجود خدا، به‌ویژه براهین عقلیِ محض که طبق نظر مسلمانان در زمره‌ی استوارترین برهان‌ها هستند (مثلاً برهان امکان و وجوب) همگی متکی بر منطق ارسطویی هستند؛ منطق ارسطویی هم بر "اصل عدم تناقض" استوار است؛ به گونه‌ای که اگر در سد سکندر این اصل بتوان رخنه کرد و قطعیت، ضرورت، کلیت و مطابقت آن را زیر پرسش برد، همه‌ی براهین اثبات وجود خدا بی‌اعتبار می‌شود و تا سطح "بازی با الفاظ" تنزل پیدا می‌کند. مسلمان‌ها قبل از اینکه بخواهند برای اثبات وجود الله برهانی بیاورند، باید ابتدا ضرورت و کلیت این اصل را اثبات یا توجیه کنند؛ ولی آن‌ها این اصل را بدیهی، بلاواسطه و بی‌نیاز از اثبات می‌دانند!

کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 با خواندن فقط ۱۰۰ کتاب بزرگترین مرجع تشیع شوید! (سیاست یک بام و دو هوای علمای اسلام از زبان مصطفی ملکیان)

◾️سؤال از مصطفی ملکیان: یکی از اِشکالات و انتقاداتی که حوزویان و روحانیون زیاد به روشنفکران وارد می‌کنند، این است که می‌گویند: "چرا شما آمده‌اید و اِشکالات و تناقضات و محذورات نظری و علمیِ دین (اسلام) را در فضای عمومی و بین عامه مردم مطرح کرده‌اید؟!! این اِشکالات ابتدا باید در فضای علمی و خصوصی مطرح شود، پنبه‌اش توسط علمای دین زده شود و اگر در نهایت چیزی از آن باقی ماند، سپس در فضای عمومی طرح گردد!

🔻پاسخ استاد🔻

◾️خُب! اولاً من از آن‌ها یک سؤال می‌پرسم: "چرا خود شماها سخنانی که در کتاب‌ها می‌نویسید یا در خطبه‌ها و سخنرانی‌ها شبانه‌روز می‌گویید را اول نمی‌آیید برای اهل علم (این‌جا اهل علم من و کسانی مثل من می‌شوند) و در فضای خصوصی مطرح کنید؟ از کجا می‌دانید شاید پنبه همه‌اش زده شد!

◾️در واقع این‌ها یک خیال خام دارند و در دلشان می‌گویند: "ما که درست می‌گوییم و شکی هم نیست! پس این تو هستی که باید با ترازوی ما خودت را بسنجی و سپس مباحثت را مطرح کنی"

◾️من هم می‌گویم شما بیایید این سخنانتان را در جمع ما علما بگویید (این‌جا علما عوض می‌شوند؛ این‌جا علما یعنی دکتر سروش، دکتر مجتهد شبستری، و...) بعد اگر پنبه‌اش زده نشد، بیایید در تلویزیون و تریبون‌ها برای مردم بگویید!

❗️ثانیاً حوزه‌های علمیه ما به گونه‌ای طراحی شده است که تو یا هر کس دیگر می‌توانید بزرگترین مرجع تشیع بشوید ولی از اول تا آخر عمرتان تنها صد کتاب خوانده باشید! الان ببینید در ادبیات چه می‌خوانند؟ جامع المقدمات، سیوطی، مغنی؛ در منطق یک المنطق می‌خوانند بعد در فقه شرایع و لمعه و مکاسب می‌خوانند و در اصول رسائل و کفایه و... .

◾️یعنی شما با خواندن فقط صدتا کتاب می‌توانید یک مرجع تقلید شوید در صورتی که روشنفکران ما در هر ماه یا در هر سال بیش از صدها کتاب می‌خوانند! پس ببینید در واقع علما چه کسانی هستند؟

◾️شما چهره‌های اسلامی که بنده برای اولین بار در حوزه‌ها مطرح کرده‌ام را ببينيد؛ شما بگویید چه کسی اولین بار بابا افضل کاشانی را به عنوان یک فیلسوف مشائی و در عین حال عرفان‌مشرب مطرح کرد؟ و قس علی هذا.

