؛﷽ مرغ باغ ملڪوتم نیم از عالم خاڪ دو سہ روزے قفسے ساختہاند از بدنم اے خـوش آن روز ڪہ پرواز ڪنم تا بر دوست بہ هواے سر ڪویش پر و بالے بزنمـ❦ ب سیاره ڪوچڪمون خوشآمدید💫 نُشخوار ذِهن👇 👉https://t.me/porof2
.
قحطسالی بود و یک سالی میگذشت که باران بر مصر نباریده بود. مردم دست به دعا شدند و از ذوالنون خواستند که برای آمدن باران دعایی کند. او به شهر مدین رفت و به مصر بازنگشت تا وقتی که خبر آمدن باران را شنید. کسی از او پرسید حکمتِ این رفتنت چه بود؟ و ذوالنون پاسخ داد؛
شنیدم که بر مرغ و مور و دَدان
شود تنگ روزی به فِعلِ بَدان
در این کشور اندیشه کردم بسی
پریشانتر از خود ندیدم کسی
برفتم مبادا که از شرّ من
ببندد درِ خیر بر انجمن
بهی بایدت لطف کن کان بهان
ندیدندی از خود بتر در جهان
بزرگی که خود را به خردی شمرد
به دنیا و عقبی بزرگی ببُرد
از این خاکدان بندهای پاک شد
که در پای کمتر کسی خاک شد
#بوستان
باب چهارم
.
.
از این برکه باید ی دریا بسازیم 🌊
اقا #چاوشی خونده
.
گفت: من تو رو میشناسم؛
همیشه بهترین راهِ مبارزهت با مردم،
با همه،
بخشیدن بوده ..
#سپیده_شاملو
تو تمامِ دوستانِ منی
.
همین.
#دایی_نوشته؛
این جنگِ زندگیِ توئه.
اگر براش ارزشی قائل هستی بجنگ و اگر نه، خوب بخوابی.
.
.
گاهی هر آهنگی پلی میشه به دلت نمیشینه.
گاهی هرچیزی به قد و قوارهت گشاد میاد و توی تنت زار میزنه.
گاهی هیچی چسب دلت نیست.
گاهی دستت خالیتر از همیشهس.
@HavalI_behesht12
من با خدا تنهام
#محمد_علیزاده
#جدید
خُدا؛
…وَ لَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْیا
بهرهات را از دنیا فراموش مکن
قصص /٧٧
#ڪشف_ڪلمه
سامون؛
خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه، ابزار، اثاث، اسباب، وسایل، نظام، نظم، خانمان، ماوا، محل، مقام، مکان، منزل، کالا، متاع، ثروت، دولت، مکنت، رواج، رونق، آرام، راحت، قرار....
خدایم سامونمون ده
خدایم به قول خانوم #فیروزکوهی
عبورمون ده
از ازدحامِ خیابانی
که بی تفاوتی سایهها و آدمها
به وسعتِ سالیانِ دراز
پیرمون میکنه
و خسته...
عبورمون ده
ما را به گوشهای امن برسون
تا چشمانِ همیشه مشتاقِمون به زندگی،
زوالِ آفتاب و آینه را
در چشمانِ خواب آلوده ی این شهر نبینه...
عبورمون ده
حضوری هم جنس خودت،
آغوشی بی هراس،
دستهایی مهربان نشونمون بده
بگذار در زیستنهای رخوتناکمون
عشق دوباره فوران کنه.
.
@HavalI_behesht12
غم عشق
#شجریان
#مشاپ
یکجایی هم در داستان شرق بنفشه، ذبیح برای ارغوان مینویسد "چقدر بچهایم برای این دنیا". انگار که تمام رسالت داستانِ مندنیپور، روی دوشِ نازک و لاغرِ همین پنج کلمه باشد...
.
ذکر بگیم از #مولانا
نباشد عیب پرسیدن، تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد.
خریدی خانه دل را، دل آن توست میدانی!
