📙 بهترین تحلیل های اقتصاد ایران 📈 رصد و تحلیل بازارهای مالی اقتصادبازار Www.eghtesadebazar.ir ادمین: @MajidMohagheghian تعرفه تبلیغات: @Eghtesadbazar2 آدرس این کانال در ایتا: https://eitaa.com/EghtesadeBazar http://t.me/itdmcbot?start=eghtesadbazar
🔰 جان کندن در زمین لم بزرع
✍️پویا جبلعاملی
اکثر مردم کرهشمالی بسیار سخت کار میکنند. از صبحگاهی که دولت تعیین میکند، بیدار میشوند و تا شب کار می کنند.اما به سختی دستمزد ماهانه آنها از ۱۰هزار وون کرهشمالی که قریب ۳دلار آمریکا در بازار سیاه میشود، عبور میکند.
چرا آنها وقتی اینگونه سخت کار میکنند، عایدی ندارند؟ مشکل کرهشمالی کار کردن نیست. کرهشمالی بهخاطر تنبلی به اینجا نرسیده و تا رویکردها و استراتژی آنان تغییر نکند، با کار و تلاش بیشتر به جایی نمیرسند؛ به رفاه و درآمد سرانه بالا نمیرسند. آنها فقط در زمین لمیزرع صبح تا شب جان میکنند.
مردم چین نیز در طول دهه۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ همین وضعیت را داشتند. آنها کار میکردند و میمردند. آنها کار میکردند؛ اما حتی محصولی برای خوردن نبود. هنگام قحطی، وقتی دیگر جانوری وحشی هم برای خوردن پیدا نمیشد، به جان درختان میافتادند و از پوست آنها تناول میکردند!
اما دهه۱۹۷۰ ورق برگشت. رهبران چین خواستند راه دیگری را بسنجند. نیکسون وارد پکن شد، درهای اقتصاد چین به روی دنیا گشوده شد و سرمایه خارجی، چون آب به زمین خشک و تشنه اقتصاد چین رسید.
رهبران چین لحظهای به رویکردهای گذشته خود نگریستند و این سوال را از خود پرسیدند: نکند ما راه اشتباهی را آمدهایم؟ چرا راه دیگری را آزمون نکنیم؟ و پاسخ دادند: گربه سیاه باشد یا سپید فرقی ندارد، گربه باید موش بگیرد.رهبران چین حزب را نگه داشتند، حکومت کمونیستی را نگه داشتند، قدرت خود و مشروعیت خود را حفظ کردند؛ اما راه دیگری را رفتند.
آنان فهمیدند برای کسب درآمد ارزی، برای درخشیدن نیروی کار چینی و برای جهش تولید، نیاز به سرمایه خارجی و تکنولوژی روز است، نیاز به حرف زدن و ارتباط با خارجی هست، نیاز به استفاده از بازار بزرگ آمریکا هست، نیاز به نقشآفرینی بانکهای بینالمللی و سرمایهگذاران چشم آبی اروپایی و آمریکایی هست.
رهبران چین جرات داشتند تا مسیر آمده را ارزیابی کنند. جرات داشتند فرمان کشور را بچرخانند و همچنان بر مسند کار باقی بمانند. نتیجه نیز معلوم شد.
اگر رهبران آن سوال را از خود نمیپرسیدند، بدون تردید وضعیت چینیها بدتر از کرهایهای شمال شبهجزیره بود یا چهبسا قدرت دیگر در دست حزب کمونیست نبود.
مائو میتوانست در سالهای آخر عمرش نیز بر این جمله پرافتخار خویش تاکید کند که اگر چینیها تف کنند، سرمایهداری غرق خواهد شد. اما او حاضر شد گامهای دیگری بردارد که اگر انجام نمیداد شاید دههها در چین چیزی تغییر نمیکرد.
او دنگ شیائوپنگ را از تبعید فراخواند و گذاشت تا نیکسون وارد چین شود. چینیها جرات داشتند تا راه رفته را تغییر دهند.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰 همین است که هست!
✍️دکتر پویا جبلعاملی
بریتانیا تا قبل از سده هجدهم از تمام کشورهای اروپایی عقبتر بود؛ اما چه شد که پس از انقلاب شکوهمند ورق برگشت؟
مهمترین دلیل آن بود که از این دوران به بعد، همه اقشار جامعه بریتانیا این «امید» را داشتند که وضعیت خود را به شکل قابل توجهی بهبود ببخشند.
انقلاب فکری ناشی از موج لیبرالیسم به دست افرادی چون جان لاک و باز شدن بستر اجتماعی و سیاسی ناشی از انقلاب شکوهمند و تعمیق اقتصاد بازار، بریتانیا را به خطهای متفاوت نسبت به دیگر کشورهای اروپایی برای رشد و توسعه و ثروتاندوزی همه اقشار مبدل کرده بود.
کشوری جهش میکند که مردمانش آزادانه، «امید» به تغییر در زندگی خود داشته باشند. اما تاریخ داستانهای عکس این را زیاد روایت میکند.
داستان کشورهایی که مردمانش امید تغییر ندارند و سردمدارانش به عموم نشان میدهند که «همین است که هست!»
بلوک شرق کمونیستی مملو از این مثالهاست. در رومانی چائوشسکو، مردم فکر میکردند اگر تحمل کنند و همراه با تصمیمات دولت باشند تا بدهی خارجی مرتفع شود، دیگر وضعیت تغییر میکند. اما اینگونه نشد.
لیست جیرهبندی غذا که در ابتدا سخاوتمندانه و قرار بود هر فرد در سال ۱۱۴تخممرغ و ۵۴کیلو و ۸۸گرم گوشت و ۱۴کیلو و ۸۰گرم سیبزمینی بخورد، به جایی رسیده بود که افراد ماهها بیگوشت سپری میکردند.
جیرهبندی بنزین نیز با نوآوری چائوشسکو در بهکارگیری مجدد اسب در حملونقل شهری، تراز شده بود! همه پیشرفت میکردند؛ اما رومانی چائوشسکو در تاریخ عقب میرفت.
اما فکر میکنید مشکل از که بود؟ بله مشکل از مردمی بود که توصیههای حکومتی و کمونیستی را درست اجرا نمیکردند. فرقی هم نمیکرد که یکسال، ۱۰سال، ۲۰سال و... از اجرای این توصیهها بگذرد و شما نتایج آن را در زندگی خود و شهروندان دیگر نبینید!
آلبانی انور خوجه اما پر از امید بود؛ البته تنها برای آنان که همراه او و حزب کمونیست در منطقه «بلوک» زندگی میکردند.
او که از سال۱۹۶۰ پایش را از آلبانی بیرون نگذاشته بود، ذاتا از خارجیها و بهویژه آمریکاییها و بریتانیاییها نفرت داشت.
به طوری که در ابتدای حکومتش سفارت این دو کشور را تعطیل کرد و دیپلماتهایشان را از کشور اخراج کرد و هرگز نخواست دوباره با آنها تجدید رابطه کند یا مذاکرهای با آنها داشته باشد.
در آلبانی، مقدرات هر کس در دست خوجه بود. خوجه نیازی به پاسخگویی به هیچ ارگان و فردی نداشت. نیاز نداشت که توضیح دهد چرا باید مردم هر روز فقیرتر شوند و هیچ امیدی به تغییر نباشد.
مردم او از زندگی فعلی و آتی خود ناامید بودند، نه سرمایهگذاری خارجی وجود داشت و نه ارتباطی و نه سفرهای که در آن قوت کافی پیدا شود.
در عوض خوجهای بود که به مردم اطمینان میداد اگر در راهی که انتخاب کردهاند، پایمردی کنند، آینده ازآن آنان خواهد بود. اما روزگاری رسید که دیگر حتی «بلوک»نشینان نیز به این حرف خوجه، اعتقاد نداشتند.
دنیای اقتصاد
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰دیگ جوشان
تكنولوژی جهان، چگونه نوشته میشود؟
گوشی هوشمند، گواهی بر قدرت استانداردسازی است. صدها تامینکننده، قطعات تشکیلدهنده آن را فراهم میکنند، تقریبا در هر نقطه از جهان میتواند سیگنال پیدا کند و به طیف وسیعی از دستگاههای جانبی متصل شود و همه اینها به خاطر این است که شرکتهای بیشماری خودشان را در معرض مجموعهای از ویژگیهای فنی مشترکی قرار دادهاند.
اینکه این قوانین چطور تعیین میشوند، برای اکثر مردم یک راز است. نهادهای جهانی مانند «سازمان بینالمللی استاندارد» (ISO) و «اتحادیه بینالمللی مخابرات» (ITU)، جلسات دورهای برای شرکتها و کارشناسان تکنولوژی برگزار میکنند تا به توافقهایی برسند. آمریکا، آلمان و ژاپن چند دهه بر این فرآیند تسلط داشتهاند و شرکتهای آنها از این سیستم بهره زیادی بردهاند.
شرکت تکنولوژی آمریکایی IBM که بیش از 100 هزار حق ثبت اختراع دارد، سال گذشته 366 میلیون دلار از طریق کسب مجوز مالکیت معنوی خود به دست آورد. کوالکام، شرکت آمریکایی تولیدکننده نیمهرسانا که تکنولوژی آن در دستگاههای بیسیم در همه جا حضور دارد، حدود یک چهارم سود ناخالص خود را از طریق مجوزهای مالکیت معنوی به دست میآورد.
ماهنامه کارخانه
🔻 متن کامل این مقاله:
Https://msc.ir/s/yW
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰 منحنی رو به بالا در فولاد مبارکه
🔹 دستیار اجتماعی رئیسجمهوری در بازدید از فولاد مبارکه: طرحهای توسعهای این شرکت با مدیریت قوی و تیم فنی متخصص در مسیر درستی قرار دارد و منحنی رشد آن رو به بالاست.
🔹 علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیسجمهوری، ضمن بازدید از شرکت فولاد مبارکه، این مجموعه را یکی از افتخارات صنعتی کشور دانست و تأکید کرد که نقش آن در رشد اقتصاد ایران بسیار قابلتوجه است.
🔹 وی با اشاره به اهمیت اشتغالزایی فولاد مبارکه گفت: ایجاد چنین حجمی از اشتغال در کشور نیازمند سرمایهگذاریهای کلان در صنایع مختلف است.
🔹 ربیعی دو ویژگی مهم فولاد مبارکه را مطرح کرد:
1️⃣ طرحهای توسعهای موفق که با مدیریت مهندس طیبنیا و تیم فنی متخصص، برخلاف بسیاری از صنایع که با افول مواجه میشوند، همواره در حال رشد است.
2️⃣ مسئولیتهای اجتماعی فعال که علاوه بر توجه ویژه به کارکنان و خانوادههایشان، در حوزههای مختلف اجتماعی نیز اقدامات ارزشمندی انجام داده است.
🔹 وی همچنین تأکید کرد که دولت به وضعیت کارگران توجه ویژهای دارد و برای کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی آنها تلاش میکند.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰مارگارت تاچر نخست وزیر انگلستان، ملقب به بانوی آهنین
در حضور گورباچف و جورج بوش پدر
35 سال پیش
انگار درباره شرایط فعلی ایران حرف میزنه
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
پیش بینی میشود اعراب خلیج فارس در دوره ترامپ از بهترین شرایط مالی، اقتصادی و فنآوری برخوردار شوند. چندین شرکت اماراتی قصد دارند حدود ۲۰ میلیارد دلار در ساختن Data Center برای پردازش و ساخت مدلهای بنیادی هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنند. چنین سرمایهگذاری، وابستگی متقابل این منطقه با آمریکا را به مراتب عمیق تر خواهد کرد. ابوظبی و مایکروسافت همکاریشان به ارزش یک میلیارد دلار برای ساخت یک Data Center در این شهر را آغاز کردهاند.
