hosseinronaghi | Неотсортированное

Telegram-канал hosseinronaghi - Hossein Ronaghi - حسین رونقی

-

🏴 Hossein Ronaghi, Blogger and freedom of speech activist. Woman, Life, Freedom (IRAN). https://twitter.com/hosseinronaghi/ https://instagram.com/hosseinronaghi https://fb.com/ronaghi https://hosseinronaghi.blogspot.com @hossein_ronaghi

Подписаться на канал

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

واقعه کرمان گویای آن است که «شما شکست خورده‌اید‌.»

آیا انسان وطنش را می‌فروشد؟
آب و نانش را خوردید!
آیا در این دنیا عزیزتر از وطن هست‌؟!
چگونه به این وطن رحم نکردید؟

پاره پاره‌اش کردند وطن را
گیسوانش را گرفتند و کشیدند
کشان‌کشان بردند و پیش‌کش دشمن کردند

می‌رسد آن‌روز که چرخ، بر مدار حق بگردد
می‌رسد آن‌روز که به حساب‌های شما برسند

می‌رسد آن روز که پاسخگو شوید:
«چگونه به این وطن رحم نکردید؟»


« ناظم حکمت»

وضعیت موجود برآمده از سیاست‌های حاکم و رفتار عوامل اجرایی حاکمیت است، مردم وعده هیچ‌یک از متصلان حکومتی‌ را دیگر باور نمی‌کنند، چراکه هر روز دروغ و فساد مسئولان جمهوری اسلامی را می‌بینند، برنامه‌ها و تبلیغات تلویزیونی را باور نمی‌کنند، آنها یخچال و سفره‌های خالی خود و اطرافیان خود را می‌بینند، دخل و خرج‌شان را محاسبه می‌کنند، فریاد دادخواهی قربانیان این سال‌ها را می‌شنوند، برای این مردم، دیگر دوران فریب از این نوع، گذشته‌است.

حقیقت چنان آشکار شده، که هیچ کدام از رسانه‌های رسمی و صداوسیما و دستگاه پروپاگاندای موجود، دیگر کارکرد ندارد. هرچه بیشتر تبلیغ کنند، کمتر موفق می‌شوند. مردم سخن آن‌ها که در خیابان‌ با باتون و گلوله معترضان به نداشتن حداقل آزادی و امکان معیشت را می‌زنند و می‌کشند یا در بازداشتگاه‌ها با ادعای «پیروان راه حاج قاسم»، اقدام به آزار و اذیت و اخذ اعتراف اجباری از زندانیان می‌کنند، مشخصا نمی‌پذیرند!

ابراز خوشحالی بخشی از مردم از وقایع اخیر، ریشه مستقیم در برخورد حکومت و عواملش دارد، همان زمانی که مردم را تحقیر می‌کردند، معترضان را ملحد، منافق، فاحشه می‌نامیدند و اغتشاش‌گر و آشوبگر لقب می‌دادند، یا به آنها انواع اتهام‌های دروغین نسبت می‌دادند، باید این روزها را نیز تصور می‌کردند. وقتی بذر کینه کاشته‌اند، محصولش را درو می‌کنند.
این رفتارها همچنان نیز با تهدید تحقیرآمیز شهروندان معترض به نکبت موجود، به «شیشه نوشابه» تا «در گونی کردن»، «افشای هویت کاربران شبکه‌های مجازی» و رجزخوانی های وقیحانه، ادامه دارد.
بر همگان واضح است که نتیجه این رفتارها چیزی جز فوران خشم همگانی در میان تمام گروه‌های مختلف جامعه نخواهد بود.

واقعه تلخ کرمان که منجر به کشته‌شدن کودکان و شهروندان بی‌گناه شد، نشان از ناکارآمدی سیستم‌های اطلاعاتی-امنیتی جمهوری اسلامی دارد. سیستم‌هایی که دغدغه‌ آنها به‌جای تامین امنیت کشور و شهروندان و پیگیری مطالبات مردم و منافع ملی، بازداشت و شکنجه‌ی زنان با دلایل واهی از جمله بی‌حجابی و ایجاد ارعاب و سرکوب معترضان و منتقدان است. نظامی که برخی از نشانه‌های گویای تقسیم‌بندی‌ نیروهای خود در راستای جنگ قدرت داخلی را نیز دارد و نشانه‌های فروپاشی در آن دیده می‌شود.
بدیهی است وقتی سطح دغدغه حاکمیت، پیگیری و بازداشت شهروندانی باشد که برای انتشار یک تصویر «کتلت» یا نوشتن این واژه به اتهام «توهین به مقدسات» محکوم می‌شوند، امنیت، آخرین مسأله‌ی آنهاست.

نتیجه‌اش می‌شود فاجعه‌ای که در کرمان رخ داد و رفتارهای متناقض و غیرمسئولانه، عدم مدیریت شرایط اضطراری، انتشار اخبار متفاوت، از ترکیدن گاز، تا بمب دستی، بمب کنترلی یا عامل انتحاری و حتی تعداد و آمار متفاوت ازکشته‌شدگان؛ آنگونه که بعد از گذشت چند روز هنوز علت و عامل انفجارها مشخص نیست و گزارش درستی از این موضوع منتشر نشده‌است، حتی آمار موثقی دردسترس نیست. این‌ها همه جز نشان ضعف دستگاه امنیتی و مدعیان برقراری امنیت مردم نیست. چگونه است در حال پیش‌بردن پیمانامه امنیتی-اطلاعاتی با قدرت متجاوزی چون روسیه هستید و آن نیز هیچ کارکردی به نفع مردم ایران و امنیت ملی ندارد، جز این است که آن پیمان‌نامه قرار است برای کنترل و سرکوب جامعه به‌ستوه آمده مورد استفاده قرار گیرد؟