👈 روحانیت دیگر سخنی برای گفتن ندارد و سخنش سخن خدا نیست!

گفت‌وگوی شفاهی با ملکیان در بهار ۹۲ ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

زوزه كفتاران حكومت نجاست اسلامى و جشن پيروزى براى قتل دو جوانى كه فقط و فقط از دين ضدبشرى و مذهب فاحشه پرور شيعه انتقاد كرده بودند.
امشب براى اولين بار عامل اصلى دستگيرى اين دو جوان هموطن را به شما معرفى ميكنم و تنها درخواست من و كل مجموعه نقد اسلام، انتقام از كسانى است كه باعث عزادار شدن خانواده آنها و قتل اين دو جوان شده اند.
پاسخ كسى كه با قتل دو جوان به آينده اش اميدوارتر شده است و بزودى ميخواهد سرتاسر خاك اروپا و آسيا را از خون رنگين كند چيزى نيست جز ريختن خون خودش و تمامى اعضاى خانواده اش، زيرا ما قبلا هم به خودش و هم به خانواده اش اخطار كرده بوديم.
اطلاعات دقيق اين كفتار زاده كه به ريختن خون جوانان ايرانى علاقه دارد و با كشته شدن جوانان ايرانى زوزه ميكشد را در پست بعدى انتشار خواهم داد.
خون تك تك اعضاى خانواده اين موجود از فردا بر گردن خودشان است.
مديريت مجموعه نقد اسلام
:
دكتر م روشنگر

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

🔴 جدای از اینکه «احترام به عقاید» یکی از کثیف‌ترین و مشمئزکننده‌ترین اصطلاحات زندگی انسان‌هاست (به زودی دربارهٔ این موضوع یک پست تهیه می‌کنم)، ولی همون احترام به عقایدی که مسلمان‌ها ازش میگن، باید اینطور باشه که من بی‌دین به اون مسلمان احترام بذارم که روزه می‌گیره و نمی‌خواد چیزی بخوره و شخص مسلمان به من احترام بذاره که من دلم می‌خواد راحت هر جایی غذا بخورم، نه اینکه طرف به من بگه چون من روزه‌ام تو باید بهم احترام بذاری و پیشم هیچ غذایی نخوری؛ دومی احترام به عقاید نیست، تحمیل عقایده.

🧑‍🦰 Anne Shirley

پ‌ن: احترام به عقاید یعنی من به محدودیت‌هایی که برای خودت گذاشتی احترام بگذارم، نه به محدودیت‌هایی که قرار است برای من بگذاری.

@Womens_Mag

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت پنجم: آغازی دوباره

«هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی، شاید در نقطه‌ی شروع باشی»

✨شاید این عبارت از گابریل گارسیا مارکز، بیان‌کننده‌ی حق مطلب در این بخش باشد؛ هر وقت خسته و ناامید از ادامه‌ی مسیر سعادت و موفقیت شدی، فکر کن که شاید این آغاز راه جدیدی باشد.

•نفس بگیر و ادامه بده
•پایان هر فصل، آغاز فصل دیگر است
•و پایان هر سال، آغاز سالی تازه
•پایان جنینی، آغاز نوزادی است
•پایان کودکی، آغاز بلوغ و...

❕نمی‌دانم چند سال داری و تاکنون چگونه می‌اندیشیدی؛ غم گذشته را نخور. اگر درگیر خرافات بودی یا نادانی و تنبلی از عادات زندگی‌ات بوده یا در مسیر اشتباهی راه پیمودی، نمی‌دانم...

✨فقط در این حد می‌دانم که مابقیِ عمر که هنوز استفاده نشده مانند آن ماهی است که هر وقت از آب بگیری‌اش، تازه است.

❗️یک آزمایش فکری است که می‌گوید:

◾️تصور کنید یک صبح از خواب برخیزید و ببینید که ناگهان طول قدتان بیست‌سانتی‌متر افزایش پیدا کرده؛ این تغییر برای‌تان به‌قدری عجیب و نامنتظَر و غیر متوقَع خواهد بود که می‌خواهید آن را جهانی کرده و به گوش همه‌ی جهانیان، و در کتاب رکوردهای گینس به ثبت برسانید!