شرکت هواپیمایی قطر با ایلان ماسک مذاکره کرده تا از طریق Starlink تمامی پروازهای خود را پوشش اینترنتی دهد. فرودگاه دوحه در سال حدود ۵۲ میلیون مسافر دارد که از سال ۲۰۲۲ تاکنون ۵۰ درصد افزایش یافته است. از ۵۲ میلیون مسافر، ۴۰ میلیون نفر از فرودگاه دوحه به اروپا، آفریقا، آسیا و استرالیا عبور میکنند. شرکت PureHealth اماراتی که بزرگترین تأمین کننده درمان در جزیرهالعرب است، ۱۸ شعبه در اوکلاهما و نیومکزیکو آمریکا تاسیس کرده است. آمریکا، اوپک عربی (عراق، مصر، لیبی، سوریه و کشورهای حوزه خلیج فارس) را تشویق کرده که علاوه بر نفت و گاز به سوی سرمایهگذاری در انرژی پاک حرکت کنند و انبوهی از شرکتهای آمریکایی در این چارچوب آغاز به همکاری کردهاند.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰 چرا ترامپ به دنبال تصاحب «گرینلند» و کانال «پاناما» است؟
✍ اسکاینیوز بریتانیا
▫️ایرنا
اسکای نیوز اهداف اقتصادی، ژئوپلتیکی و امنیتی را دلیل علاقه شدید «دونالد ترامپ» به تصاحب گرینلند و کانال پاناما ارزیابی کرد. تارنمای این شبکه تلویزیونی بریتانیایی در پاسخ به این پرسش که چرا «دونالد ترامپ» روی گرینلند و کانال پاناما دست گذاشت، آورده است که این دو مکان که از نظر جغرافیایی فاصله زیادی از یکدیگر دارند، منافع متفاوتی را برای رئیسجمهور منتخب تامین می کنند. اما تمایل او برای تصاحب هر دو منطقه باعث واکنشهای شدیدی شده است.دونالد ترامپ از زمان پیروزی دوباره در انتخابات، بارها برای تصاحب گرینلند و کانال پاناما ابراز تمایل کرده است. دیدار چند روز قبل پسر ترامپ از گرینلند هم موجب حرف و حدیث های بیشتر در مورد این منطقه شد.
اسکای نیوز در مورد دلیل جذابیت گرینلند برای ترامپ عنوان داشت که این قلمرو نیمهخودمختار دانمارک (یکی از اعضای بنیانگذار ناتو) دارای جمعیتی ۵۷ هزار نفری است و به مدت ۶۰۰ سال بخشی از دانمارک بوده است. با اینکه گرینلند در دایره قطب شمال بین آمریکا، روسیه و اروپا قرار دارد، آمریکا به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فرد آن بیش از ۱۵۰ سال است که به آن چشم دوخته است. ترامپ حتی در دوره نخست ریاست جمهوری ایده خرید گرینلند را هم مطرح کرد.
طبق گزارش، گرینلند دارای ذخایر غنی از منابع طبیعی مختلف به ویژه مواد معدنی کمیاب ارزشمندی است که در صنعت ارتباطات از راه دور مورد نیاز هستند. همچنین اورانیوم، میلیاردها بشکه نفت دستنخورده و یک منبع عظیم گاز طبیعی که قبلاً غیرقابل دسترس بود نیز از دارایی های این منطقه است.اسکای نیوز مدعی است: بسیاری از همین مواد معدنی در حال حاضر عمدتاً توسط چین تأمین میشوند، بنابراین کشورهایی مانند آمریکا به دنبال بهرهبرداری از منابع در فاصله نزدیک به خاک خود هستند.
علاوه بر این، گرینلند از نظر بحران اقلیمی هم اهمیت دارد زیرا فراتر از نفت، گاز یا مواد معدنی، مقدار زیادی یخ دارد و اگر این یخها ذوب شوند، خطوط ساحلی سراسر جهان و احتمالاً الگوهای آبوهوایی را به طرز چشمگیری تغییر میدهند. در واقع، گرینلند به اندازهای یخ دارد که اگر تمام آن ذوب شود، سطح دریاهای جهان ۷.۴ متر افزایش مییابد.در واکنش به اظهارات ترامپ، نخستوزیر دانمارک، «مته فردریکسن» در مصاحبه با شبکه تلویزیونی دانمارک گفت که باور ندارد آمریکا از قدرت نظامی یا اقتصادی برای به دست آوردن گرینلند استفاده کند. او تصریح کرد: گرینلند فروشی نیست.طبق این گزارش، «موتی اگده» نخستوزیر گرینلند که در گذشته خواستار استقلال از دانمارک شده بود، اکنون می گوید که هیچ علاقهای برای تبدیل شدن به بخشی از آمریکا ندارد.
اسکاینیوز در مورد علاقه ترامپ به کانال پاناما هم عنوان داشت که این کانال یک آبراه است که دریای کارائیب را به اقیانوس آرام متصل میکند و باعث صرفهجویی در زمان و هزینههای حمل و نقل کالا می شود. در سال ۱۹۷۹ در دوران ریاستجمهوری «جیمی کارتر» کنترل کانال از ایالات متحده به پاناما واگذار شد و مشارکت آمریکا در مدیریت این آبراه استراتژیک هم در سال ۱۹۹۹ پایان یافت. اکنون، این آبراه توسط «مرجع کانال پاناما» یک نهاد مستقل دولتی، اداره میشود.سخنان ترامپ بر مبنای هزینه های بیش از حد کانال و کنترل چین بر آن استوار بوده است؛ اسکای نیوز به نقل از «خوزه رائول مولینو» رئیسجمهور پاناما، تأکید کرد که چین هیچ نفوذی بر کانال ندارد و احتمال بازگشت کنترل آن به ایالات متحده را هم رد کرد. وی تاکید کرد: هر مترمربع کانال متعلق به پاناما است و همینطور خواهد ماند.
گزارش در پایان وعده های ترامپ در مورد احیای «عصر طلایی» امنیت ملی را دلیل اینگونه اظهارات ترامپ دانست و افزود که در مورد گرینلند، ترامپ در صورت مقاومت دانمارک در برابر پیشنهاد خرید این جزیره، تعرفههایی را علیه این کشور به ویژه شرکت های داروسازی آن اعمال خواهد کرد.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰سیاستگذاران عاقل چگونه در دام سیاستهای احمقانه میافتند؟
✍دکتر مجتبی لشکربلوکی
تاریخ پر از است از سیاست گذاران و مدیرانی که احمق نیستند. اما در تصمیمات احمقانه گیر می کنند چرا؟ سه مثال را با هم مرور کنیم و سپس آن را ریشه شناسی کنیم:
آمریکا با وجود تلفات انسانی و هزینههای مالی سنگین، به مدت طولانی در جنگ ویتنام باقی ماند. سیاستمداران آمریکایی به دلیل پول هایی که خرج کرده بودند و سربازانی که از دست داده بودند و نگرانی از دست دادن اعتبار، از خروج سریع امتناع کردند. این جنگ تا ۱۹۷۵ ادامه یافت. در این بیست سال شش رئیسجمهور از دو حزب اصلی (دموکرات و جمهوریخواه) آمدند و رفتند.
تداوم پروژه هواپیمای کنکورد؛ دولتهای بریتانیا و فرانسه با وجود افزایش هزینهها و کاهش توجیه اقتصادی، به پروژه جت مافوق صوت کنکورد ادامه دادند، با اینکه می دانستند که این پروژه دیگر سودآور نیست. این پروژه به ضررهای مالی هنگفت منجر شد.
حضور شوروی در افغانستان؛ شوروی سابق به مدت یک دهه با وجود محکومیتهای بینالمللی و تلفات سنگین، حضور نظامی خود در افغانستان را حفظ کرد. در نتیجه این حضور بی فایده طولانیمدت، فشار اقتصادی و بیثباتی سیاسی در داخل شوروی شد.
تحلیل و تجویز راهبردی:
چرا سیاست گذار تا زانو در گل سیاست احمقانه می رود؟ ریشه آن را می توان در مفهوم هزینههای ریختهشده (Sunk Cost) شناسایی کرد یعنی زمانی که افراد یا سازمانها یا کشورها به دلیل منابعی که خرج کرده اند، دلشان نمی آید از چیزی که برایش پول خرج کرده اند یا زمان گذاشته اند دست بکشند حتی اگر ادامه آن زیان ده و غیرمنطقی باشد. خب اگر همین را ریشه یابی کنیم به موضوعات جالبی می رسیم. فعلا به دو مورد اشاره کنم:
گرایش نفرت از زیان Loss Aversion؛ ما نسبت به زیان بسیار حساسیم. از دست دادن چیزی که قبلاً داشتهایم، از نظر روانی آسیب بیشتری ایجاد میکند تا بهدست نیاوردن چیزی جدید.
تشدید تعهدات Escalation of Commitment: افراد یا سازمانها، حتی با وجود شواهد جدید، تمایل دارند به تصمیمات قبلی خود پایبند بمانند. این رفتار ناشی از فشار اجتماعی یا ترس از قضاوت دیگران یا بی اعتبار شدن است.
آیا سیاست مداران همیشه زانویشان در گل تصمیمات احمقانه گیر می کند؟ خیر! یکی از بهترین نمونه ها تغییر سیاست بین المللی و اقتصادی در ویتنام است. اصلاحات در ویتنام یکی از نمونههای برجسته تاریخ معاصر است که نشان میدهد چگونه رهبران یک کشور میتوانند علیرغم از دست دادن اعتبار و متهم شدن به عقب نشینی و خیانت؛ تصمیم بگیرند.
اصلاحات در سیاست اقتصادی: پس از پایان جنگ با آمریکا، دولت کمونیستی ویتنام برنامهریزی متمرکز اقتصادی را با الهام از شوروی پیاده کرد (شامل دولتی سازی صنایع و توزیع دولتی کالاها). نتیجه این سیاستها رکود اقتصادی، کمبود مواد غذایی و افزایش فقر بود. سال ۱۹۸۶، دولت ویتنام برنامه نوسازی اقتصادی را معرفی کرد شامل آزادسازی اقتصادی و حمایت از بخش خصوصی.
حزب کمونیست ویتنام بر ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی تأکید داشت و این اصلاحات، نفی اصول بنیادین ایدئولوژیک حزب بود که سال ها تبلیغ و ترویج می شد. رهبران ویتنام با انتقادهای داخلی از سوی محافظهکاران حزب مواجه شدند که این تغییرات را خیانت به آرمانهای انقلاب میدانستند.
در نهایت، اصلاحات اقتصادی موفقیتآمیز بود و ویتنام به یکی از سریعترین اقتصادهای در حال رشد جهان تبدیل شد و البته حزب کمونیست ویتنام، علیرغم تغییر در سیاستهای اقتصادی، قدرت و اعتبار خود را حفظ کرد.
اصلاحات در سیاست بینالملل: پس از جنگ ویتنام و تهاجم به کامبوج در سال ۱۹۷۸، ویتنام تحریم و منزوی شد. اواخر دهه ۱۹۸۰، ویتنام تصمیم گرفت از کامبوج عقب نشینی کند و روابط خود را با همسایگان و جهان بهبود بدهد و تلاش کرد تا روابط دیپلماتیک خود را با غرب و آمریکا بازسازی کند و در نهایت در دهه ۱۹۹۰ به عادیسازی روابط با آمریکا رسید. تغییر سیاست خارجی میتوانست ضعف ویتنام در برابر فشارهای خارجی و عقب نشینی از مواضع و تصمیمات قبلی تلقی شود.
سه راهکار برای آنکه پایمان تا زانو در گل تصمیمات احمقانه گیر نکند:
تمرکز بر خالص منافع امروز به بعد: به جای محاسبه هزینههایی که پرداخته ایم و تمام شده، تصمیمات خود را بر اساس خالص منافع آینده (منافع از این لحظه به بعد منهای هزینه از این لحظه به بعد) بنا کنید.