هر آنچِ هست در خانه، از آن کدخدا باشد.
تا سر رسیدن روز هی تکرار بشه.
@HavalI_behesht12
پادکست #رختکن_بازندهها
بازنده: #نیلوفر_لاریپور شاعر، ترانهسرا و روزنامهنگار آزاد ایرانی .
#بهزاد_عمرانی ( بمرانی )
بازندهها باهمن
برندهها تنهان
پادکست رختکن بازندهها برا من شبیه کتابیه که دوست نداری تموم شه و همزمان نمیخوای زمینش بذاری،
گوش گرفتن داستان آدمهای این اپیزودها واقعا لذت داره...
توی این اپیزودِ #رختکن_بازندهها، نیلوفر لاریپور میگه چی شد که شعر «مسافر» رو به #شادمهر داد
آهنگ #مسافر شادمهرعقیلی 👇
قسم برم که اگه کلیپ رو لود کنید میرم قهر؟؟ 😅😉
دیدنش ی ویزیت تراپیه♡
#قلم_نوشت
#در_گوشی
"زندگی یه درخته. ادامه داره. من و تو هم براش مهم نیستیم. هرسال شکوفه میده، بار میده...
یه سریش رو تگرگ میزنه و همون اول کار میریزه، یه سریش زخمی میشن، یه سریش هم چون جاشون خوبه عاخ هم نمیگن. برای زندگی هم مهم نیست که ما اون میوهی رسیده و شیرینیم، یا اون میوهای که خرداد بهش تگرگ زده و حالا رد اون تگرگها تو جونش هست.
برای زندگی مهم نیست ما چقدر درد میکشیم یا نمیکشیم. ولی برای خودمون مهمه، اون رد تگرگه مهمه، اون درده مهمه. با لگد که بزنیم زیر میز، از درده رها میشیم، ولی از دیدن تابیدن آفتاب از لای شاخهها هم محروم میشیم."
.
.
@HavalI_behesht12
#محسن_نامجو
«من از آنهایم…
آنهایی که حینِ دوست داشتن
میمیرند.»
• محمود درویش
🎧دست مرا می گیرد و می برد به دورررهااا ...
#بانو_نیکراه
#پاورقی
#بریدهای_از_یک_کتاب
وقتی هزاران و بلکه میلیونها تن، از مقابله با کسی که به جز ستم و اسارت و بیدادگری بر مردم هیچ چیز دیگری ندارد، خودداری می کنند، این را چه می توان نام نهاد؟
آیا این ترس است؛ همه میدانیم که پلیدی و شرارت حدی دارد که نمیتوان از آن فراتر رفت. ممکن است ده نفر از یک نفر بترسند اما وقتی صدها، هزاران و میلیونها نفر در برابر سلطهی یک تن دم برنمیآورند و از خود دفاع نمیکنند، نمیتوانیم آن را ترس بنامیم زیرا ترس ممکن نیست به این اندازه باشد، همانگونه که اگر یک نفر بخواهد در برابر یک ارتش بایستد یا سلطنتی را سرنگون سازد، نشانهی شجاعت او نیست. پس این چه پلیدی هیولاواری است که حتی واژهی ترس را برنمیتابد.
پلیدیای که هیچ نامی برای آن وجود ندارد، طبیعت نشانی از آن به ما نمیدهد و زبانهای ما از بیان آن قاصر است؟
📚بردگیاختیاری
#تین_دولابوئتی
هربار که زیرِ لب گفتم
"پسری
به زیبایی تو
به زیبایی تو
پسری
دیگربار
زاده خواهد شد؟"
قلبم آتش گرفته بود.
از خون جوانان وطن 🥀 دمیده
.
@HavalI_behesht12
افسوس
#علیرضا_قربانی
برا حال الان دلتون
عالیییه🎧
.
پناه میبریم به تو؛
ای خالِق "دعا" و مالِک "آمین".