مسأله این نیست که داعش مسئولیت این حمله را پذیرفته یا شما بگویید کار اسرائیل است، مساله این است که عموم مردم ایران، جمهوری اسلامی را مقصر و مسئول این واقعه و هرفاجعه دیگری می‌بینند و به عمومی‌ترین زبان در همه جا می‌توان شنید که می‌گویند: «کار خودشان است».
این یعنی: «شما شکست خورده‌اید»

شما در ذهن تک‌تک شهروندان ایران سقوط کرده‌اید، حتی برخی حامیان‌تان به این نتیجه رسیده‌اند که اختیار در دست ناکارآمدترین افراد در تامین ابتدایی‌ترین نیازهای مردم است.
بی‌شک هیچ شهروندی از قربانی شدن کودکان خوشحال نمی‌شود یا آرزوی مرگ برای آنها ندارد، این خط قرمز اخلاقی‌ای است میان ایرانیان و خصوصا آنها که برای حقوق زنان، زندگی بهتر و دستیابی به آزادی می‌جنگند. ما تروریسم را محکوم می‌کنیم چرا که قربانیان آن هستیم و می‌دانیم ابزار جنگ‌افروزی و سرکوب مردم به‌دست قدرت حاکم است. امید ما، اراده ملت ایران برای بازگرداندن امنیت، رفاه، آرامش و آزادی به کشور است.

ادامه مطلب...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به نامِ زن، به نامِ زندگی
رها شویم ز طوقِ بندگی
شبِ سیاهِ ما سحر شود
تمامِ تازیانه‌ها تبر شود


روایت خانم «رویا حشمتی» از اجرای شلاق به‌‌خاطر حجاب را بخوانیم تا ببینیم زنان ایران چگونه برای احیای حقوق انسانی خود در مقابل این قوم متحجر و ظالم ایستاده‌اند و مقاومت و مبارزه می‌کنند و هزینه می‌دهند:

امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷ از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم رفتیم شعبه ی ۱ اجرای احکام.

کارمند شعبه گفت: «روسریت رو سرت کن که دردسر نشه»
گفتم: «اومدم بابت همین شلاقم رو بزنید سر نمی‌کنم»
تماس گرفتن و مامور اجرای حکم اومد بالا گفت: «حجابت رو سرت کن و دنبالم بیا»
گفتم: «سر نمی‌کنم گفت پس که نمی‌کنی؟ جوری شلاقت رو بزنم که بفهمی کجایی برات یه پرونده ی جدید هم باز می‌کنم هفتاد و چهارتای دیگه‌م مهمونمون باشی».

باز سر نکردم.

رفتیم پایین چند تا پسر دیگه رو بابت شرب خمر آورده بودن مرد با تحکم تکرار کرد: «مگه نمیگم سر کن؟» نکردم دو تا زن چادری اومدن و روسری رو کشیدن رو سرم باز درش آوردم و این کار چند بار تکرار شد بهم از پشت دستبند زدن و روسری رو کشیدن رو سرم رفتیم طبقه‌ی زیر همکف یه اتاق بود ته پارکینگ قاضی و مامور اجرای حکم و زن چادری کنارم وایساده بودن.
زن هی آه می‌کشید و می‌گفت: «میدونم میدونم»
قاضی معمم تو روم خندید یاد مرد خنزر پنزری بوف کور افتادم روم رو ازش برگردوندم.

در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود به تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیله‌ی آهنی شبیه پایه‌ی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود.
یه اتاق شکنجه‌ی قرون وسطایی بود.

قاضی پرسید: «خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟»
انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم گفت: «خانم با شمام» باز جواب ندادم.
مرد اجرای حکم گفت: «پالتوت رو در بیار»
پالتو و روسریم رو از پایه‌ی بوم شکنجه آویزون کردم گفت: «روسریت رو سر کن»
گفتم: «نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن»
زن اومد و گفت: «خواهش می‌کنم لجبازی نکن» و شال رو کشید رو سرم.
قاضی گفت: «خیلی محکم نزن»
مردک شروع کرد به زدن شونه‌هام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو تعداد ضربه ها رو نشمردم زیر لب می‌خوندم به‌نام زن به‌نام زندگی دریده شد لباس بردگی شب سیاه ما سحر شود تمام تازیانه ها تبر شود.

تموم شد اومدیم بیرون نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده حقیرتر از این حرفان رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم دم در روسریم رو در آوردم زن گفت: «خواهش می‌کنم سرت کن» سرم نکردم و باز کشید رو سرم توی اتاق قاضی.
اضی گفت: «ما خودمون خوشحال نیستیم از این قضیه ولی حکمه و باید اجرا بشه» جوابش رو ندادم.
گفت: «اگر میخواید طور دیگه‌ای زندگی کنید می‌تونید خارج از کشور باشید»
گفتم: «این کشور برای همه‌ست»
گفت: «بله ولی باید قانون رو رعایت کرد»
گفتم: «قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومت‌مون ادامه میدیم» از اتاق اومدیم بیرون و باز روسریم رو انداختم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ممنوعیت، سرکوب و حذف صدای زنان
به‌نام خدای رنگین کمان و به‌یاد نیکا شاکرمی (آوازخوان سلطان قلب‌‌ها)

بیش از چهار دهه از «ممنوعیت صدا و آوازخوانی زنان ایران» می‌گذرد. شوق و استعدادهای بی‌شماری خاموش شدند و این روند همچنان با سیاستی ادامه دارد. سیاستی که می‌خواهد زنان سنت‌شکن و آنها که خارج از تعاریف مقبول فرهنگ مسلط و ایدئولوژیک هستند را به کنج پستوها براند!