تعریف معیارهای خروج از سیاست/پروژه: هیچ سیاستی و تصمیمی برای همه حالات و زمان ها درست نیست. بنابراین پیش از آغاز هر پروژه/تصمیم/سیاست، شرایطی که در آن باید از ادامه آن صرفنظر کرد را به وضوح تعریف کنید تا تصمیمات بدون دکمه خاموش نداشته باشید.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰چرا ایران صنعتی نشد؟
✍سیدفرشاد فاطمی
اقتصاددان
سالها سیاستگذاری نادرست اقتصادی سبب شده که برخی اقتصاددانان همچون فرشاد فاطمی، چشمانداز رشد اقتصادی هشت درصد را بسیار دور بدانند و هشدار دهند که اکنون دیگر نهفقط صنعت، بلکه آینده تمدنی کشور با خطر روبهرو است.
فرآیند صنعتی شدن در کشور ما در دهه ۴۰ شمسی آغاز خوبی در دولت و بخش خصوصی داشت؛ دولت در سازمانهای توسعهای با هدایت خود جریانساز صنعتیسازی بود و بخش خصوصی پرچمداری بود که تلاش میکرد با انتقال تکنولوژی و مونتاژ به نوآوری صنعت را رقم زند.
ما هر دو جریان در اوایل دهه ۵۰ و با افزایش درآمدهای نفتی ایران متوقف شدند؛ سیاستمداران و بهطور خاص شخص شاه، علاقهمند بودند که به کمک درآمدهای نفتی -که حاصل اختلافات جنگ اعراب و اسرائیل بود- با سرعت بیشتری کشور را توسعه دهند و از منظر آنان، نماد توسعه، مصرف در مناطق شهری بود.
بعد از انقلاب هم به دلیل ناآرامیهای اول انقلاب و جنگ، کشور سیاست صنعتی مشخصی نداشت. صنعت بعضاً توسعه مییافت تا نیازهای اولیه مردم را تامین کند و همچنین کمکی برای جنگ باشد.
بعد از جنگ، فرآیند صنعتی شدن دوباره در حال آغاز بود اما در فرازوفرود، درآمدهای نفتی دولتها سردرگم بودند. نکته جالب این است که در این فرآیند، اتفاقاً دولتی که رشد اقتصاد بیشتری ایجاد کرده و به رشد بخش صنعت منجر شده یعنی دولت اول و دوم آقای خاتمی، همان دولتی است که کمترین ادعای اقتصادی را داشته است.
سازمانهای توسعهای ما هیچ وقت به آن نقش طلایی دهه ۴۰ بازنگشتند و بخش خصوصی ما هم هرگز جان دهه ۴۰ را نداشت.
این یک حسرت بزرگ برای اقتصاد ایران است چراکه کشور در آن زمان، یکی از اقتصادهای پیشرو در دنیا از نظر نرخ رشد و کم بودن نرخ تورم بود که هیچ یک در دهههای بعدی تکرار نشد.ما سالهاست که تحریم هستیم، اما کشور حتی قبل از اعمال این تحریمها هم به زنجیرههای تولید جهانی چندان توجهی نداشت. یعنی به نظر میرسد که ما خودمان هم با دنیا قهر بودیم.
بخشی از این امر ناشی از سیاستهای خودکفایی و سیاستهای جایگزینی واردات و بخش دیگر هم ناشی از بدبینی سیاستمداران به دنیاست.
همچنین بخش دیگری از این امر ناشی از آن است که توسعه ایران، مبتنی بر توانایی بخش خصوصی نبود.
بنگاههای ما زمانی که کوچک متولد میشوند، توان بزرگ شدن ندارند. دلیل این امر هم آن است که حاکمیت به بخش خصوصی اعتماد ندارد؛ این مسئله قبل از انقلاب هم وجود داشت.
وقتی کشور در دنیا شریک نخواهد، کسی هم شریک ما نمیشود. این در حالی است که شریک بازار ایجاد میکند و تکنولوژی، دانش فنی و سرمایه با خود به همراه دارد.
من فکر میکنم سیاستگذار به هیچ عنوان نباید اجازه دهد که سیگنالهای قیمتی از کار بیفتد؛ از کار افتادن سیگنالهای قیمتی، بدترین علامتی است که میتوان در اقتصاد نشان داد چراکه قیمت مشخص میکند چه منبعی، چقدر ارزشمند است.
بنابراین حتی اگر قرار است تبعیض مثبتی برای تولیدکننده قائل شد، باید در بخش صادرات به او کمک کرده و اعتبار مالیاتی را به عنوان مشوقهای تولید در نظر گرفت نه اینکه منابع ارزانتر از آن چیزی که هست ارائه شود و اینگونه سنگآهن، نفت، برق و بقیه منابع به حراج گذاشته شود.
البته ناگفته نماند که عدم ثبات اقتصاد کلان و وجود تورم، باعث میشود سیاستگذار با یک دست تورم ایجاد کرده و عملاً از جیب مردم با مالیات تورمی، پول خارج کند و با دست دیگر، با سرکوب قیمتها و ارائه کالا و خدمات ارزان به مردم به شکل کوتاهمدت، این نقصان را جبران میکند.
کشور در شرایط دشواری قرار گرفته است و سیاستگذار از برخی عادتهای بد دست برنمیدارد. ما با رقم رشد صفر درصد در ۱۲ سال گذشته مواجه هستیم.
همچنین فرآیند سیاستگذاری چندماهه دولت آقای پزشکیان هم به سمت ریلگذاری برای رشد اقتصاد پیش نرفته است. دولت گرفتاریهای ارزی و بودجهای، کمبود ذخیرهسازی گازوئیل و ناترازی بودجه داشته اما در مقام سیاستگذاری، برنامهای برای رشد ارائه نشده است.
صحبت من کمی صریح است اما راستش را بخواهید من اکنون نگران صنعتی شدن ایران نیستم؛ دغدغه اولیه این است که آینده تمدنی این سرزمین به چه سمت میرود؟
اگر صنعتی شدن به معنای برداشت بیشتر از منابع آب و آلودگی بیشتر محیط زیست یا از بین بردن جنگلهاست تا شهرهای آلوده بیشتری ایجاد کنیم، چه میشود؟ ما در مقطعی هستیم که لازم است خیلی زود تکلیف خود را با دنیا مشخص کنیم و همزمان به دلیل وجود تحریمها، دنیا نیز چنین تمایلی دارد. اکنون در بزنگاهی هستیم که در مسیر درست قرار بگیریم یا نه.
منبع: تجارت فردا
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
خبر تکان دهنده ای است.
خودکشی(!؟) طنزپرداز ؛
تراژدی غریبی است.
یادش گرامی!
..............................................
🔰چیزهای ایرانی
✍🏻 ابراهیم نبوی
*اصلاحطلبان ایرانی:*
اصلاحطلبان ایرانی موجوداتی هستند که همیشه برای اینکه اصلاح کنند، کوتاه میکند، هیچ وقت هم دراز نمیکند.
*اصولگراهای ایرانی:*
اصولگراهای ایرانی تنها اصولگراهای دنیا هستند که هیچ اصولی برای رسیدن به قدرت ندارند و وقتی قرار باشد به قدرت فکر کنند، برای رضای خدا با شیطان هم همکاری میکنند و برای حفظ ارزشهای دینی از هر کلاهبردار، فاسد و منحرفی استفاده میکنند.
*ناسیونالیست ایرانی:*
فقط چهار دقیقه وقت لازم است که متوجه شویم حداقل ۷۰ درصد ناسیونالیست های ایرانی همان فاشیست هایی هستند که معتقدند خاک و خونشان مقدس است و نژادشان بهترین و خالصترین نژاد جهان است.
*سلطنتطلبان ایرانی:*
سلطنت طلبان ایرانی تنها سلطنت طلبانی هستند که میخواهند حکومت جمهوری تشکیل بدهند!!
*کمونیستهای ایرانی:*
کمونیستهای ایرانی آدمهایی بودند که دوست داشتند به فقرا، یتیمان، روستاییان، بیوه زنان و درماندگان کمک کنند، جلوی فساد و فحشا را بگیرند، دوست داشتند سطح زندگی همه برابر باشد، آنقدر آدمهای اخلاقی بودند که حتی در خانههای تیمیشان هم با زنانی که رفیق بودند، مطلقا به چشم هوس آلود نگاه نمیکردند، در واقع تنها آدمهای واقعا مذهبی ایران همون کمونیستهایی بودند که اعتقادی به خدا نداشتند.
*اپوزیسیون ایرانی داخل ایران:*
اپوزیسیون ایرانی داخلی، تنها اپوزیسیونی در جهان است که به جای اینکه با حکومت بجنگد با بقیه نیروهای اپوزیسیون میجنگد و حتی دیده شده که حاضر است برای از بین بردن بقیه اپوزیسیون، با حکومت هم همکاری بکند.
*اپوزیسیون ایرانی خارج از ایران:*
اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، فقط یک مشکل دارد، آنها میخواهند حکومت را سرنگون و بجای آن بنشینند، ولی حاضر نیستند از اقامت در فرنگ دست بردارند! چون زندگیشان به هم میخورد، به همین دلیل اگر پیروز بشوند، تازه اول بدبختیشان است.
*حکومت ایران:*
حکومت ایران تنها حکومت جهان است که به هیچ دوستی نیاز ندارد ولی همیشه به تعدادی دشمن نیاز دارد، به همین دلیل است که دائما دوستان و اعضای حکومت را بیرون میکند و از طریق تبدیل کردن آنها به دشمن، خودش را زنده نگه میدارد.
*مذهبیهای حکومتی ایران:*
آنها میدانند قدرت، انسان را فاسد میکند. به همین دلیل حاضر نیستند هیچ بخشی از قدرت را به مردم بدهند! آنها دوست دارند مردم به بهشت بروند ولی خودشان کارهایی میکنند که به نظر می رسد بطور جدی میخواهند به جهنم بروند، آنها دوست دارند همه میلیاردرها را نابود کنند و خودشان میلیارد شوند! آنها دوست دارند همه ساکت بمانند، اما خودشان هر چه دلشان خواست بگویند، آنها دوست دارند بنزسواران اشرافی را از بین ببرند، ولی فرزندان خودشان پورشه و مازراتی و بوگاتی سوار شوند، آنها دوست دارند جلوی رفتن مردم به ترکیه را بگیرند، ولی خودشان به لاس وگاس بروند.
*طنزنویسان ایرانی:*
تنها طنزنویسانی در دنیا هستند که وقتی مردم نوشتههایشان را میخوانند به جای اینکه بخندند، زار زار گریه میکنند!
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰چه گروههایی دولت را تسخیر کردهاند
ردیابی نفوذیها
✅ میترا تقیزاده با طرح این پرسش که، گروههای ذینفع چگونه دولتها را تسخیر میکنند؟ به مصادیق و خطرات آن پرداخته است.
به دنبال برخی تغییرات در سیاستهای اقتصادی دولت و بهطور مشخص در «مدیریت بازار ارز»، افرادی شروع به اعتراض کردهاند. اعتراضها نهتنها شامل تهدید به استیضاح وزیر اقتصاد میشود که او را تهدید به محاکمه نیز کردهاند.
یکی از افرادی که مخالف سیاستهای اقتصادی دولت چهاردهم است و از قضا جزو تئوریپردازان دولت سیزدهم به شمار میرفت، در شبکه ایکس نوشته: «عدهای به دنبال استیضاح هستند. استیضاح مشکلی را حل نمیکند. قوه قضائیه به عنوان حافظ منافع مردم باید خائنینی چون همتی را به پای میز محاکمه بکشاند نه اینکه به لطف مجلس، پس از تخریب کشور، بگویند بفرمایید بروید.»
یک نفر هم در پاسخ به این تهدیدها نوشته: «یکی از دوستان میگفت که آقای ... در کار واردات لوازم آرایشی و بهداشتی هستند. امیدوارم ایشون تکذیب کنه و این بیتاب شدنها ناشی از فهم اشتباهشون باشه و نه حذف اعطای رانت ارزی به واردات.»