◾️همه‌ی ما در طول زندگیِ‌مان بیست‌سانتی‌متر (و چه بسیار بسیار-تر) بلند-تر شده‌ایم؛ اما چرا در این آزمایش فکری، ما متوقع‌ایم که قد-کشیدن‌مان ثبت گینس شود؟ مگر تجربه‌ی رشد و نمو، در زمره‌ی امور طبیعی و رایج در زندگیِ‌مان نیست؟ پس این همه شگفتی و تحیر برای چیست؟ پاسخ، توجه به این نکته‌ی ساده اما مهم است که این قد-کشیدن "ناگهانی و دفعی" بوده و نه تدریجی!

✨مغز ما به‌گونه‌ای فرگشت یافته که به هر امر نامطلوبی هم، اگر "به‌تدریج" پدید آید، عادت می‌کند؛ این ویژگیِ مغز، حکایت‌گر همان "استراتژیِ قورباغه‌ی آب‌پز" است. اندرو متیوس در کتاب آخرین راز شاد-زیستن همین آزمایش را با "افزایش ناگهانیِ وزن" طراحی می‌کند و در انتها می‌گوید: "برای کسانی که ورشکسته می‌شوند، اضافه‌وزن می‌آورند، طلاق می‌گیرند یا آخر ترم مشروط می‌شوند، این حوادث دفعتاً اتفاق نمی‌افتد. یک‌ذره‌اش امروز، یک‌ذره‌اش فردا و سرانجام یک‌روز هم انفجار؛ و سپس به خودمان می‌آییم و می‌پرسیم: چه شد که این اتفاق افتاد؟! زندگی ماهیت انبار-شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده می‌شود، مثل قطره‌های آب که صخره‌های سنگی را می‌فرساید. اصل قورباغه‌ای به ما هشدار می‌دهد که: حواس‌تان به شرایطی که به آن عادت می‌کنید باشد"

✨پس بیا از نو در هدف زندگی غور کنیم، برای آن برنامه‌ها بچینیم، نسخه‌های خوشبختی را یک‌به‌یک در خود نهادینه کنیم، آئین زندگی را بیآموزیم و از این معجزه‌ی حاضر (زندگی) کمال استفاده را ببریم.

زندگی، بال و پر پروانه‌ها بود
همان شنبه همین آدینه‌ها بود

تو چشمت را بشوی مانند سهراب
ببینی زندگی جاری‌ست چون آب

همان آبی که از ماهی نهان است
برایت زندگی مثل همان است

ز فرط دیده گشتن گشته پنهان
همان آبی که ماهی را دهد جان

جناب زندگی حالا چو مهمان
شده او چند روزی مونس جان

نیارزد تا که هست بی‌تاب‌بودن
به‌وقت رفتنش در-خواب‌بودن


❔چرا خودکشی نکنیم؟ هدف نهایی از تمام فعالیت‌های ما چیست؟ آرامش چیست؟ لذت چیست؟ در ادامه‌ی "نقشه‌ی راه" همراه ما باشید ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام

@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌نوشتارهای #نقشه_راه
➖قسمت سوم: جهنم ایدئولوژی

✨از آن‌جا که ایدئولوژیک‌اندیشی با نظریه‌ی (موهوم) آشکارگی حقیقت ملازمت دارد، ایدئولوژیک‌اندیش هر کس را که با او مخالف باشد، مخالف "حقیقت آشکار" و "حق صریح" می‌داند و در نتیجه نسبت به او احساسات و عواطف منفی پیدا می‌کند؛ و مگر می‌توان نسبت به کسی که با حقیقت آشکار مخالفت دارد، جز احساسات و عواطف منفی داشت؟

✨از این رو ایدئولوژیک‌اندیش هم درون خود را ویران می‌کند و هم بیرون دیگران را؛ هم به خود درد و رنج و آزار و آسیب می‌رساند و هم به دگر-اندیشان.

✨باید فهم و قبول کرد که حقیقت آشکار نیست
و فقط به تقرب به آن امید می‌توان بست؛ و این امید نیز جز با صرف اوقات، نیروها، استعدادها و فرصت‌های بی‌شمار از ناحیه‌ی انسان‌هایی پُر-شمار برآمدنی نخواهد بود.