زنان هستند که هربار از جایی فریادشان بلند می‌شود، طغیان می‌کنند و عامل محرک تمام گروه‌های معترض دیگر جامعه می‌شوند. زنان هستند که مسیر راه آزادی و برابری را برای دیگرانی که درگیر روزمره‌اند، روشن می‌کنند. زنان هستند که درحالی‌که سلب حقوق اولیه‌ی آنها عادی به‌نظر می‌رسد، ناگهان از سویی صدایی بلند می‌کنند؛ به‌تنگ آمده، گفتمان سکوت را می‌شکند.
بلند خندیدن، فریاد زدن تا ترانه‌خوانی و خلق هر اثر هنری ممنوعه‌ای توسط زنان، آنها را از موقعیت «غریبه‌گی»، انجماد، انزوا و درخود فرورفتگی، به سمت رهایی می‌برد. جامعه نیز به همراه این قهرمانان سنت‌شکن خود، مسیر آزادی را طی می‌کند. قهرمانانی که با جسارت در زمینی که ورود به آن ناممکن و ممنوعه دیده می‌شده است، پای می‌گذارند. (قهرمانانی چون نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده و حدیث نجفی و...)

دراین وضعیت، آنچه از ما برمی‌آید، در زمینه حضور زنان و آوازخواندن آنها، همراهی کامل با صداهای حذف و سرکوب شده‌ای است، که برای از هم گسیختن حصارها و زنجیرهای تحمیلی خود، می‌جنگند.

اگر زن هستید و علاقمند به آوازخوانی، تن به کنترل‌گری‌ها، ندهید. صدای شما علیه این وضعیت و به‌منزله‌ی پیام مردم ایران به استبداد است که: «ما زنده هستیم و در اوج محدودیت‌ها، تن به آنچه شما سال‌ها طبیعی نمایش داده‌اید، نداده‌ایم و همواره به‌دنبال همان آگاهی جمعی‌ای بوده‌ایم که تلاش کردید ما را از آن غافل کنید».

تقابل با بیدادگری حق زنان و حق همه‌ی مردمان طرد شده است.
آواز خواندن و ممنوعه نبودن صدا و تصویر، حق اولیه‌ی همگانی و انسانی است. در دفاع از این روند حق‌خواهی، ضرورت دارد که همه کنار هم بایستیم و یکپارچه از یکدیگرحمایت کنیم.

نوشتار را به‌صورت کامل بخوانید...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

یاد و خاطر «نیکا شاکرمی» زنده‌باد که آگاهانه در راه آزادی و ایران مبارزه کرد و جانش را از دست داد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

آی آدم‌ها که بر ساحلْ نشستهْ شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان.

یک نفر دارد که دست و پایِ دائم می‌زند
رویِ این دریایِ تند و تیره و سنگین که می‌دانید.
آن زمان که مست هستید از خیالِ دستْ یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیشِ خودْ بیهوده پندارید
که گِرِفْتَسْتیدْ دستِ ناتوانی را
تا تواناییِّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگْ می‌بندید
بر کمرهاتان کمربند.

در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جانْ، قربان!

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

رضا شهابی از فعالان سندیکای اتوبوس‌رانی که سابقه بازداشت و حبس‌های طولانی مدت دارد، با وضعیت نامساعدی در زندان نگهداری می‌شود، این عمل اقدام عامدانه برای به قتل رساندن یک زندانی سیاسی است.
رضا شهابی باید آزاد شود.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

رضا رسایی و مجاهد کورکور دو شهروند معترض در خطر اعدام هستند.

در مقابل اعدام بی‌تفاوت نباشیم و سکوت نکنیم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

به‌نام خدای رنگین کمان

به‌یاد کیان پیرفلک.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ماشاالله کرمی هستم، پدر «محمدمهدی کرمی»، پسرم به اعدام محکوم شده، کارگر هستم، دستفروشی می‌کنم.

خلاصه داستان زندگی من اینه. من با بدبختی این بچه رو بزرگ کردم.

امروز به‌جرم دادخواهی پسرش بازداشت و زندانی شده‌است.

اثر محدثه احمدجو

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

امسال که یلدا نداریم
توو شادیا جا نداریم
یلدا رو هم گرفتن از ما
شراب به دست منتظریم
تا رقصِ آزادی کنیم
هر وقت اینا رفتن از اینجا

یلدا یلدا یلدا جَوونمونو
کُشتن و خون کردن آسمونمونو
یلدا یلدا یلدا مَحاله دیگه
جَشنِ آزادی نگیریم سالِ دیگه

ترانه: محمد فتحی
ویدیو از سینا افشار

«تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند».

در این شب‌های تاریک هر کدام از ما به هر روشی که می‌توانیم باید یاد جان‌باختگان و قربانیان را زنده نگه داریم چرا که آنها نوری در دل تاریکی و در مقابل اهریمنان هستند؛ و دادخواهان را تنها نگذاریم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

یلدا همیشه یلدا می‌ماند...

طرح از نغمه

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

۲۲ آذر (۱۳۸۵) زادروز «امیرحسین بساطی» نوجوان ۱۵ ساله‌ای اهل کرمانشاه است که در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی کشته شد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«مجیدرضا رهنورد» را فراموش نمی‌کنیم؛ که دست او را به‌خاطر تتوی طرح «شیر و خورشید» سوزانده یا شکسته بودند!

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

باید از روح «زندگی و آزادی» در ایران دفاع کنیم

شاید در ذهن برخی از ما این تصویر ایجاد شود که بحث بازداشت «پیرمردی که می‌خواند و می‌رقصید» برای انحراف افکار عمومی است!

اما اینطور نیست، ما زیر سیطره حکومت بحران‌ها و فاجعه‌ها زندگی می‌کنیم.