این بگومگوها تقریباً در همه بخشهای اقتصادی کشور وجود دارد و نشان میدهد تغییر در سیاستها چگونه میتواند عدهای را منتفع و عده دیگری را متضرر کند.
آنکس که واردکننده لوازم آرایشی و بهداشتی است، در گذشته از طریق نفوذ به تصمیمگیریها از رانتی برخوردار بوده که در شرایط فعلی حذف شده است و به این ترتیب خواستار بازگشت مجدد سیاستها و محاکمه وزیر امور اقتصادی و دارایی شده است.
چند دهه ترساندن نظام حکمرانی از بزرگ شدن بخش خصوصی، اکنون جای خود را به ترس از نفوذ قاچاقچیان، پولشویان و گروههای ذینفع با قدرت خلق فساد و تسخیر دولت داده است.
اقتصاددانان سالهاست درباره پدیده «تسخیر دولت» سخن میگویند و بهطور مشخص، این ادبیات از میانههای دهه 80 در ایران مطرح شد اما در سه سال گذشته این پدیده مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته است.
اخیراً رئیس مرکز پژوهشهای مجلس با بیان اینکه با پدیده تسخیر دولت مواجه هستیم گفت: «افراد در تصمیمگیریها نفوذ دارند و به نوعی مسیر دولت را از اجرای ماموریت خود منحرف میکنند و به نفع خود تغییر میدهند.»در حال حاضر در تدوین سیاست خارجی با نقشآفرینی کاسبان تحریم مواجهیم که نفعشان در تحریم ایران است.
سیاستگذاری صنعتی هم توسط بنگاههایی به تسخیر درآمده که نفعشان در تعرفههای بالا و ممنوعیت واردات است.
سیاست تجاری را قاچاقچیان و منتفعان اقتصاد غیررسمی تحت تاثیر قرار میدهند و سیاست پولی هم توسط «پانزینها» به تسخیر درآمده است.
تصمیمگیری درباره انرژی تحت تاثیر گروههایی قرار میگیرد که منتفع قاچاق سوخت و انرژی ارزان هستند و سیاست مالی هم از سوی نهادهای بودجهخوار به اسارت درآمده است.
محسن جلالپور با اشاره به اینکه اغلب تصمیمهای دولت به سود گروههای ذینفع و قاچاقچیان و منتفعان اقتصاد غیررسمی تمام میشود، گفته: «نشانههای واضحی وجود دارد که گروههای فاسد و ذینفعان رانت، به فرآیند تصمیمگیری رسوخ کردهاند و به بهانه حمایت از اقشار کمدرآمد، راهکارهای زیانبار را به سیاستگذاران پیشنهاد میکنند.»ریشه این کلاهبرداری هم به سیاستهای غلطی برمیگردد که به بهانه دور زدن تحریمها تدوین شده است.
سالهای طولانی است که اقتصاددانان این دغدغه را دارند که چرا اصلاحات اقتصادی پیش نمیرود؟ بهطور مشخص این پرسش مطرح میشود که چرا دولتها به زیان منافع جامعه و به سود گروههای خاص سیاستگذاری میکنند؟
پاسخ را آقای بابک نگاهداری در نفوذ گروههای ذینفع دانسته و گفته: «مانع دیگر برای استفاده از نتیجه پژوهش، تعارض منافع است که در آن فساد هم وجود دارد و دستهای مختلف در کار هستند، مانند موضوع واردات خودرو در حالی که مسئولان متعددی بر آن اصرار دارند اما واردات خودرو در نهایت به سرانجام نمیرسد.»
اقتصاددانان به پدیده دستکاری منابع عمومی از سوی یک گروه کوچک و قدرتمند به نفع خود و به ضرر جامعه، «تسخیر دولت» میگویند.
در سالهای گذشته شرایط کشور به گونهای پیش رفته که جایگاه دولت از یک نهاد سیاستگذار به یک نهاد اجرایی منفعل تنزل یافته و گروههای ذینفع موفق شدهاند به نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز نفوذ کنند.
برخی معتقدند دولت چهاردهم فرصتی بسیار مناسب و شاید آخرین فرصت برای سالمسازی نظام تصمیمگیری از نفوذ گروههای ذینفع است که کشور را در مسیری خطرناک قرار دادهاند.
منبع: تجارت فردا
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰چیقوی زندگی شما کدام است؟
✍وحید شامخی و مجتبی لشکربلوکی
اول کمی در تاریخ به عقب برگردیم و یک خاطره از روزهای دور بخوانیم.
ظهر بود که دزدها ریختند به روستایمان. صدای تیر که بلند شد، همه سراسیمه از خانه بیرون آمدند. دزدها تهدید کردند هرچه اَشرفی، پول، طلا، نقره، مِس، روغن و آذوقه و حتی کَشک دارید، به خانه کدخدا بیاورید که اگر نه؛ هرچه دیدید از چشم خود دیدهاید! چارهای نبود و کدخدا هم همه هستونیست مردم را تحویل دزدان داد. روستا چهار قاطر داشت که هر چهار تا را دزدان برای یدککشیدن مالِ مردم استفاده کردند و اگر چیزی هم باقی ماند، دیگر امکان بردنش را نداشتند وگرنه آن را نیز می بردند.
اما غلامرضا بیشتر از همه سوخت! آمده بود جلوی دزدان بایستد و مقاومت کند که نهتنها همه داراییاش را بردند، بلکه میخواستند او را بکشند. اما به وساطت روحانی و کدخدای ده، فقط به شکستنِ کِتفش اکتفا کردند. همه مردم روستا را در خانه کدخدا حبس کردند.
بعد از چند ساعت تنها غلامرضا جرات کرد که در خانه کدخدا را باز کند و فهمید که دزدان رفتهاند و همه بیرون آمدند. همان شب درِ خانه کدخدا جمع شدند و حسابوکتاب کردند که چه رفته است و چه مانده است.
غلامرضا دار و ندارش مشتی پول و اَشرفی بود که رفته بود و از زندگیاش تنها چند گوسفند مانده بود و چیقویی (وسیلهای که پنبهدانه را از کولکِ پنبه جدا میکند) که حالا تمام زندگی او بود.
حدود یک ماه بعد، غلامرضا تصمیمش را گرفت. چیقویش را برداشت و گفت میرود تا بخت خود را در پایتخت بیازماید. هرچه نزدیکان گفتند اثری نکرد و آخر رفت. حکایتهای مختلفی از رسیدن غلامرضا به تهران نقل میشود اما هرچه بود وقتی به تهران رسید، زمستان شده بود و گرمای خانهوکاشانهاش تبدیل به سوز و سرمای آن روزهای تهران!
در بازار تهران بساط پنبهپاککنی پهن کرد و به همت و مهارت چیزی نگذشت که کارش سکه شد. هنوز ۵ سال در تهران نمانده بود که ثروت و اعتباری پیدا کرد که هرگز تصور رسیدن به آن را هم نداشت! غلامرضا با ثروتی که در تهران اندوخت به محل خودش برگشت و زمینها و املاک بسیاری در ولایت خود خرید و پس از آن به کشاورزی پرداخت.
○آنچه خواندیم تلخیصی از حکایت پدرِ پدربزرگ دکتر اصغر محمدیخنامان بود که بهتازگی در کتابی با عنوان «در جستوجوی دانایی: از خنامان تا استکهلم» منتشر شده است.
دکتر محمدی میگوید حکایت چیقوی غلامرضا بعدها بخشی از حکایت زندگی من شد. اواسط دهه ٤٠ وارد دانشگاه آریامهر (صنعتی شریف امروز) شدم و سالها بعد بهعنوان نماینده سازمان انرژی اتمی ایران در مرکز تحقیقات هستهای سوئد کار میکردم. اما سال ١٣٥٨ از سمتم عزل شدم و نهتنها شغلم را که حتی بورس تحصیلیام را از دست دادم. وضعی بهمراتب بدتر از اوضاع غلامرضا! فکر میکردم با توجه به سوابق و ارتباطاتم پستی مدیریتی یا حداقل کارشناسی با حقوق بالا در شرکتی معتبر به من پیشنهاد میشود، اما به هر دری که میزدم، درِ بسته بود! آنجا بود که یاد غلامرضا و چیقویش افتادم و اینکه چیقوی من چیست؟
به این نتیجه رسیدم که باید از اول شروع کنم و همه تحصیلات و تجربه تخصصیام را کنار بگذارم. روزگاری در دوران دانشجویی، جوشکاری را بهخوبی یاد گرفته بودم. برای همین به استخدام یک کارخانه خودروسازی بهعنوان جوشکار درآمدم و سپس از طریق همین جوشکاری مسیرم را مجدد پیدا کردم و بعدها استاد دانشگاه استکهلم سوئد شدم!
●تجویز راهبردی:
آیا شما در سبد مهارت های تان چیقو دارید؟ دو تجویز زیر را جدی بگیرید:
یکی از مشکلات زندگی امروزمان این است که اغلب مهارتها و تخصصهایمان آنقدر کوچک و محدود است که تنها یکی یا دو جا بیشتر مخاطب برایش پیدا نمیشود! تخصصگرایی بد نیست که خیلی هم خوب است اما زندگی همیشه طبق روال جلو نمیرود. پس تا دیر نشده این سؤال صریح و سخت را از خود بپرسیم که چه مهارت یا تخصصی داریم که همه جا (یا حداقل خیلی از جاها) به کار میآید و برایش پول میدهند؟
مهم تر از آمادگی فنی (مهارت چیقویی) باید آمادگی روانی (تفکر چیقویی) نیز داشت. به عنوان مثال فردی رفته و فوق لیسانس علوم سیاسی گرفته. سه سال هم گشته و کار پیدا نکرده و حالا فکر می کند که چون علوم سیاسی خوانده حتما باید در همان رشته، کار کند. ۳۰ سال آینده اش را می خواهد به خاطر ۶ سال گذشته (که لیسانس و فوق لیسانس گرفته) قربانی کند. همان کسی که علوم سیاسی خوانده به خاطر مهارت ها و استعدادهایش، شاید بهترین و منصف ترین معامله کننده املاک منطقه ۱ تهران بشود. بنابراین بگذار تا گذشته در آغوش خاطره تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔻رشد مبتنی بر تخریب خلاق
📌دولت چگونه میتواند مسیر نوآوری را در بنگاههای بزرگ تسهیل كند؟
🔹پارادایمهای موجود برای توضیح روندهای اساسی و حل رازهای رشد اقتصادی هم از منظر نظری و هم از جنبه تجربی ناکافی هستند. تا اواخر دهه 1980 میلادی نظریه غالب رشد اقتصادی مدل نئوکلاسیک بود که فرآیند رشد را بر اساس انباشت سرمایه توضیح میداد. مهمترین مدل توسعه دادهشده در این خصوص توسط رابرت سولو بوده است. مدل سولو اقتصادی را توصیف میکند که تولید در آن نیازمند سرمایه است و درنتیجه آنچه موجب رشد تولید ناخالص داخلی میشود افزایش سطح سرمایه است. اما مشکل اصلی این مدل، وجود بازده نزولی در تولید مبتنی بر سرمایه است. در حقیقت با افزوده شدن هر دستگاه جدید به اقتصاد، میزان افزایش تولید ناخالص داخلی به ازای هر دستگاه کاهش مییابد. درنتیجه رشد اقتصادی بهمرور کندتر و درنهایت متوقف خواهد شد.
🔻 متن کامل این مقاله:
Https://msc.ir/s/wQ
🆔 @karkhaneh_msc
🔰گروههای ذینفع چگونه دولتها را تسخیر میکنند؟
✍️ میترا تقیزاده
تحلیلگر اقتصادی
به دنبال برخی تغییرات در سیاستهای اقتصادی دولت و بهطور مشخص در «مدیریت بازار ارز»، افرادی شروع به اعتراض کردهاند. اعتراضها نهتنها شامل تهدید به استیضاح وزیر اقتصاد میشود که او را تهدید به محاکمه نیز کردهاند.