✨برای تقرب به حقیقت به رجوع به دیگران سخت نیازمندیم. حقیقت‌طلبی و کنجکاویِ علمی را نباید به جایی محدود کرد و یا در جایی متوقف ساخت. به نزد هر کسی که در مظان آن است که به حقیقتی نزدیک‌تر شده باشد باید شتافت و از او چیزی آموخت؛ و کیست که اصلاً و ابداً در مظان این نباشد که بیش از ما به حقیقتی نزدیک شده باشد؟ ما به همه محتاجیم و از هیچ کسی مستغنی (بی‌نیاز) نیستیم. تقرب به حقیقت نه تخته‌بند مکانی خاص است و نه تخته‌بند زمانی خاص. مکان و زمان نمی‌شناسد، جغرافیا و تاریخ ندارد. از سویی هم شرقیان ممکن است به حقیقتی نزدیک‌تر شده باشند و هم غربیان؛ از سوی دیگر هم انسان‌های جدید ممکن است به حقیقتی نزدیک‌تر شده باشند و هم انسان‌های قدیم.

روحیه‌ی نقادانه را نیز در هیچ‌جا و هیچ‌گاه نباید از کار برکنار داشت. با به‌کار-گیری این محک است که هم از غرب‌زدگی در امان می‌مانیم و هم از شرق‌زدگی، هم از غرب‌ستیزی و هم از شرق‌ستیزی، هم از سنت‌پرستی و هم از تجدد-پرستی، و هم از سنت‌هراسی و هم از تجدد-هراسی.

✨لازمه‌ی فعال‌نگه‌داشتن روحیه‌ی نقادی، باور به این است که حفظ فرهنگ خودی در تمامیت خود و به‌صورتی دست‌نخورده، مطلوب نیست. فرهنگ خود ما نیز مانند هر فرهنگ دیگر باید محک #عقلانیت_نقادانه بخورد تا عیار آن معلوم شود و اجزا و عناصر خِرد-ستیزش طرد و نفی شوند.

#معرفت‌شناسی ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام

@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌نوشتارهای ‌#نقشه_راه
➖قسمت اول: حقیقت یا فایده؟

✨بحث را با یکی از خطاهای مرگباری که فلاسفه‌ی بزرگی چون افلاطون و ارسطو و... مرتکب شده‌اند شروع می‌کنیم؛ خطایی که سبب شده است انسان‌های کنجکاو و متفکرِ بسیاری برای قرن‌ها به بحث‌هایی بی‌نتیجه بپردازند و سرمایه‌های انسانیِ بسیاری را به هدر دهند.

✨اگر به فرآیندی که انسان بعد از ظهور در این سیاره‌ی خاکی در حال سپری‌کردن است دقت کنیم، تمام تلاش وی این است که بتواند یک رابطه‌ی مفید و کارآ با محیط پیرامون خود ایجاد کند، به‌طوری‌که بتواند ادامه‌ی حیات خویش را ممکن سازد و ضمن برآوردن نیازهای خویش، خود را از خطرهایی که احتمالاً حیاتش را تهدید می‌کند در امان نگهدارد.

✨لطفاً خود را در موقعیت همان انسان اولیه قرار دهید و مواجه با همان شرایط و مشکلاتی که او احتمالاً با آن‌ها مواجه بوده است.

✨از یک سو میل به بقا و ادامه‌ی حیات او را به‌شدت محتاط کرده و او با هر چیزی مواجه می‌شود این دغدغه را دارد که مبادا حیاتش را در معرض تهدید قرار بدهد؛ از سوی دیگر نیازهایی دارد که به هر طریق باید آن‌ها را در تعامل با محیط برآورد.

✨گرمای بی‌امان خورشید یا سرمای طاقت‌فرسای برف و بوران، خطر حمله‌ی حیوانات دیگر، نیازهای روزمره‌ی خوردوخوراک و... همه باید از طریق کشف محیط و پیرامون خود پاسخ داده شوند.