غم و شادی‌مان به‌هم گره خورده است، باید همه رخدادهای تلخ، فسادها و جنایت‌ها را ببینیم و بدانیم همه اینها زیر نظر حکومت رخ می‌دهد و همه مهم و حقیقی‌ هستند.
زندگی کردن ما در این سیطره اینگونه است. هم‌زمان مجبوریم به چندین مساله، توجه کنیم. هم با اعدام‌ها، به‌صورت مدام و بدون اینکه به وعده‌های حکومت اعتماد کنیم، مخالفت کنیم، هم از غارت پول ملت از روش‌های مختلف، از ماجرای چای دبش گرفته تا تمام اختلاس‌ها بگوییم.
هم از آزار سیستماتیک زنان آزاده، از شکنجه‌ها و بازداشت‌های که منتهی به مرگ می‌شوند ( چون حکایت تلخ جواد روحی)، غافل نشویم.
هم‌زمان به گرانی و فقر و هر آنچه به مردم ایران رنج و عذاب تحمیل می‌کند معترض شویم و هم قربانیان این سال‌ها و دادخواه‌هایشان را فراموش نکنیم.

زندگی ما گره خورده است به یکدیگر، به تصویر شادی و غم یکدیگر و هر آنچه در این سرزمین رخ می‌دهد‌.
برای همین باید از روح «زندگی و آزادی» در ایران دفاع کنیم. درعین ناامیدی مطلق از بهبود شرایط با وجود این سیستم، و اینکه تداوم این وضعیت و حکومت جز نیستی و نابودی ارمغان دیگری نخواهد داشت، امید و یاری‌گر هم باشیم.‌

و این جنگ ماست با دشمنان زندگی. با آنان که جز تاریکی و یأس ما را نمی‌خواهند، چراکه رخوت ما و رها کردن مسیر زندگی، قوت آنها است و می‌توانند بدون دغدغه‌یِ «خشم مردم متحد»، به انواع فساد و غارت در اشکال مختلف، ادامه بدهند.

در سرزمینی که آزادی را در آن به بند کشیده‌اند، فقر و فلاکت عمومی شده‌، و سزای رقص و شادی زندان است، کسی که مشروب می‌خورد اعدام می‌شود، زنی که آزاد و رها از بندها ظاهر می‌شود آزار دیده یا کشته می‌شود، زندگی کردن و تلاش برای احیای آن، مصداق مبارزه با پلیدی‌ها‌ست. مبارزه‌ای که هدفش بازگردندان آزادی و آبادی به این سرزمین است. هدف مبارزه ما، بازپس گرفتن ایران، حق امید، شادی و آزادی است و آبادی این‌ خاک، که مال تمام مردم ایران است.

هدف تمام‌ مبارزان ما، چه آنها که به قتل رسیدند چه آنها که انواع آسیب را دیدند، جاری کردن آزادی و زندگی در این سرزمین بود. آنها برای ایران، زندگی و آزادی مبارزه کردند.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

محمدجعفر پوینده ( متولد ۱۷ خرداد ۱۳۳۳) مترجم، نویسنده و جامعه‌شناس ایرانی بود که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای ۱۸ آذر ۱۳۷۷ به دست عواملی از وزارت اطلاعات ایران کشته شد.
یک ماه پیش از مرگ غیرمنتظرهٔ پوینده، سقف اتاق اجاره‌ای‌اش فرو ریخت و میز کار و کتاب‌هایش زیر آوار مدفون شد.
پوینده در ۱۸ آذر ۱۳۷۷ از منزل خارج شد و ده روز بعد جسد وی در روستای بادامک در شهرستان شهریار پیدا شد. علت مرگ او خفگی اعلام شد. سپس مشخص شد که او قربانی قتل‌های زنجیره‌ای است.

محمدجعفر پوینده حدود یک ماه پیش از آنکه به‌قتل برسد در مصاحبه‌ای گفته بود: «هرگونه محدودیتی که قانون برای آزادی بیان تعیین می‌کند به وسیله‌ای برای سرکوب اندیشه‌ها و آثار مخالف تبدیل می‌شود. به همین سبب است که آزادی قلم باید از دسترس حکومتها بیرون باشد و بدا به حال حکومتی که ملتش با اختناق و سانسور از انحراف و فساد مصون بماند...»

او در مصاحبه‌ای گفته بود: «نویسنده باید بار دو مسئولیت بزرگ را كه مایه عظمت کار اوست بر دوش گیرد. خدمت‌گزاری حقیقت و خدمت‌گزاری آزادی. نویسنده باید شرف هنر را پاس بدارد.»
این نوشته بعدها بر روی سنگ قبرش حک‌شد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

روایت خانم «رویا حشمتی» از اجرای شلاق به‌‌خاطر حجاب را بخوانیم تا ببینیم زنان ایران چگونه برای احیای حقوق انسانی خود در مقابل این قوم متحجر و ظالم ایستاده‌اند و مقاومت و مبارزه می‌کنند و هزینه می‌دهند:

«قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومت‌مون ادامه میدیم»

مردک شروع کرد به زدن (شلاق) شونه‌هام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو تعداد ضربه ها رو نشمردم زیر لب می‌خوندم به‌نام زن به‌نام زندگی دریده شد لباس بردگی شب سیاه ما سحر شود تمام تازیانه ها تبر شود.