این اعتراضها تقریباً در همه بخشهای اقتصادی کشور وجود دارد و نشان میدهد تغییر در سیاستها چگونه میتواند عدهای را منتفع و عده دیگری را متضرر کند.
یکی از افرادی که مخالف سیاستهای اقتصادی دولت چهاردهم است و از قضا جزو تئوریپردازان دولت سیزدهم به شمار میرفت، در شبکه ایکس نوشته: «عدهای به دنبال استیضاح هستند. استیضاح مشکلی را حل نمیکند. قوه قضائیه به عنوان حافظ منافع مردم باید خائنینی چون همتی را به پای میز محاکمه بکشاند نه اینکه به لطف مجلس، پس از تخریب کشور، بگویند بفرمایید بروید.»
یک نفر هم در پاسخ به این تهدیدها نوشته: «یکی از دوستان میگفت که آقای ... در کار واردات لوازم آرایشی و بهداشتی هستند. امیدوارم ایشون تکذیب کنه و این بیتاب شدنها ناشی از فهم اشتباهشون باشه و نه حذف اعطای رانت ارزی به واردات.»
به عقیده اقتصاددانان، آنکس که واردکننده لوازم آرایشی و بهداشتی است، در گذشته از طریق نفوذ به تصمیمگیریها از رانتی برخوردار بوده که در شرایط فعلی حذف شده است و به این ترتیب خواستار بازگشت مجدد سیاستها و محاکمه وزیر امور اقتصادی و دارایی شده است. تا اینجای کار مشکلی نیست و طبیعی است که گروههای زیادی تلاش میکنند تا جهت سیاستها را به سود خود تغییر دهند اما اگر از این فراتر برویم و سیاستهای یک دولت با لابی و فشار واردکنندههای لوازم آرایشی و بهداشتی و دیگر صنوف ذینفع تغییر کند، آنوقت پدیدهای رخ میدهد که متخصصان اقتصاد سیاسی به آن «تسخیر دولت» میگویند. گروههای ذینفع فرآیند تصمیمسازی را به تسخیر درمیآورند و جهت سیاستها را به سود خود تغییر میدهند و اقتصاد را از مسیر اصلی خود منحرف میکنند.
اخیراً رئیس مرکز پژوهشهای مجلس با بیان اینکه با پدیده تسخیر دولت مواجه هستیم گفت: «افراد در تصمیمگیریها نفوذ دارند و به نوعی مسیر دولت را از اجرای ماموریت خود منحرف میکنند و به نفع خود تغییر میدهند.»
در حال حاضر در تدوین سیاست خارجی با نقشآفرینی کاسبان تحریم مواجهیم که نفعشان در تحریم ایران است. سیاستگذاری صنعتی هم توسط بنگاههایی به تسخیر درآمده که نفعشان در تعرفههای بالا و ممنوعیت واردات است. سیاست تجاری را قاچاقچیان و منتفعان اقتصاد غیررسمی تحت تاثیر قرار میدهند و سیاست پولی هم توسط «پانزینها» به تسخیر درآمده است. تصمیمگیری درباره انرژی تحت تاثیر گروههایی قرار میگیرد که منتفع قاچاق سوخت و انرژی ارزان هستند و سیاست مالی هم از سوی نهادهای بودجهخوار به اسارت درآمده است.
محسن جلالپور با اشاره به اینکه اغلب تصمیمهای دولت به سود گروههای ذینفع و قاچاقچیان و منتفعان اقتصاد غیررسمی تمام میشود، گفته: «نشانههای واضحی وجود دارد که گروههای فاسد و ذینفعان رانت، به فرآیند تصمیمگیری رسوخ کردهاند و به بهانه حمایت از اقشار کمدرآمد، راهکارهای زیانبار را به سیاستگذاران پیشنهاد میکنند. از جمله سیاستهای غیراصولی میتوان به قیمتگذاری، سرکوب بازار، تهدید مالکیت و سرکوب آزادیهای اقتصادی برای گسترش عدالت و کاهش فقر نام برد که در پنج دهه گذشته نتایج زیانباری داشته اما همچنان تداوم پیدا کرده است.»
یکی دیگر از همین سیاستهای اقتضایی و مفسدهآمیز، دور زدن تحریمهاست که در یک دهه گذشته با هدف تامین نیازهای اساسی جامعه رواج پیدا کرده و روابط میان بازیگران اقتصاد و دستگاههای دولتی را بهشدت تحت تاثیر قرار داده و فساد زیادی را به کشور تحمیل کرده است.
در سالهای گذشته شرایط کشور به گونهای پیش رفته که جایگاه دولت از یک نهاد سیاستگذار به یک نهاد اجرایی منفعل تنزل یافته و گروههای ذینفع موفق شدهاند به نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز نفوذ کنند. در حال حاضر شکافی که میان بخش مهمی از جمعیت کشور با حکمرانی سیاسی به وجود آمده، خطرات زیادی را متوجه کشور کرده است. کماثر شدن نقش دولت در تصمیمگیریها که با گسترش دایره نفوذ ذینفعان به سیاستگذاری تشدیدشده ناامید شدن اکثریت جامعه را به دنبال داشته است.
برخی معتقدند دولت چهاردهم فرصتی بسیار مناسب و شاید آخرین فرصت برای سالمسازی نظام تصمیمگیری از نفوذ گروههای ذینفع است و فرصتی به شمار میرود که ایران از خطرهای بزرگ دور شود. آیا نظام حکمرانی، این فرصت را قدر میداند؟
👈 تجارت فردا
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰سقوط پیشبینیشده
چگونه یک تاکتیک روانی میتواند یک رژیم را از درون خالی کند؟
✍ حسین شاگرد
تصور کنید حکومتی از طریق رسانههای جهانی میشنود که سقوطش در زمانی مشخص قطعی است. واکنش اولیه حاکمان چیست؟ آیا این پیشبینی را نادیده میگیرند؟ یا تمام توان خود را بهکار میگیرند تا خلاف آن را ثابت کنند؟ این اعلام پیشبینیشده سقوط، در ظاهر فقط یک خبر است، اما در عمق خود میتواند تاکتیکی قدرتمند برای بیثباتسازی باشد.
بازی روانی با زمان و قدرت
تاکتیک اعلام زمان سقوط حکومت، بیش از آنکه هدفش اثبات درستی یا نادرستی پیشبینی باشد، قصد دارد رهبران را به یک مسابقه هزینهزا وارد کند. در این مسابقه، حکومت تلاش میکند تا نشان دهد “هنوز سرپا ایستاده است”، اما در این مسیر، از منابع اقتصادی، نظامی، و حتی سیاسی خود بیش از حد استفاده میکند. این رفتار، شبیه به کشتیگیری است که در مقابل پیشبینی شکست، تمام انرژی خود را در راندهای ابتدایی مصرف میکند و دیگر توانی برای ادامه ندارد.
مطالعهای از عراق: سرنوشت صدام حسین
در سالهای منتهی به سقوط صدام حسین، آمریکا بهطور مکرر از زبان رسانهها و مقامات سیاسی، بر اجتنابناپذیر بودن پایان حکومت او تأکید میکرد. این اظهارات، همراه با پخش تبلیغات گسترده و عملیات روانی، جوی را ایجاد کرد که نه تنها نیروهای عراقی بلکه حتی نزدیکان صدام به دوام رژیم شک کردند.
در این میان، صدام و حلقه نزدیکش به جای تلاش برای کاهش تنشها یا مدیریت منابع، با برنامهریزیهای شتابزده و واکنشهای پرهزینه به این پیشبینیها پاسخ دادند. نتیجه؟ فروپاشی حکومت در کمتر از سه هفته پس از آغاز حمله. نیروهای ائتلاف بعدها تأیید کردند که عملیات روانی بخشی اساسی از استراتژی بود و توانست پایههای حکومت را پیش از آغاز جنگ متزلزل کند.
یک تاکتیک، چندین تأثیر
این تاکتیک نه تنها بر رهبران بلکه بر مردم نیز تأثیر میگذارد. نظریه “پیشگویی خودمحققشونده” نشان میدهد که اگر اکثریت به سقوط یک حکومت باور کنند، رفتارهایی مانند کاهش همکاری، قطع وفاداری یا حتی اعتراضات عمومی، به تحقق این پیشبینی کمک میکند. در واقع، چنین پیشبینیای نه تنها فشار روانی بر حکومت وارد میکند، بلکه خود مردم را به بازیگران فعال تغییر رژیم تبدیل میکند.
به گفته جین شارپ، تضعیف ستونهای حمایتی حکومت (ارتش، بوروکراسی، و نخبگان سیاسی) کلید فروپاشی آن است. وقتی اعضای این ستونها به سقوط باور کنند، زودتر از آنکه دشمن خارجی اقدامی کند، از درون دچار فروپاشی میشوند.
آغاز سقوط از درون
تاکتیک اعلام زمان سقوط، یک بازی با زمان است، اما نه فقط برای به تعویق انداختن یا تسریع فروپاشی. این بازی، با ایجاد فضای اضطراب و رقابت، حکومت را به تخلیه تدریجی منابع وادار میکند. با این حال، آنچه این تاکتیک را خطرناکتر میکند، تأثیر آن بر “ذهنها” است؛ ذهن رهبران، مردم و حتی بازیگران بینالمللی.
وقتی حکومتی برای حفظ ظاهر خود بیش از ظرفیتش هزینه کند، سقوطش نه به دلیل حمله خارجی، بلکه به دلیل خستگی داخلی خواهد بود. پس، شاید سقوط پیشبینیشده، پیش از آنکه واقعیت داشته باشد، حقیقت خود را در رفتار بازیگران به نمایش بگذارد.
پایان: زمانی برای سقوط یا برخاستن؟
اعلام زمان سقوط، بازیای است که هرگز به سادگی پایان نمییابد. گاهی رژیمها موفق میشوند این پیشبینیها را شکست دهند، اما در این مسیر هزینههای گزافی میپردازند که بقای طولانیمدتشان را تهدید میکند. آنچه در نهایت باقی میماند، نه یک حکومت پیروز، بلکه سایهای از حکومتی است که برای حفظ تصویرش، توان و اعتبار خود را از دست داده است.
در دنیای سیاست، گاهی حتی اعلام سقوط، نخستین قدم بهسوی تحقق آن است. آیا این تاکتیک ساده میتواند مرزهای قدرت را جابهجا کند؟ تاریخ بارها نشان داده که پاسخ مثبت است.
📊 کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰شاهزاده ها خودشان را خیس می کنند، لَلِه ها کتک می خورند!
✍️مجتبی لشکربلوکی
تاریخ پژوهی می گفت: در قدیم هر کدام از شاهزادگان، سرپرستی داشتند که لَلِه می گفتند و هر موقع، آن شاهزاده ها کاری بد می کردند لَلِه را می زدند! یعنی مثلا وقتی شاهزاده شلوارش را خیس می کرد، با شاهزاده کاری نداشتند، لَــلِه را می زدند! در کشورداری نیز چنین امری زیاد رخ می دهد.
چند مثال را با هم مرور کنیم:
ریشه تورم به سیاستهای پولی، رشد نقدینگی، بدهیهای دولت و کاهش تولید برمی گردد (شاهزاده ها) چه کسانی متهم می شوند و کتک می خورند؟ سیاست مدار تورم را به گرانفروشی تقلیل می دهد و سپس با دلالان یا فروشندگان برخورد قضایی انجام میشود ( لَــلِه ها) درحالیکه مشکل اصلی در سیاستهای کلان اقتصادی است.
مثال دوم: کاهش ارزش پول ملی ناشی از چاپ پول بیپشتوانه، تورم ساختاری، ناترازی تجاری و تحریم هاست (شاهزاده ها) کانال های تلگرامی، پلتفرم های رمزارزی و سفتهبازان ارز را عامل کاهش ارزش پول معرفی میکنند و به دنبال مهار بازار ارز از طریق دستگیری یا محدودیتهای قیمتی هستند (لَلِه ها).