✨درست است که این انسان باید محیط اطراف خود را بشناسد و طبیعی است که در برخورد با هر چیز ناشناسی این سؤال برایش پیش بیآید که: «این چیست؟»

❗️اما نکته‌ی مهم این‌جاست که وقتی می‌پرسد: «این چیست؟» منظورش این نیست که: «حقیقت این شئ چیست؟» بل‌که منظورش این است که: «این شئ به چه دردی می‌خورد؟» یا «آیا این شئ می‌تواند تهدیدی برای حیات و بقای زندگیِ من شود؟»

✨به تعبیر دیگر هدف اولیه‌ی انسان از فهم محیط اطراف خود، فهم اثرات اشیای پیرامون بر زندگی وی، و درک فایده یا ضرر آن اشیا است، و نه یافتن حقیقت آن‌ها و ارضای "میل حقیقت‌جویی" خویش؛ چنانچه فلاسفه و حکما آن را بر قامت فلسفه و حکمت دوخته بودند، دانشی که در ابتدا تمام دانش بشری را شامل می‌گشت و شق دیگری برای آن تعریف نشده بود.

❌ این تعریف از فلسفه و حکمت، و این ادعا که غرض از آن‌ها کشف حقیقت است، به‌طور ضمنی (پنهانی) پیش‌فرضی را بر تمام ذهن‌ها تحمیل کرد بی‌آنکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد.

✨این پیش‌فرض که:
"حقیقت عالم برای انسان قابل کشف است و انسان قادر است حقیقت عالم را بشناسد"

✨و این اشتباه فاحش زمانی روشن شد که کانت دوربین تلسکوپ معرفت را به طرف ذهن و فاهمه‌ی انسان برگرداند و پرسید که:
«توان فاهمه‌ی ما در چه حدی است و چه چیزهایی را قادر است بشناسد؟»

❕و در تحقیقات وسیع و عمیق‌اش نشان داد که انسان قادر به کشف حقیقت عالم نیست. در پُست‌های آتی، #معرفت‌شناسی و بحث‌های معرفت‌شناختی را آغاز می‌کنیم ~ کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام

@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

⭕️نظر سنجی خبرگزاری بلومبرگ برای تعیین
رهبری اپوزیسیون

حتما شرکت کنید
منفعل نباشید

لینک کانال تلگرام 👇
@khod2
/channel/persianbloomberg/11756

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 فیزیک و قوانین طبیعت! {پارت دوم و پایانی}



✨ در "مدل استاندارد" یک مجموعه از نظریه‌ها را داریم که کوچک‌ترین ذرات مشاهده‌شده‌ی ماده و برهم‌کنش‌های بین انرژی و ماده را توصیف می‌کند.


✨ سه‌دسته از ذرات "مدل استاندارد" را تشکیل می‌دهند؛ ماده از کوارک‌ها و لپتون‌ها تشکیل شده است؛ و بوزون‌های بنیادی سه‌نیرو ایجاد می‌کنند:


1⃣ الکترومغناطیس
2⃣ نیرویِ هسته‌ایِ قوی
3⃣ نیرویِ هسته‌ایِ ضعیف


✨ و گرانش (چهارمین نیرویِ بنیادین) توسط "مدل استاندارد" توضیح داده نشده است؛ در واقع "گراویتون" ذره‌ی تبادل نیرویِ گرانشی است (فرضی) و مستقیماً مشاهده نشده است؛ اما تعدادی از ویژگی‌های آن را می‌توان از ماهیت نیرو استخراج کرد.


✨ برای مثال، گرانش نیرویی با بُرد ظاهراً نامتناهی‌ست و می‌توان چنین برداشت کرد که جرم سکون ندارد؛ یعنی به‌علت دور-بُردی مانند فوتون‌ها بدون جرم هستند و اگر وجود خارجی داشته باشد، باید ویژگی‌های آن را با میدان گرانشی تطبیق دهیم.


✨ بوزون هیگز که در سال ۲۰۱۲ کشف شد، توضیحی برای چگونگیِ جرم‌گرفتن سایر ذرات ارائه می‌دهد؛ گروه کوارک شامل شش‌ذره می‌باشد: 
🔆 up, down, charm, strange, top, and bottom 🔆


✨ گروه لپتون شامل الکترون نوترینو، میون نوترینو، تاو نوترینو، الکترون، میون و ذرات تاو است. بوزون‌ها شامل فوتون، گلوئون، ذره‌ی Z، ذره‌ی W و هیگز هستند.