تموم شد اومدیم بیرون نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده حقیرتر از این حرفان رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم دم در روسریم رو در آوردم زن گفت: «خواهش می‌کنم سرت کن» سرم نکردم و باز کشید رو سرم توی اتاق قاضی.
اضی گفت: «ما خودمون خوشحال نیستیم از این قضیه ولی حکمه و باید اجرا بشه» جوابش رو ندادم.
گفت: «اگر میخواید طور دیگه‌ای زندگی کنید می‌تونید خارج از کشور باشید»
گفتم: «این کشور برای همه‌ست»
گفت: «بله ولی باید قانون رو رعایت کرد»
گفتم: «قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومت‌مون ادامه میدیم» از اتاق اومدیم بیرون و باز روسریم رو انداختم.

ادامه نوشتار...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

اگر در اینستاگرام یا شبکه‌های اجتماعی فعال هستیم، به نکات زیر توجه کنیم:

۱- ممکن است به‌عنوان یک شهروند ( بلاگر، ورزشکار، خواننده، سلبریتی، هنرمند، آرایشگر، مدل یا هر پیشه‌ایِ دیگری) در اینستاگرام یا فضای مجازی فعال باشیم، این حق ماست و در شرایط کنونی هیچ‌کس و هیچ قانونی نمی‌تواند حق فعالیت در شبکه‌های اجتماعی را از ما سلب کند.

۲- ممکن است شخص یا اشخاصی با عنوان پلیس امنیت، مامور وزارت یا... با ما تماس بگیرند و بگویند فعالیت شما غیرقانونی است یا به فلان مکان ناشناس مراجعه کنید، در قانون امری به عنوان «احضار تلفنی» نداریم و هیچ ضابط یا مأموری حق ندارد با شهروندی تماس گرفته و او را شفاهی احضار یا تهدید و به او ابلاغیه‌ای تسلیم کند. در چنین مواقعی «نترسیم» و با قاطعیت عنوان کنیم «اگر جرمی مرتکب شده‌ام برگه احضاریه قانونی (مکتوب یا از طریث سامانه ثنا) بفرستید».

۳- هیچ نهاد یا شخصی اعم از پلیس امنیت اخلاقی، پلیس فتا، وزارت و ماموران امنیتی و انتظامی حق ندارند و نمی‌توانند از شما درخواست دسترسی به اکانت یا پسورد اینستاگرام‌تان را داشته باشند تا تصاویر شما را حذف کرده و لوگوی خود را (باعنوان این صفحه توقیف شده‌است) بارگذاری کنند.

۴- اگر جرمی مرتکب شده‌ایم نهاد یا ضابط امنیتی ملزم به معرفی ما به دادگاه می‌باشد و پیش از آن با عنوان اینکه «اگر صفحه ات را در اختیار ما بگذاری پرونده‌ات بسته می‌شود» نمی‌تواند دسترسی اینستاگرام‌مان را بگیرد. حتی اگر شما صفحه‌مان را در اختیار آنها قرار دهیم، عمل آن ضابط یا مامور خلاف قانون است چرا که اگر معتقدند جرمی صورت گرفته، نمی‌توانند با تعهد یا ریش‌سفیدی آن را نادیده بگیرند بلکه باید به دادگاه معرفی کنند.

۵- هیچ شخصی اعم از خفت‌گیرهای لباس شخصی، ماموران امنیتی و انتظامی (که کارت شناسایی به‌همراه دارند) و مقامات قضایی (بازپرس یا دادیار) حق بازرسی محتوای تلفن همراه و كنترل ارتباطات مخابراتی را ندارند، چرا که این اقدام مطابق مقررات راجع به «بررسی ارتباطات مخابراتی» است و موافقت رییس کل دادگستری استان را نیاز دارد.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ممنوعیت، سرکوب و حذف صدای زنان
به‌نام خدای رنگین کمان و به‌یاد نیکا شاکرمی (آوازخوان سلطان قلب‌‌ها)
حسین رونقی

سرکوب صدای زنان، «تقابل سازمان‌یافته» با آزادی و برابری اجتماعی است.
بیش از چهار دهه از «ممنوعیت صدا و آوازخوانی زنان ایران» می‌گذرد. شوق و استعدادهای بی‌شماری خاموش شدند و این روند همچنان ادامه دارد. خام‌اندیشی است که تصور کنیم چنین حذف‌هایی که زنان در مرکزیت آن هستند، فقط مسأله‌ی آنهاست. هر لحظه‌ای که صدای گروهی از جامعه (در اینجا زنان آوازخوان)، به ضرب و زور، ساکت شود، مسأله مرتبط با نهادهای قدرت و حاکمیت است و امر اجتماعی محسوب می‌شود و باید دغدغه همگان باشد.

شنیدن صداها، خنده‌ها، زمزمه‌ها، آوازخواندن‌ها و نواهایی از زنان که چنانچه می‌بینیم، قدرت حاکم را آن‌چنان خشمگین می‌کند که زنان با سرکوب شدیدی مواجه می‌شوند، این موضوع حاوی پیامی برای کل جامعه است که: «این گفتمان سکوت است که همچنان مستقر است و این زنان هستند که از گروه‌ها و طبقات و اقشار و نسل‌های مختلف، هرکدام با دغدغه و درد خود، علیه آن می‌شورند».
گفتمان سکوتی که چه‌بسا در خانواده و چارچوب تفکرات سنتی هم با انواع منع‌های قانونی، با مفاهیمی همچون «آبرو» و «نجابت» همراه است و با ترفندهای زیرکانه‌ای که برآمده از سیاست فرهنگی حاکم هستند مانند «مقدس‌سازی» زنانی که از علایق و خواسته‌های خود، می‌گذرند، پابرجاست. سیاستی که می‌خواهد زنان سنت‌شکن و آنها که خارج از تعاریف مقبول فرهنگ مسلط و ایدئولوژیک هستند را به کنج پستوها براند!