مثال سوم از حوزه اجتماعی: کاهش ازدواج و فرزندآوری بیشتر به دلایل اقتصادی (گرانی مسکن، بیکاری، هزینههای زندگی) و تغییرات اجتماعی (استقلال مالی زنان، تغییر در سبک زندگی) برمی گردد. اما سیاست گذار به راه حل های فرهنگی و رسانه ای متمرکز است!
مثال چهارم: فرار مغزها نتیجه نبود افق مثبت از آینده کشور، نبود فرصتهای شغلی و امکان زندگی استاندارد است. برخی سیاستمداران مهاجرت نخبگان را به غرب گرایی و توطئه بیگانگان نسبت میدهند.
فساد دولتی ریشه در بزرگی دولت، قدرت بی حد و حصر دولت، حضور دولت در تمام شئون زندگی شهروندان و وجود امضاهای طلایی است ولی وقتی فسادی رخ می دهد بلافاصله آن را به چیزهای دیگری نسبت می دهیم به جای آنکه بخواهیم دولت را کوچک کنیم و از تصدی گری به سیاست گذاری و تنظیم گری کوچ دهیم.
به مثال آخر خودتان فکر کنید: قاچاق دختران به خارج از کشور برای روسپیگری!
تحلیل و تجویز راهبردی
چرا چنین اشتباهاتی رخ می دهد؟
برای توضیح پدیده بالا خطاهای شناختی مختلفی را می توان مطرح کرد. یک مورد رو با هم مرور کنیم: خطایی وجود دارد به نام Oversimplification Bias معنی آن چیست؟ سوگیری سادهسازی افراطی!
ذهن ما از پیچیدگی و ابهام گریزان و متنفر است. سیاستمداران اغلب مشکلات را به یک عامل ساده تقلیل میدهند تا راهحلی سریع و قابلفهم ارائه دهند. مثال متهم کردن اینترنت و شبکههای اجتماعی بهعنوان عامل افزایش طلاق، بدون در نظر گرفتن عوامل اقتصادی و اجتماعی دیگر!
این سوگیری زمانی رخ میدهد که افراد برای درک یا توضیح یک موضوع پیچیده، از جزئیات مهم چشمپوشی کرده و به جای آن، به توضیحات سادهتر اما ناقص یا گمراهکننده تکیه میکنند. این خطای شناختی چهار نشانه مهم دارد:
نادیده گرفتن پیچیدگی: عوامل متعدد و تعاملات پیچیده بین آنها را نادیده می گیریم
تاکید بر عوامل آشکار و ساده: تمرکز بر عوامل سادهتر و قابلمشاهده به جای عوامل پنهان یا کمتر آشکار
استفاده از کلیشهها: استفاده از الگوهای ذهنی سادهشده برای تفسیر مسائل پیچیده (مثلا کار کار انگلیسی هاست)
کاهش ابعاد مساله: تبدیل مسائل چندعلتی (با روابط علت معلولی حلقوی یا رفت و برگشتی) به مسائل تکعلتی یا خطی (روابط علت معلولی ساده و یک طرفه)
چه می توان کرد؟
۱) به خودمان یادآوری کنیم که هیچ پدیده مهم اجتماعی، تک علیتی نیست.
۲) تکنیک ۵ چرا: لزوما علت های اولی که به ذهن ما می رسد علت اصلی نیست. می توان از هر علتی به ذهن مان می رسد بپرسم چرا؟ بعد مجدد بپرسیم چرا؟ الی آخر!
۳) عمدا تضاد کارکردی ایجاد کنیم. با دعوت از متخصصان از رشته های متنوع بین آنان گفتگوهای چالشی ایجاد کنیم. مراجعه به متخصصان برای ریشه یابی کمک می کند که خیلی ساده انگارانه به مسائل نگاه نکنیم
۴) استفاده از تفکر سیستمی، سیستم داینامیکس (پویایی شناسی سیستمی) و گاهی اوقات راهی نداریم جز مدلهای ریاضی یا شبیهسازیهای کامپیوتری یا مدل های اقتصادسنجی.
۵) بررسی تجربیات بین المللی؛ یعنی آنکه وقتی در آن کشورها شاهزاده ها خودشان را خیس می کنند، چه کسی کتک می خورد؟ شاهزاده ها یا لَــلِه ها؟
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰دیکتاتورها زاده نمی شوند، ساخته می شوند!
آزمایش روانشناسی دانشگاه استنفورد که در سال ۱۹۷۱ به پیشنهاد و نظارت پروفسور زیمباردو انجام شد، گوشه هایی تاریک از شخصیت انسان ها را برای همیشه در معرض دید گذاشت. این آزمایش نشان داد که قدرت مطلق با انسان ها چه می کند، و حتا در یک دوره کوتاه، چگونه آدم ها به زندانی بودن عادت می کنند، و با فراموش کردن هویت اصلی خود و با پذیرفتن دستور زندانبان ها، و تقویت احساس قدرت در آن ها، زندانبان ها را به دیکتاتورهایی تمام عیار تبدیل می کنند.
فیلم داستانی «آزمایش» نیز بر اساس همین ماجرا در سال ۲۰۱۰ ساخته شد. در این آزمایش که به آزمایش زندان استنفورد معروف است، ۲۴ داوطلب مرد از قشر متوسط تحصیلکرده که همگی از سلامت روحی و جسمی برخوردار بودند با درج آگهی روزنامه، از میان چندین نفر دست چین شدند و قرار شد با شرکت در این آزمایش، مزد بگیرند.
با انجام قرعه کشی، نیمی از افراد زندانی و نیم دیگر آنان نقش زندانبان را پذیرا شدند. در زیرزمین دانشگاه استنفورد، یک زندان با تمام سلول هایش شبیه سازی شد. مدت آزمایش ۲ هفته بود. زندانی ها زمانی که انتظار نداشتند، هر یک در خانه خود با شنیدن آژیر پلیس دستگیر شدند، به آن ها چشم بند زده شد، مایع ضد شپش روی آن ها ریخته شد، از آن ها انگشت نگاری و عکس برداری، و سرشان تراشیده شد. آن ها با گرفتن یک شماره به جای اسم، لباس های گشادی دریافت کردند و بر پاهایشان زنجیر زده شد تا فراموش نکنند که زندانی هستند.
هر کدام از آن ها را با دو زندانی دیگر در یک سلول انداختند. زندانبان ها به یونیفرم ارتشی، باتوم و عینک جیوه ای مجهز شدند تا از تماس چشمی خودداری شود. زیمباردو در جلسه توجیهی قبل از شروع آزمایش برای زندانبان ها، با اعلام ممنوعیت تنبیه بدنی، تاکید کرد که آن ها می توانند با رفتار برتری جویانه برای ایجاد سردرگمی، شخصیتزدایی، و فردیتزدایی در زندانی ها، هر طور که بخواهند زندانی ها را تحت فشار بگذارند.
روز اول همه چیز به خوبی پیش رفت ولی از روز دوم، اعتراض یکی از زندانی ها به غذا، به شورش انجامید و زندانبان ها برای کنترل زندانی ها گام به گام از تمام قدرت خود بهره گرفتند. ماجرا از دستور تکرار شماره زندانیان برای حفظ شدن آن و فراموشی هویت واقعی زندانی ها شروع شد ولی با محدودیت استفاده از توالت، و استفاده از تشک خواب و برهنه کردن زندانی ها ادامه یافت. به نظر می رسید با وجود این که هر دو طرف می دانستند این یک آزمایش دو هفته ای است و زندانی ها در واقع جرمی مرتکب نشده اند ولی امر به هر دو طرف مشتبه شده بود. زندانبان ها سرمست و مدهوش از سلب اختیار زندانی ها تبدیل به دیکتاتورهای تمام عیاری شدند که از هیچ گونه تحقیری نسبت به زندانیان خودداری نکردند.
مسئله آزار سادیسمی زندانی ها به یک لذت شخصی بدل شده بود. عجیب آن که نه مذهب و نه تحصیلات زندانبان ها، موجب عذاب وجدان یا اعتراض آن ها به اعمال شنیع دیگر هم قطارانشان نشد. هیچ کدام آن ها به این شرایط غیر انسانی اعتراض نکردند. حتی کسانی که از بیرون ماجرا را می دیدند به این شرایط اعتراض نکردند. همچنین با وجود آن که در اواسط آزمایش به زندانی ها اعلام شد که دیگر دستمزدی به آن ها تعلق نمی گیرد و با وجود مهیا بودن شرایط خروج از آزمایش، زندانیان چنان هویت جدید خود را پذیرفته بودند که برای خروج تلاشی نکردند. گویی منتظر بودند کسی از بیرون تعادل شوم داخل را بر هم بزند. در روز ششم آزمایش، نامزد زیمباردو که دانشجوی ارشد روانشناسی بود با دیدن وضعیت رقت بار زندانیان اعتراض کرد و بدین گونه آزمایش قطع شد و دیگر ادامه نیافت.
به غیر از محققان، خود زندانیان و زندانبان ها هم باور نمی کردند که شرایط آزمایش، چنین سریع به واقعیت تبدیل شود. ۲۰ سال بعد، وقتی زندانی ها و زندانبان ها دوباره درباره تجربه خود سخن گفتند، اعلام کردند که هنوز نمی توانند باور کنند که در آن شش روز چنین رفتارهایی از خود نشان داده بودند.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰سوپ کوسه
قاچاق حیات وحش چقدر گردش مالی دارد؟
✍️آزاده چیذری
برای میلیونها سال، کوسهها در صدر زنجیره غذایی قرار داشتند. آنها با پخش مواد مغذی و جذب کربن، اکوسیستمهای دریایی را در تعادل نگه میدارند. اما امروزه، کوسهها و اکوسیستمها در معرض خطر جدی قرار دارند.
طبق گزارش سازمان ملل، سالانه نزدیک به 100 میلیون کوسه کشته میشوند و تقریباً یکسوم گونههای کوسه در معرض خطر انقراض یا نزدیک به آن هستند. کاهش جمعیت کوسه میتواند پیامدهای نامطلوب در اکوسیستمهای دریایی، مانند فروپاشی جمعیت ماهیهای مهم تجاری، مخاطرات زیستمحیطی و همچنین کمک به تغییرات آبوهوایی جهانی را در پی داشته باشد.
بالههای کوسه هدف ماهیگیران هستند، زیرا به قیمت بالایی به فروش میرسند و به عنوان نمادی از منزلت در فرهنگهای شرقی عمل میکنند. از آنها یک غذای محبوب به نام سوپ باله کوسه درست میشود، که پیشینهای طولانی در مورد علاقه امپراتوران شرقی به این سوپ وجود دارد، زیرا آنها فکر میکردند فواید دارویی دارد و نشاندهنده پیروزی در برابر کوسههای قدرتمند است. این باور بیاساس اما کمرنگ نشده است.
بسیاری از ماهیگیران بالهگیری کوسه را تمرین میکنند، یک عمل وحشیانه برای گرفتن یک کوسه، کشیدن آن بر روی قایق، بریدن بالههایش و پرتاب کوسههای زنده از عرشه به دریا. پس از این اقدام، کوسهها که قادر به شنا کردن نیستند و خونریزی زیادی دارند، خفه میشوند یا در اثر از دست دادن خون میمیرند.
تجارت فردا
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰آیا ترامپ فرصت است؟
✍️ نوید رئیسی
پیروزی مجدد دونالد ترامپ در انتخابات 2024 موجب شده تا ایالاتمتحده و ایران در سال 2025 ناگزیر از رویارویی مجدد با یکدیگر باشند، اما این رویارویی در شرایطی بسیار متفاوت نسبت به سال 2015 یا حتی 2018 رخ میدهد.