✅ در فیزیک نوین از مفهوم میدان در جهت توضیح سازوکار نیروها استفاده می‌کنند؛ برای مثال ما در ساده‌ترین حالت با فوتون و تأثیر واقعی طرف هستیم، اما ذرات مجازی چه نقشی دارند؟


❕در نظریه‌ی میدان‌های کوانتومی برای هر میدانی، یک کوانتای میدان (ذره‌ی مجازی)  تعریف کرده‌اند و در واقع میدان در مفهوم خود انباشتی از فوتون‌های مجازی (ذرات مجازی) به‌عنوان مسئول برهم‌کنش میدان ذرات است.


✨ فرمیون‌ها به‌واسطه‌ی بوزون‌ها بر روی یکدیگر تأثیر می‌گذارند، یعنی دو الکترون با ذرات واسط، و بوزون‌هایی به‌نام فوتون، نیرویِ رانشی به یکدیگر وارد می‌کنند و الکترون و پوزیترون با همین واسطه به یکدیگر نیرویِ ربایشی وارد می‌کنند؛ به‌عبارتی ذرات مجازی، برای مثال فوتون مجازی، در میدان‌های الکترومغناطیسی به‌عنوان ذراتی که با آن میدان الکترومغناطیسی به ذرات باردار نیرو وارد می‌کند، مشارکت می‌کنند تا روایتی از تأثیر میدان الکترومغناطیسی به‌دست دهند.


❕دقت داشته باشید که مجازی‌خواندن این کوانتاها به‌معنی عدم وجود آن‌ها نیست! بلکه به‌معنی عدم توانایی بشریت در مشاهده‌ی مستقیم آن‌ها به‌خاطر طول عمر کم و محدودیت‌های تکنولوژی (آشکار-سازی) آن‌ها به‌واسطه ناکارآمد-بودن حواس ما و محدودیت‌های طبیعت مانند "اصل عدم قطعیت هایزنبرگ" می‌باشد؛ به‌عبارت ساده‌تر (چالش نیوتن مطرح نیست) کنش آنی یا کنش از راه دور نداریم.


➖کوانتای میدان‌های الکترومغناطیسی فوتون و دارای جرم سکونِ صفر بود و  بُرد آن بی‌نهایت است.
➖کوانتای میدان گرانشی "گراویتون" نام دارد، داری جرم سکونِ صفر بوده و نیز بُرد آن   بی‌نهایت است.
➖کوانتای نیرویِ هسته‌ایِ قوی "گلوئون" نام دارد و بُرد آن محدود است.
➖کوانتای نیرویِ هسته‌ایِ ضعیف شامل سه‌تیپ بوزون پیمانه‌ای به‌نام‌های W مثبت، W منفی، Z صفر می‌باشد (بسته‌به محدوده‌ی اثر نیرو).


🔰 نتیجه: هر چه که در عالم می‌بینیم دینامیک میدان است، و میدان اساس عالم است و ذرات بنیادی (اعم از بوزون و فرمیون) چیزی به‌جز بسته‌های انرژیِ میدان‌های مختلف نیستند! #پایان



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

شرح ساده دزدیدن پول مردم توسط حکومت و سرکوب مردم با همان پول دزدیده شده از جیب مردم

@Khod2

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

📌 قوانین طبیعت (ماده) و فیزیک! {پارت دوم}



✨ در پارت اول (قبلی) درباره‌ی "ذاتی" و "اکتسابی" و "جعل" و "کشف" به‌زبان ساده صحبت کردیم و تا حد امکان از به‌کار-بردن عبارات پیچیده خودداری کردیم؛ قصد داریم در این پارت درباره‌ی نکته‌ی دیگری صحبت کنیم.


✨ نمک از دو عنصر به‌نام‌های «کلر» و «سدیم» تشکیل شده است؛ و خُب نمک شور است اما آیا کلر شور است؟ خیر! سدیم چطور؟ شور است؟ خیر!


پس شوری نمک از کجا آمده است؟


⚠️ در این‌جا به‌جای این‌که سریع نتیجه بگیریم که: "پس نمک باید شوری‌اش را از جای دیگری گرفته باشد و آن جای دیگر هم عالم "هپروت" است" باید به بررسیِ علمی بپردازیم!