پس بی‌شک مسئله زن، چه در حذف صداهای زنان آوازخوان و چه در هر ممنوعیت دیگر، مسئله‌ای همگانی در مسیر تحقق آزادی و برابری است، گرچه بار اصلی سرکوب، بر دوش زنان ایران است. زنان هستند که هربار از جایی فریادشان بلند می‌شود، طغیان می‌کنند و عامل محرک تمام گروه‌های معترض دیگر جامعه می‌شوند. زنان هستند که مسیر راه آزادی و برابری را برای دیگرانی که درگیر روزمره‌اند، روشن می‌کنند. زنان هستند که درحالی‌که سلب حقوق اولیه‌ی آنها عادی به‌نظر می‌رسد، ناگهان از سویی صدایی بلند می‌کنند؛ به‌تنگ آمده، گفتمان سکوت را می‌شکند.

بلند خندیدن، فریاد زدن تا ترانه‌خوانی و خلق هر اثر هنری ممنوعه‌ای توسط زنان، آنها را از موقعیت «غریبه‌گی»، انجماد، انزوا و درخود فرورفتگی، به سمت رهایی می‌برد. جامعه نیز به همراه این قهرمانان سنت‌شکن خود، مسیر آزادی را طی می‌کند. قهرمانانی که با جسارت در زمینی که ورود به آن ناممکن و ممنوعه دیده می‌شده است، پای می‌گذارند. (قهرمانانی چون نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده و حدیث نجفی و...)

دراین وضعیت، آنچه از ما برمی‌آید، در زمینه حضور زنان و آوازخواندن آنها، همراهی کامل با صداهای حذف و سرکوب شده‌ای است، که برای از هم گسیختن حصارها و زنجیرهای تحمیلی خود، می‌جنگند.

زنان ایران، در شرایط سانسور و ممنوعیت هر تولید محتوای کاربردی که ضرورت آزادی‌های اولیه‌ی آنها را تاکید کند، مقابل هنجارسازی‌های نمادین و تعاریف سنتی و توصیف برساخته‌ی حاکمیت از زن که «زن خوب، یعنی زن مطیع»، بلند شده‌اند. هزینه‌ی این تقابل را با تحمل شرایط سخت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، و بعضا پذیرش انواع برچسب‌ها و تهمت‌‌های تفکرات متحجر در لباس مدرن، مدت‌هاست پذیرفته‌اند.

اگر زن هستید و علاقمند به آوازخوانی، تن به کنترل‌گری‌ها، ندهید. صدای شما علیه این وضعیت و به‌منزله‌ی پیام مردم ایران به استبداد است که: «ما زنده هستیم و در اوج محدودیت‌ها، تن به آنچه شما سال‌ها طبیعی نمایش داده‌اید، نداده‌ایم و همواره به‌دنبال همان آگاهی جمعی‌ای بوده‌ایم که تلاش کردید ما را از آن غافل کنید».

تقابل با بیدادگری حق زنان و حق همه‌ی مردمان طرد شده است. آواز خواندن و ممنوعه نبودن صدا و تصویر، حق اولیه‌ی همگانی و انسانی است. در دفاع از این روند حق‌خواهی، ضرورت دارد که همه کنار هم بایستیم و یکپارچه از یکدیگرحمایت کنیم. چه در سطح جامعه و خانواده و چه درمقابل قوانین تبعیض‌آمیز، پاپس نکشیم. از یاد نبریم که قرار است ما سرانجام آنچه سزاوارش هستیم را، در کنارهم و برابر با هم، به‌دست آوریم.

نوشتار کامل را در ادامه بخوانید...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

زنده‌یاد محمد مرادی: «با اینکه زندگی آرومی دارم، با اینکه هوای پاکی دارم، ولی هیچ کدوم از اینا دلیل نمی‌شه که من چشمم رو به مسائل ایران و مشکلات هموطنانم ببندم، جان من هزار بار قربان ایران و مردم ایران بشه. زنده‌باد آزادی؛ زن، زندگی، آزادی»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

ما فرزندان ایرانیم...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«وطن‌نامه» پیشکشیست به خون‌هایی که در این مرز و بوم لاله شدند...

خواننده: عرفان عباسیان

به نسلِ بعدِ ما بگو
که برفِ موی یک جوان
و رقصِ آخرینِ او
به روی چوبه‌‌یِ زمان
چگونه خنجرش نشست
به قلبِ روز و شامِمان
به عارفت، به فرخی
به زخمِ تارِ عاشقان
قسم به دردِ جاودان ما
اگر چه پشتِ میله ها
بخوان ترانه های ما بخوان
به گوشِ خوابِ این جهان

به مادرانِ منتظر
که طفل خود ندیده‌اند
به آن نهالِ آرزو
که میوه‌اش نچیده اند
بگو بگو که این عزا
شبی به روشنیِ ماه
به انتهای خود رسد
اگرچه در پناهِ آه
قسم به دردِ جاودان ما
اگر چه پشتِ میله ها
بخوان ترانه های ما بخوان
به گوشِ خوابِ این جهان

من و تو دردِ مشترک
من و تو راهِ آخریم
غریبه نیستیم و ما
صدای نسلِ پَرپریم
بس است دگر، غمو عزا
از این که هی نوشته شد
به پایِ ما گناهشان
سیاهی تباهشان

اگر که خسته ای تو هم
صدا بزن فقط مرا
بخوان به شوقِ صبح‌مان
بخوان سرودِ زندگی
برای زن، برای مرد
برای فسخِ بردگی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

حکم اعدام «مجاهد کورکور» و «رضا رسایی» در دیوان عالی کشور تایید شده‌است.

خانواده کیان پیرفلک اعلام کرده‌اند که مجاهد کورکور قاتل فرزندشان نیست و از هیچ شهروندی شکایت نکرده‌اند.