طی فاصله سالهای 2024-2018 ایران تواناییهای هستهای خود را گسترش داده بهگونهای که اکنون به صورت دوفاکتو در آستانه هستهای شدن قرار دارد. این بدان معناست که دونالد ترامپ در دولت دوم خود باید لاجرم یا با استفاده همهجانبه از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی، تهدید را خنثی کند یا آنکه دستور حمله نظامی به ایران را صادر کند. این البته وضعیتی است که دونالد ترامپ، خودش برای خود به ارمغان آورده است: تصمیم او در سال 2018 برای کنار گذاشتن توافق هستهای دوران اوباما به نفع کمپین «فشار حداکثری»، تهران را بر آن داشت تا برنامه هستهای خود را تسریع کند.
البته ایران نیز اکنون زیر فشارهای فزاینده اقتصادی قرار دارد و طی فعل و انفعالات منطقهای از 7 اکتبر به این سو، برخی کارتهای خود را از دست داده اما علاوه بر برخورداری از بزرگترین ذخایر موشکی در منطقه، برنامه هستهای خود را نیز پیش برده است.
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور ایالاتمتحده، در زمان سفر تاریخی خود به چین در سال ۱۹۷۲ یادداشتهای دستنویسی مینوشت که شامل دو عنوان «آنچه آنها میخواهند» و «آنچه ما میخواهیم» بود. این میتواند نشان دهد که چرا و چگونه ریچارد نیکسون و مشاور امنیت ملی او، هنری کیسینجر، توانستند تاریخساز شوند و گشایش روابط با چین، کشوری که برای دههها از ایالاتمتحده فاصله گرفته بود، را کلید بزنند.
البته نیکسون از یک مزیت دیگر نیز برخوردار بود که او را برای رهبری این ابتکار دیپلماتیک جسورانه از نظر سیاسی قابل دفاع میکرد. او در تمام دوره شغلی خود، بهویژه در دوران حضور در کنگره و تصدی مقام معاون رئیسجمهور، به مخالفت با نفوذ کمونیسم شهره بود: «تنها نیکسون میتوانست به چین برود.»
همچون نیکسون، دونالد ترامپ نیز در مورد خصومت با ایران تا اندازه کافی اعتبار دارد که بتواند در روندی تاریخساز مشارکت کند. ترامپ همچنین بهعنوان سیاستمداری غیرلیبرال و تاجرمسلک شناخته میشود که محور کنشهایش نه حول دفاع از ارزشهای غربی بلکه بر منطق منفعت میچرخد. اقتصاد ایران بهدلیل دههها تحریم بینالمللی با مشکل کمبود سرمایه، فرسودگی زیرساختها و عقبماندگی در زمینه فناوری دست به گریبان است. این بدان معنی است که ظرفیتهای اقتصادی بالقوه میتواند یکی از کارتهای ایران باشد. بازار ایران یک بازار 85 میلیونی و تشنه کالاهای روزآمد است که چشمانداز جذابی را به طرفهای خارجی ارائه میکند.
همه این موارد نشان میدهد که میتوان سال 2025 را به «سال فرصت» تبدیل کرد به شرط آنکه همانند فهرست «آنچه آنها میخواهند»، اقتصاد نیز جایی در بالای فهرست «آنچه ما میخواهیم» داشته باشد. در زبان انگلیسی اصطلاحی وجود دارد که میگوید برای پیشبرد رفتار همکارانه باید «پوست افراد در بازی باشد.» نقش محوری قایل شدن برای اقتصاد این مزیت را دارد که میتواند با درگیر کردن بنگاهها و سرمایهگذاران خارجی و لابیهای اقتصادی به گروههای بهاندازه کافی بزرگ از افراد متمایل به همکاری در هر دو کشور شکل دهد و منفعت متقابل را جایگزین نگاههای هویتی کند.
اعتماد اساس همکاری نیست بلکه برای ثبات همکاری لازم است آینده سایهای بلند داشته باشد. اینکه کشورها به یکدیگر اعتماد دارند یا نه، در بلندمدت اهمیت کمتری دارد تا اینکه شرایط برای ایجاد یک الگوی پایدار همکاری با یکدیگر فراهم باشد. اقتصاد این ظرفیت را دارد که بتواند مبنای یک الگوی همکاری پایدار و بلندمدت قرار گیرد.
تجارت فردا
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazat
🔰چراغ سبزها روشن شده اند
✍️یداله کریمی پور
۱۴ سال بود که ایالاتمتحده در نشست های سالانه حقوق بشر ملل متحد همواره از کارنامه حقوق بشر جمهوری اسلامی انتقاد کرده و توصیه هایی می کرد. ولی دیروز در آخرین نشست، نماینده امریکا برای نخستین بار از طرح انتقاد علیه جمهوری اسلامی خودداری ورزید. این در حالی است که بريتانيا، سوئد، سوئیس، پاراگوئه و اکراین به شدت جمهوری اسلامی را محکوم کردند.
جالب اینجا است که رهبر جمهوری اسلامی نیز امروز ضمن انتقاد سنتی از استکبار امریکا و به رغم تجمعات چند روز اخیر مخالفین علیه ظریف و مذاکره گفت: چشم هایمان را باز کنیم که با چه کسی مواجه ایم، معامله می کنیم و حرف می زنیم.
به عبارت دیگر ایشان غیر مستقیم اصل مذاکره را رد نکرد و تنها در باره شیوه گفتگو توصیه داشت.
پیش از این نیز رئیسجمهور پزشکیان در مصاحبه تلویزیونی از مذاکره شرافتمندانه سخن گفته بود.
هم چنین عراقچی نیز طی مصاحبه تلویزیونی گفت: اکتبر ۲۰۲۵ یک نقطه تصمیم است که باید از تبدیل آن به بحران خودداری کنیم.
روشن شدن چراغ سبزها برای انجام و تداوم مذاکره از پیش هم توسط ترامپ آغاز شده بود. ایشان دستکم سه بار طی سال های اخیر تاکید کرده است: برنامه آمریکا بر تغییر رژیم ایران استوار نیست.
هم چنین محمد علی سبحانی مدیرکل پیشین وزارت امور خارجه در گفتگویی رسانه ای با قاطعیت گفته است: بین ایران و آمریکا این امکان هست که توافقی ۱۰۰۰ میلیارد دلاری منعقد شود.
به هر روی، یا این چراغ سبزها واقعیت را نشان می دهند که در این صورت خبر خوبی برای کسانی که آمدن ترامپ و رفتن جمهوریاسلامی را قرین می دانند، نخواهد بود؛ یا رهبری و دیگر تصمیم سازان جمهوریاسلامی از دستیابی به هر گونه توافق با آمریکای ترامپ دست خواهند کشید؛ که در این صورت ناگزیر باید متقبل فشارهای بیشتر و بلکه خردکننده آتی باشند.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰گزارش داوُس ۲۰۲۵
✍دکتر محمود سریع القلم
پنجاه و پنجمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوچک داوُس (Davos) طی ۲۰ تا ۲۴ ژانویه (اول تا پنجم بهمن ماه ۱۴۰۳) تشکیل شد. حدود ۳۰۰۰ نفر از ۱۳۰ کشور در این اجلاس شرکت کردند و ۱۶۰۰ شرکت (۴۵ درصد از آمریکا) در آن حضور داشتند. ۳۵۰ مقام دولتی شامل ۶۰ رئیس دولت نیز مشارکت کردند.
۱۷۰ نماینده از گروههای جامعه مدنی از هر پنج قاره نیز فرصت اثرگذاری بر موضوعات و مباحث را داشتند. حدود ۲۵۰ استاد دانشگاه یا محقق یا نویسنده به دعوت داوُس، آخرین دستاوردهای علمی و دیدگاههای خود را در حدود ۳۰۰ جلسه طی پنج روز مطرح کردند. دونالد ترامپ در روز چهارم کنفرانس به صورت آنلاین حدود ۲۰ دقیقه سخنرانی کرد و سی دقیقه به پرسشهای پنج رئیس هیأت مدیره بانک یا شرکت مالی و نفتی پاسخ داد. رئیس مجمع جهانی اقتصاد از او در انتهای این برنامه دعوت کرد تا سال آینده به صورت حضوری در داوُس شرکت کند.
داوُس امسال پنج محور را در بر می گرفت:
۱) محافظت از کره زمین (۲۷ جلسه)؛
۲) بنای مجدد اعتماد میان ملتها و دولتها (۲۸ جلسه)؛
۳) صنعت در عصر هوش مصنوعی (۳۵ جلسه)؛
۴) سرمایه گذاری بر روی انسانها (۴۴ جلسه)
۵) افقهای نوین در رشد و توسعه (۵۱ جلسه).
در زیر، با عناوین متنوع، گزارشی از داوُس ۲۰۲۵ ارائه میگردد:
ریاست جمهوری دونالد ترامپ
ترامپ و دولت او به علتِ هم زمانی سوگند او و شروع داوُس ۲۰۲۵، در اجلاس حضور نداشتند، اما به ندرت در جلسهای از پی آمدهای محتمل ریاست جمهوری او صحبتی به میان نیامد. یک نکتۀ کانونی که بسیاری مطرح کردند این بود که او Maximalist (حداکثرگرا) است. بالاترین خواسته خود را مطرح میکند و سپس در فرآیند مذاکره به سوی تفاهم حرکت می کند. از این منظر، او یک دیپلمات و سیاستمدار عادی نیست که سخنانش بر اساس واقعیت باشد. به عنوان مثال، ولیعهد عربستان، پیروزی ترامپ را به او تبریک گفت و مجدداً خواست که اولین سفر خارجی خود را به عربستان انجام دهد.
سپس برای جلب توجه دولت ترامپ، عربستان هم چنین اعلام کرد که طی چهار سال آینده ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه گذاری خواهد کرد. سپس ترامپ در سخنرانی خود برای مخاطبان داوُس اظهارامیدواری کرد که عربستان سطح سرمایه گذاری خود را به یک تریلیون دلار ارتقاء بخشد. ترامپ همچنین اعلام کرد برای شرکتهایی که کالای خود را در آمریکا تولید کنند نرخ مالیات را به ۱۵ درصد تقلیل خواهد داد. ترامپ به موجب احکامی که طی هفتۀ اول ریاست جمهوری خود صادر کرد، فراز و نشیب های فراوانی را در نحوۀ عملکرد دولت آمریکا ایجاد کرده است، از توقف استخدام در دولت گرفته تا جلوگیری از ورود مهاجران جدید. ارتش آمریکا در مرز مکزیک مستقر شده است و مانع ورود مهاجران از آمریکای مرکزی خواهد شد. اکثر شرکای تجاری آمریکا بیش از آنچه که از امریکا وارد کنند به این کشور می فروشند. این شامل شرکای مهم مانند چین، مکزیک، ژاپن و کره جنوبی میشود. ترامپ همه این کشورها را با افزایش گمرک تهدید کرده است.
عموم اقتصاددانان در داوُس معتقد بودند که معلوم نیست در عمل چه اتفاقاتی بیافتد چون افزایش نرخ گمرکی نه تنها در آمریکا به افزایش نرخ تورم میانجامد بلکه در هزینه های زنجیرۀ کالا در سطح جهانی نیز پیآمدهای تورمی دارد. به نظر میرسد دولت ترامپ اعتقاد عمیقی به کارکرد سازمان های بین المللی و قواعد نسبتاً تثبیت شدۀ اقتصادی از طریق سازمان تجارت جهانی ندارد و بر خلاف دولت بایدن که به چند جانبه گرایی اقتصادی و برون سپاری امنیتی معتقد بود، دولت ترامپ در پی توافقات و تعاملات دوجانبه با کشورها باشد تا از این طریق منافعِ ملی آمریکا را تأمین کند.