_
@HavalI_behesht12
ترس تنهایی
#فریدون_آسرایی
میگویند فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج. میگویند دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچهی تنگ، متحمل میشود چنان شدید است که کودک ترجیح میدهد رنج زاده شدن را برای همیشه از یاد ببرد.
📚•همنوایی شبانه ارکستر چوبها
رضا قاسمی
فراموشی رو بلد باش؛ بیخیالی رو بلد باش
زندگی همیشه هم به سر در آوردن از هر چیز و زیادی درگیر شدن نیست
گاهی هم به خودت یادآوری کن
یه سری چیزا رو یادت بره…
.
#سڪانس_برتر
🎬 ابدیت و یک روز. کارگردان #تئوآنجلوپولوس
یکجایی وسطهای فیلم، مردِ نویسنده میخواد قصهی شاعری که کلمه میخرید را برای پسرک تعریف کند،از پسرک میپرسد: میدونی شاعر یعنی چی؟
پسر با مرد،کم حرف میزند.جواب سوالش را هم نمیدهد.
چند سکانس بعدتر،بعد از اینکه مردِ نویسنده پسر را از موقعیت سختی نجات میدهد و پسرک آنقدر بهش اعتماد میکند که ماجرای زندگیاش را بگوید،در کنارِ رودخانه و در یک موقعیتِ بیربطی رو به مردِ نویسنده میکند و میگوید:
من میدونم شاعر یعنی چی؛
یعنی که من فقط وقتی با تو حرف میزنم، فقط وقتی به حرفهایت گوش میکنم، فقط وقتی با تو زبانِ مشترک میسازم،
کـّـهِ خیالم راحت باشد کنارِ تو جایم امن است.
#پی_نوشت
دو سه نفر هستن که من توی موقعیتهای حالخوبیام و انرژیمثبت بودنم، لحظههای تنآرامی پایان یوگا، توی عطر نمنم بارون، توی لحظههای شنیدن ی اهنگ دلنشین، دست میزارم به قلبم و توی فکرم بهشون میگم«با من نفس بکش». ملاحظه نکن. با من نفس بکش.
و دوست دارم حس خوب اون لحظه رو با اونا شریک بشم و انتقال بدم بهشون.
با اینکار لذت اون لحظه برام چند برابر میشه.
کلیپ این بار از فیلم نیست.
.
.
من از این دلق مرقع به درآیم روزی
تا همه خلق بدانند که زُنّاری هست!
منم همینطور جناب #سعدی
#پاورقی
کاش دستِ کم شعری خوانده بودید یا در خانه، گربه ای نگه می داشتید؛ شاید آن وقت کمتر دنیا را می آلودید...
تورگوت اویار
.
#قلم_نوشت
احتمالا جهنم دو وادی دارد.یکی رنج و دیگری ملال.
رنج شبیه تیغ است. زمینی که رویش قدم برمیداری، پُر از تیغهای کوچیک و بزرگه و تو مدام مجبوری فعالیت کنی. قدم برداری.حواست رو جمع کنی که تیغی به پات نره. اگه تیغ هم به پات رفت، نمیتونی بشینی و به زخمت نگاه کنی و گریه کنی، باید با پای خونین باز قدم برداری. هرچند دردناک، اما مجبوری . نفست میگیره،خسته میشی،اما آرامشی در کار نیست .
و ملال، شبیه تارعنکبوته. آرامآرام تمام اتاقت رو میگیره. روی کتابهات، کنار بخاریای که همیشه نزدیکش میشینی، روی بالشت، همه جا هست. و گاه حتی نمیفهمی به جای پتو، داری یک بافته کلفت از تار عنکبوت رو روی خودت میکشی. هی میپیچه به سر و پات. هی به دستت میچسبه. هی حرکاتت کندتر میشه. هی غرهای بیخود میزنی، ب غذا، ب دمای محیط، ب جسمت. بعد ممکنه ی روز به خودت بیایی و ببینی تو، موجودیتی مستقل از تار عنکبوت نداری . کند، بیدغدغه، تسلیم شده و در انتظار سر رسیدن عنکبوت.