خانواده رضا رسایی شهروند معترض می‌گویند اعترافاتش تخت فشار و زیر شکنجه اخذ شده‌است.

دست از قتل جوانان و شهروندان بی‌گناه بردارید.

هر کسی به هر طریقی می‌تواند به این احکام ظالمانه اعتراض کند.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

بر سرِ آنم که گر ز دست برآید
دست به‌کاری زنم که غصّه سرآید
خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
«حافظ»

یلدا بر همه هم‌میهنان عزیز و شجاع که درطی سال‌های گذشته، شجاعانه در مقابل تاریکی و اهریمن ایستاده‌اند، مبارک.

خستگی و ناامیدی مقطعی، در مبارزه‌ی روزمره، نابرابر و سخت، که شیوه‌ی زیستن ما شده‌است، قابل فهم است. اما شب یلدا، به‌عنوان طولانی‌ترین شب سال، مناسبتی نمادین برای یادآوری به ماست که: «عاقبت، هر تاریکی، هرقدر طولانی، جای خود را به نور و روشنایی صبحگاهی خواهد داد».

شب چله بر همه‌ خجسته‌باد.
شما خود، روشنایی و زندگی هستید.

ارادتمند و کوچک همه شما
حسین رونقی

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

این همه یار مرده رو چه‌جور می‌شه ول کنم؟
جمع گلوله خورده رو چه‌جور می‌شه‌ ول کنم؟

در این شب‌های تاریک خصوصا شب یلدا هر کدام از ما به هر روشی که می‌توانیم باید یاد جان‌باختگان و قربانیان را زنده نگه داریم چرا که آنها نوری در دل تاریکی و در مقابل اهریمنان هستند؛ و دادخواهان را تنها نگذاریم.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

جان‌های عزیزی که جمهوری اسلامی از ما گرفت، زخمی عمیق تا انتهای ریشه وجودمان بر جای گذاشته است، نه قاتلان را می‌بخشیم نه قربانیان را فراموش می‌کنیم...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

برای روح‌الله زم؛ که تا پای چوبه دار، بر سر پیمان خود با مردم ایستاد.

«از یاد مبر، که ما، من و تو، انسان را رعایت کرده‌ایم»

مقابل بازجو خبرنگار محکم می‌گوید: «شما می‌گید اغتشاشات، ما می‌گیم اعتراضات». این سخن چند سال قبل از خیزش اخیر و زمانی بیان شد که «براندازی» مانند این روزها فراگیر و جا افتاده نبود. فریاد «جمهوری اسلامی نمی‌خوایم» در خیابان از زن و مرد، اینگونه گسترده مشاهده نمی‌شد.

هر کسی، حتی یک‌بار بازداشت شده باشد یا پایش به اتاق های بازجویی رسیده باشد که این روزها شامل تعداد زیادی از شهروندان است، دقیق این را می‌داند که محکم بیان کردن عقیده و خط قرمزهایش، در آن شرایط که بازجوها می‌خواهند خواسته‌های خودشان را به هر روش غیراخلاقی و غیرانسانی، از دهان متهم بشنوند و انواع ارعاب و تهدید و تلاش برای تحقیر، در کلام آن‌ها و فضای بازجویی در میان است، کار ساده‌ای نیست. بازجویان از هیچ ترفندی دریغ نمی‌کنند و کمتر کسانی هستند که از خط قرمزهای خود عبور نمی‌کنند. اما روح‌الله در همین شرایط، حتی در شرایط بدتر (چون برخی از افراد و رسانه‌ها حتی مخالفین سیستم به‌دلیل فضاسازی های منفی علیه‌اش از مدتها قبل به دیده شک به او می‌نگریستند) محکم و قاطع می‌گوید: «ما می‌گیم اعتراضات».

ادامه مطلب...

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

برای روح‌الله زم؛ که تا پای چوبه دار، بر سر پیمان خود با مردم ایستاد.

مقابل بازجو خبرنگار محکم می‌گوید: «شما می‌گید اغتشاشات، ما می‌گیم اعتراضات». این سخن چند سال قبل از خیزش اخیر و زمانی بیان شد که «براندازی» مانند این روزها فراگیر و جا افتاده نبود. فریاد «جمهوری اسلامی نمی‌خوایم» در خیابان از زن و مرد، اینگونه گسترده مشاهده نمی‌شد.

هر کسی، حتی یک‌بار بازداشت شده باشد یا پایش به اتاق های بازجویی رسیده باشد که این روزها شامل تعداد زیادی از شهروندان است، دقیق این را می‌داند که محکم بیان کردن عقیده و خط قرمزهایش، در آن شرایط که بازجوها می‌خواهند خواسته‌های خودشان را به هر روش غیراخلاقی و غیرانسانی، از دهان متهم بشنوند و انواع ارعاب و تهدید و تلاش برای تحقیر، در کلام آن‌ها و فضای بازجویی در میان است، کار ساده‌ای نیست. بازجویان از هیچ ترفندی دریغ نمی‌کنند و کمتر کسانی هستند که از خط قرمزهای خود عبور نمی‌کنند. اما روح‌الله در همین شرایط، حتی در شرایط بدتر (چون برخی از افراد و رسانه‌ها حتی مخالفین سیستم به‌دلیل فضاسازی های منفی علیه‌اش از مدتها قبل به دیده شک به او می‌نگریستند) محکم و قاطع می‌گوید: «ما می‌گیم اعتراضات».