📚 در علم مسئله‌ای وجود دارد به‌نام «emergent» و «اثر سینرژیک» که به‌زبان ساده یعنی پدید-آمدنِ ویژگی‌هایی در یک "کل" که در اجزای آن وجود ندارد و تشدید-شدن ویژگی‌هایی در کل! مثل همین نمک که اجزایش شور نبود اما خودش شور است.


❔علت چیست؟ علتش این است که در ترکیبات، "روابط بین اجزا" هم دخیل است؛ و این اجزا و روابط‌شان هستند که ویژگی‌هایی را می‌سازند (که در خود هر یک از اجزا به‌تنهایی یافت نمی‌شود).


🔆 برای مثال، اعداد ۱ و ۵ و ۹ را در نظر بگیرید... با این اعداد می‌شود نوشت:
🔅 ۱۹۵
🔅 ۵۱۹
🔅 ۹۵۱
و...


✨ در هر سه عددِ بالا، فقط همان اعداد به‌کار رفته اما ارزش عددیِ متفاوتی بروز کرده است. این چیدمان اعداد بوده که باعث بروز تفاوت شده است.


✅ یک خودرو را در نظر بگیرید... همه‌ی قطعات سالم؛ و باک هم پر از بنزین، ولی بهش استارت نزدیم. آیا هر چقدر هم که پدال گاز را فشار بدهیم ماشین حرکت می‌کند؟ خیر! چرا؟


⬅️ چون ما هنوز رابطه‌ای بین اجزا برقرار نکرده‌ایم! ➡️ حالا استارت می‌زنیم و ماشین روشن می‌شود.


❔آیا ماشینِ روشن، چیزی بیشتر از ماشینِ خاموش داشت؟ خیر! پس تفاوت در چیست؟ 👈 در ایجاد ارتباط بین اجزا به‌کمک استارت‌زدن!


❗️حال شما ماشین روشن و ماشین خاموش را با انسان مرده و انسان زنده مقایسه کنید با نظر به اضافه‌کردن مفهومی به‌نام روح برای توجیه این تفاوت! 😄


❎ خلاصه این‌که بروز ویژگیِ جدید در یک "کل" که در اجزایش وجود ندارد، به‌سبب وجود روابط اجزا با يکديگر هست و نه دخالت امر بیرونی در آن! (ادامه دارد...)



~ حاجی ✏️



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔
@ISLIE

Читать полностью…

[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]

❗️این فاکتورها برای یک مکانیک اتومبیل یا یک جراح هم صدق می‌کند. اگر یک جراح، هر عمل جراحی که کرده به فوت آن بیمار منجر شده باشد، یعنی نتیجه کارش را ببینید که ناموفق است، نمی‌گویید که ایشان متخصص‌اند و من دارم رجوع به متخصص می‌کنم. شما جان خود و همسر و فرزندان‌تان را در اختیار یک جراح می‌گذارید، به دلیل این‌که: اولاً از هر صد تا عمل جراحی‌اش ۹۵تای آن موفق بوده است، پنج‌تا ناموفق بوده است؛ پس فرآورده کارش را می‌بینید. بعد هم جراح‌های دیگر تأیید می‌کنند که ایشان جراح است. اگر یک جراحی را یک جراح دیگر تأیید نکرد، به او اعتماد نمی‌کنید. فرض کنید یک کسی آمد و گفت من جراح مغز و اعصاب هستم. اگر هیچ پزشک و جراحی تأیید نکند که ایشان جراح است، شما هیچ‌وقت سریع خودتان و بدنتان را در اختیار او قرار نمی‌دهید. سوم هم این‌که شما جراحی‌های دیگری کرده‌اید که ناموفق بوده، ولی دیده‌اید که جراحی ایشان موفق است. بنابراین من رجوع به متخصص را از مقوله‌ تعبد نمی‌دانم، چون این سه‌تا شرط در آن وجود دارد. اما وقتی ما رجوع می‌کنیم به بودا، به عیسی، به محمد و... این سه‌تا شرط را نداریم! 🤠


🔰 استاد مصطفی ملکیان



🟪 کانال دروغ‌ها و خرافات اسلام
🆔
@ISLIE

Читать полностью…
Подписаться на канал