امّااا اینجا جهنم نیست.
ما فعلا زندهایم و مدام از جهنم ملال به جهنم رنج در رفت و آمدیم. و در جستجوی "آن"¹ی هستیم که بهواسطهی آن، رنج را تاب بیاوریم و ملال را طی کنیم.
"" اینکه میگویند "آن" خوشتر ز حسن
یار ما ، این دارد و "آن" نیز هم¹ ""
#حافظ
دیروز برام نوشته بودی؛
_من استامبول هستم جات خالی، فردا ب ساعت ترکیه ساعت ۳ امتحان میدم،منتظر انرژی مثبت هستم ها..._
و امروز ک باز نوشتی؛
_ چقدر اینو برای دیروز من نوشتی...
توی خیابونای سرد و بی روح استامبول ک غریبانه یک ساعت با صدای بلند گریه کردم
در اوج غربت...
""از ازدحام خیابانی
که بی تفاوتی سایه ها و آدم ها
به وسعت سالیان دراز....."" _
و من که انرژی مثبتم برات فقط در حد همین متن وادی جهنم هست.
از لحظهت لذت ببر در کنار رنجی که خودش برامون قسمش رو داده؛
... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ
همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم.
بلد/۴
.
ناز انگشتای تو باغم میکنه
#لذت_صدا
باید جهان را بهتر از آنچه تحویل گرفته ای، تحویل
دهی، خواه با فرزندی خوب، یا باغچه ای سبز یا اندکی بهبود شرایط اجتماعی.
اگرفقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشید، یعنی تو موفق شده ای..
همین
@HavalI_behesht12
غم عشق
#شجریان
پدرم همیشه میگفت شِکوه و ناله نکن از زندگی. طوری زندگی کن که مرگ به قصد تو و برای تو بیاید، نه که سر راهش از کنارت بگذرد. چنان برو که از پا افتاده باشد وقتی به تو میرسد.
📚شرق بنفشه
#شهریار_مندنیپور
@HavalI_behesht12
مسافر
#شادمهر_عقیلی
#آلبر_کامو یجا چه قشنگ میگه: آنها که واقعاً حرفی برای گفتن دارند، حرفی از آن نمیزنند.
این سه تا #بیکلام زیبایی محض ِ
آرامش بشه ب قلبت🫀
با هندزفری بگوش
امیدوارم امروز روزت باشه و البته پر از حس زندگی.
□ علی از زبان علی
از این اندوهناکم که روزگاری بیاید که سرپرستی حکومت این امت به دست بی خردان و نابکاران افتد،
بیت المال را به انحصار در آورند،
آزادی بندگان خدا را سلب کنند، جامعه را بنده خویش سازند، با صالحان نبرد کنند
و فاسقان را هم دستان خود قرار دهند.
#نهجالبلاغه
@HavalI_behesht12
من همیشه به پسرم میگم مرد بودن سختترین کارِ دنیاست.
مرد بودن غمانگیزه....
همیشه برای پسرم دعا میکنم و آرزو دارم در نبردِ با زندگی، مرد باشه.
و
یه روز که حوصله داشته باشم میشینم و دیدگاه خودمو در مورد سختیهای مردبودن براتون مینویسم...(با اینکه مرد نیستم)
و این صدای باشکوه
تقدیم بهت
🌕
.
آخرش یه روزی کافه میزنم.
توش میزهایی میچینم که پذیرای دو نفر باشن.
فقط هم مردهایی که این ترانه رو بلد باشن راه میدم.
فضای کافهام باید پر بشه ازصدای هزاران عاشق وقت خوندن این ترانه.
بّعّدْ جهت فاتحه برای تمااام حسرتهایی که تو دلم چالشون کردم، زل میزنم به زنهایی که از شوق شنیدن این عاشقانه از دهن دلدار،صورتشون سرخی یه باااغ انار رو وام گرفته..
🌕