او خود را یکی از مردم می‌دانست و با ایستادگی تصویری از خود کنار مردم ایران ارائه داد. او همچون همه ما عاری از اشتباهات نبود، اما تمام تلاش او برای تغییر وضعیت مردم داخل کشور بود و در این راه گام برمی‌داشت.
با خودرایی و تعصب و یارکشی، شرایط را دشوارتر نمی‌کرد، مانند آن چیزی که این روزها بعضا در صف مخالفان حاکمیت دیده می‌شود! خود را از توده‌ی مردم و اقشار مختلف جامعه، جدا نمی‌کرد و فقط به جمعیتی محدود تحت عنوان «فعال» خلاصه نمی‌شد.

میهن‌دوست، آزادی‌خواه و صدای همگان بود. برای او، «ایران»، شامل تمام مردمش بود، فارغ از عقیده، زبان و تفکر متفاوت. او منیت و خودبرتربینی و کوته‌نگری‌ افرادی که در هر مقطع به دلایلی، مبدل به چهره‌های سیاسی می‌شوند را آفت مسیر آزادی‌خواهی می‌دید و اتحاد و هم‌گرایی و ایمان به قدرت جمعی مردم دوشادوش یکدیگر را همان کلید اصلی اما گم‌شده، برای گذار از جمهوری اسلامی می‌دانست.

آنچه شایسته خدمات و مبارزه او بود، به‌ویژه در خارج از کشور که فرصت‌ها و امکانات بیشتر و آزادانه‌تری وجود داشت، صورت نگرفت.
اعدام زم می‌توانست، به آن سرعت و سادگی که همه مشاهده‌گرش بودیم، انجام نشود. در سالگرد قتل او باید مجددا کمپین بی‌اعتبارسازی و بدنام کردن او را مرور کنیم. کمپینی که حتی پس از ربودن او تداوم داشت و در نهایت زمینه‌سازی مناسبی برای اعدام او صورت گرفت. بی‌شک مدل زمینه‌سازی و اعدام روح الله نمونه مهمی برای فهم جریان عادی سازی و تسهیل حذف مخالفان دگراندیش است. این شکل از حذف مبتنی بر خدشه‌دار کردن آبرو، سایه انداختن سابقه افراد بر فعالیت‌های فعلی و سیاه نمایی اهداف مبارزاتی حتی همین امروز هم جریان دارد. به‌رسمیت شناخته نشدن تفاوت‌ها و اختلاف‌های تاکتیکی و بیشینه کردن آنها تا سرحد دشمنی و حذف میان مخالفان کار را برای کمپین‌های بی‌اعتبارسازی و نهایتا حذف توسط جمهوری اسلامی بسیار راحت می‌کند. متاسفانه جریان‌های انحرافی که توسط برخی فعالان حوزه‌های مختلف راه می‌افتد و گاهی مردم عادی را تحت تاثیر رسانه و فضاهای مجازی همراه می‌کند، در فقدان شيوه‌های فکر شده‌ی انتقادی و تعامل سياسی گروه‌های مختلف ضمن رعایت مرزبندی‌های عقیدتی و نظری، تبدیل به بازیگران پروژه‌های اطلاعاتی-امنیتی حکومت می‌شوند.
اما، هرقدر زمان می‌گذرد ما کنار هم با آزمون و خطا، تشخیص درست و غلط، این موارد را دقیق‌تر می‌فهمیم.
چه بسیار جان‌های عزیزی که اینطور راحت گرفته شدند. امروز وظیفه ما با فهم سیاست های نفوذ کننده در بطن جامعه و از مسیر رسانه، بی‌تفاوت نبودن نسبت به هر کسی است که بی‌اهمیت جلوه داده می‌شود تا حذف شود.
امروز با سال‌ها تجربه کنار هم و از دست دادن‌های مکرر افراد میهن‌دوست و آزادی‌خواه در سکوت و گاهی بدون اعتراض جدی که نکردیم، رساندن صداهای خاموش و کم‌رنگ بدون توجه به سیاست قدرتی است که نمی‌خواهد آن‌ها شنیده شوند. هر قدر بیشتر برچسب بزنند و بی‌اهمیت جلوه دهند حساسیت ما بايد بیشتر شود.
در سالگرد اعدام روح الله زم برای بزرگداشت او و آرمان او، صدای بی‌صدای دادخواهان همچون ماشالله کرمی، ناهید شیربیشه، منوچهر بختیاری و دیگران باشیم، صدای افراد تحت بازداشت و خطر مثل زهره سرو باشیم. یا فریاد آنها که زیر حکم سنگین هستند، همچون امیررضا نصر آزادانی، میلاد آرمون، سامان یاسین و.... شویم. این خود بهترین یادبود و ادای دین ما به روح الله زم است، که تمام دغدغه‌اش این افراد و تمام مردم تحت ظلم ایران بود.

بقیه اسامی را شما اضافه کنید، به یاد روح‌الله زم.
و «از یاد مبر، که ما، من و تو، انسان را رعایت کرده‌ایم»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

آرمیتا گراوند...

آوا خواهر آرمیتا با انتشار این ویدیو نوشته‌است: « آرمیتا...
قربون خنده هات بشم...
قربون ذوق کردنت بشم...
آرمیتاخیلی دلم برات تنگ شده
هنوز باورم نمیشه که دیگه کنارم نیستی...💔»

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

زندگی کردن، بزرگترین انتقام ما از دشمنان زندگی و شادی است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…

Hossein Ronaghi - حسین رونقی

«زهره سرو» از بازداشت‌شدگان آبان ۹۸ که پس تحمل دو سال حبس و آزادی، مهر ۱۴۰۰ دوباره بازداشت شده بود در اعتراض به ادامه بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زده و در وضعیت بدی به‌سر می‌برد.
مادر او به دلیل ناتوانی در حرکت تاکنون نتوانسته پیگیر وضعیت دخترش باشد و حتی طی یک سال گذشته ملاقاتی با فرزند خود نداشته است.

@Hosseinronaghi

Читать полностью…
Подписаться на канал