بسیاری معتقد بودند که اختلالات ناشی از دولت جدید آمریکا، عموماً موقتی خواهند بود و ممکن است بدنۀ دستگاه اجرایی و طبقه بوروکراتها، واکنش های منفی اما نامحسوس نسبت به این تحولات و سیاستهای جدید نشان دهند. از این رو، سیاستهای این دولت را باید مورد به مورد بررسی کرد. ترامپ در روابط بینالمللی، نزدیکترین روابط را با رؤسای جمهور آرژانتین و چین، نخست وزیر هند و ولیعهد عربستان خواهد داشت. همینطور پیشبینی میشود که عموم کشورهای عربی در خلیج فارس و مصر، اردن، عراق و اسرائیل از روابط نزدیکی با دولت ترامپ برخوردار باشند. روابط با ترکیه تابع میزان تطابق منافع آنها در ناتو، سوریه و همچنین دیدگاههای ترکیه به اسرائیل خواهد بود.
انتظار میرود که دولت ترامپ به صورت Package مسائل خود را با روسیه شامل اوکراین، ناتو، سلاحهای هستهای، صادرات انرژی و ایران، حل کند و صرفاً بر جنگ اوکراین متمرکز نشود. به میزانی که اروپا و آمریکا حاضر باشند ۲۲۰۰۰ تحریم فرد و سازمان روسیه را تخفیف دهند، مسکو نیز در موارد package معامله خواهد کرد.
ایلان ماسک: ریاست جمهوری ترامپ یک انقلاب خواهد بود! «مردم به ما دستوری داده اند که واضح تر از این نمی تواند باشد. این واضح ترین دستور است. به وضوح در رای مردم، مجلس نمایندگان، سنا، هیئت الکترال با اختلاف یک مایل، اکثریت فرمانداری ها، اکثریت مجالس قانونگذاری مجلس نمایندگان، همه را جمهوری خواهان به دست آورد. مردم صحبت کرده اند. مردم خواهان تغییر هستند. و ما آن را به آنها می دهیم. آنها به آنچه خواسته اند می رسند. فکر میکنم این تحولدهندهترین ریاستجمهوری، شاید از زمان تأسیس کشور خواهد بود. و پرزیدنت ترامپ در حال انتخاب کابینه برای انجام این کار است. می توانید ببینید که انتخاب ها افرادی هستند که در واقع تغییر ایجاد می کنند. قرار نیست مثل همیشه تجارت شود. قرار است همه چیز را به هم بزنیم. این یک انقلاب خواهد بود، و ما به سمت آینده ای خارق العاده پیش می رویم. من فوق العاده هیجان زده هستم. من مشتاقانه منتظر هستم که آن را با همه تجربه کنم.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰شوک ارزی اخیر چرا به وجود آمد؟
✍محسن جلال پور
اقتصاد ایران که در ۱۳سال گذشته، چهار شوک ارزی را تجربه کرده، یک بار دیگر با شوکی سنگین مواجه شد و قیمت دلار در مدت زمانی کوتاه از آغاز به کار دولت چهاردهم، از رقم ۵۹هزار تومان تا مقادیر بالاتر از ۸۰هزار تومان افزایش پیدا کرد.برخی این شوک را ناشی از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا و احتمال تشدید تحریمهای ایران میدانند. برخی آن را به موج تورمی چند ماه گذشته ارتباط میدهند و برخی هم معتقدند مدیران دولت چهاردهم عامدانه قیمت ارز را افزایش میدهند تا کسریها را جبران کنند.
هرچه هست، شوک ارزی اخیر در شرایطی رخ داده که دولت مستقر، شناورسازی نرخ ارز و راهاندازی بازار ارز تجاری را در پیش گرفته و اعلام کرده که هدف از راهاندازی آن، شفافسازی و ایجاد تعادل در بازار است. اما عدهای معتقدند اجرای این سیاست با موفقیت همراه نبوده و شوک اخیر ناشی از اجرای همین سیاست بوده است. ضمن اینکه منتقدان دولت معتقدند؛ یکی از اهداف اجرای سیاست یکسانسازی نرخ ارز از بین بردن رانت ادعایی بود که نه تنها رانت را کم نکرده، بلکه بیشتر هم کرده است.
اما سوال این است که محرک بالابرنده قیمت دلار چیست و آیا دولت چهاردهم با راهاندازی بازار ارز تجاری در مسیر درستی گام برمیدارد؟
یکی از مسیرهای مهم که وضعیت ارزی را نشان میدهد، تراز تجاری کشور است. تراز تجاری نشاندهنده تفاوت میان ارزش صادرات و واردات کشور است. آمارها نشان میدهند در ۷ماه گذشته، واردات کشور به میزان زیادی از صادرات پیشی گرفته و منجر به کسری ۷میلیارد دلاری در تراز تجاری شده است. با توجه به شرایط خاص کشور، انتظار میرود کسری تراز تجاری از این رقم نیز فراتر رود. از سوی دیگر هنوز دولت دونالد ترامپ تشکیل نشده که شنیدهها از کاهش ۳۰۰هزار بشکهای صادرات نفتخام حکایت دارد. مادامیکه صادرات نفتی کاهش پیدا کند، کسری تراز تجاری بیشتر میشود و میتواند تامین مالی واردات را با مشکل مواجه کند و در ماههای آینده باعث التهاب بیشتر در بازار ارز شود.
اما آیا راهحلی وجود دارد که دولت بتواند قدری از التهاب ارزی پیش رو کم کند؟
واقعیت قضیه این است که بدون حلوفصل تحریمها چشماندازی برای توقف شوکهای ارزی وجود ندارد؛ اما اگر این ابرعامل، کنار گذاشته شود، آنوقت احتمالا میشود با مدیریت تقاضای ارز قدری از التهاب موجود را کم کرد.
در حال حاضر عوامل مختلفی در افزایش تقاضای ارز نقش دارد. مهمترین عامل، ساختار چند نرخی ارز است. وقتی چند نرخ برای ارز داریم چه اتفاقی میافتد؟
ارز هم مثل همه کالاها، از قاعده عرضه و تقاضا تبعیت میکند. یعنی زمانیکه عرضه آن افزایش پیدا کند، قیمت آن کاهش پیدا میکند و زمانیکه عرضه آن کاهش پیدا کند، قیمت آن افزایش مییابد. وقتی دولت با هدف کاهش آسیبپذیری اقشار کمبرخوردار، نظام چند نرخی تعریف میکند و به برخی کالاها ارز ترجیحی اختصاص میدهد، قطعا تقاضا برای ارز ارزانتر افزایش مییابد. در این شرایط، متقاضی ارز ارزانتر، دست به دامان سیاستمداران ذینفوذ میشود تا ارز ترجیحی بیشتری بگیرد و در این مسیر حاضر است بخشی از رانتی را که قرار است به دست بیاورد با سیاستمدار شریک شود. به این ترتیب فسادهای بزرگ نظیر چای دبش شکل میگیرد که پای مقامات زیادی به پرونده آن باز شده است.
این سیاست همچنین منجر به شکلگیری فسادهای بزرگ در تجارت میشود. در حال حاضر یکی از مسائل در زمینه تجارت خارجی، کماظهاری صادرات و بیشاظهاری واردات بهدلیل اختلاف قابل توجه نرخ حواله و نرخ دلار بازار آزاد است. وجود شکاف بین نرخ دلار آزاد و نرخهای دولتی بهقدری جذاب است که تقاضا برای دریافت ارز ترجیحی را در سطح بالایی حفظ میکند. تا زمانی که صادرات کالاها سودآور نباشد و همچنین اختلاف نرخ حواله و بازار آزاد در سطح بالایی باشد، انگیزه صادرکنندگان کاهش مییابد که یا به کاهش صادرات و در نتیجه ارزآوری کمتر به کشور منجر میشود یا فعالان تجاری به دنبال راههای دیگری از جمله قاچاق یا دور زدن قوانین میروند. بهطور کلی چندنرخی بودن ارز زمینه فساد و رانت در کشور را ایجاد میکند. این یک واقعیت است که وقتی تفاوت بین قیمت ارز برای واردات به وجود میآید، میزان درخواست ارز از درخواست قیمت واقعی بیشتر میشود که به این پدیده بیشاظهاری یا over invoice میگویند.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰 توکیو و ساختمانِ چوبى ٣٥٠ متری
چند روز پيش خبرى منتشر شد كه بازتاب چندانى در رسانه هاى داخلى كشور ما نيافت.
خبر كوتاه است:
پروژه احداث ساختمان چوبى هفتاد طبقه (!) بزودى در توكيو آغاز مى شود.
در ذهن شنونده، ساختمان چوبى ٢ يا ٣ طبقه امرى قابل تجسم است.
در كشورهايي مثل كانادا و آمريكا نيز، ساختمان چوبى ٥ يا ٦ طبقه به كرات ساخته مى شود. اما ساختمان چوبى ٧٠ طبقه آنهم در شهرى زلزله خيز مانند توكيو؟!
اين خبر در دل خود، يك پيام اوليه دارد: «تكنولوژى» (بخوانيم اعتماد به نفس مهندسى) ساختمانهاي چوبى در ژاپن، به سطحي رسيده كه جسارتِ احداث چنين سازه اى را بر زمين لرزان توكيو پديد آورده.
در حال حاضر رکوردِ بلندترين ساختمان چوبى دنیا، در دانشگاه بريتيش كلومبياى كانادا (UBC) با 18 طبقه است.
پولِ این پروژه عظیم، بالغ بر 600میلیارد ین، یا 5.6 میلیارد دلار (بیش از یک ونیم برابرِ کلِ بودجه وزارت راه و مسکن ایران در سال 97) را «صنایع چوب سومی تومو» تامین می کند.
خُب این آقای سومی تومو چه کسی است که فقط یکی از شرکتهایش، (صنایع چوبش) چنین پول هنگفتی دارد؟!
خلاصه اینکه، صنایع چوب وجنگل سومی تومو (Sumitomo Forestry) قرار است درسال 2041 جشن 350 اُمین سالگرد ثبت شرکتش را بگیرد. برای این جشن، یک ساختمان چوبی 350 متری را به عنوان کادوی این جشن تولد، احداث می کند!
اما مگر می شود شرکتی 350سال عمر داشته باشد؟ مگر می شود «ورّاث» در یک خانواده، چند نسل با هم دعوا و جنگ جدال نکرده باشند، و یک شرکت در یک خانواده باقی مانده باشد؟
طراح این سازه شرکت نیکّن سِکّی
است(Nikken Sekkei). نیکن سکی یک شرکت ساختمانی است که 118سال پیش تاسیس شده است. در مدت این 118 سال، 20هزار پروژه در 40کشور دنیا طراحی کرده است. باز همان سوال مطرح می شود که: چطور می شود بین اعضای هیات مدیره یک شرکت، 118 سال دعوا و مرافعه به سطحی نرسد که منجر به "متلاشی" شدن شرکت بشود؟ ویا این شرکت توسط انقلابیون مصادره نشده است؟رمز و رازِ این حرکتِ مستدام، چیست؟
نیکن سکی، با چنین عقبه ای، صاحب برترین مغزها و مهندسان طراح ژاپنی است. و دستِ برتر در حوزه طراحی. و کسی هم او را «مافیا» خطاب نمی کند.
چیزی که در مورد این پروژه چوبی 350متری باید گفت اینکه، این دست پروژه ها در ژاپن، نماد هستند. نماد هایی که ما، عمدتا در آنها «دانش فنی» را متجلی می بینیم، ولی، اینها «میوه» و «محصول» یک سلسله حرکتهای "تدریجی"، "پیوسته" و "مستدام" هستند در کشوری که ذهن ها، بیش از آنکه به فکر انقلاب و دگرگونی باشد، به فکر ادامۀ کارِ نسلِ قبلی است. در کشوری که شرکت ها، عمرهای بیش از صدسال دارند. در کشوری که بین اعضای هیات مدیره، بعد از پانزده/بیست سال، دعوا و دادگاه کشی و نفرت رخ نمی دهد. ماجرا، بیش از آنکه فنی باشد، اخلاقی است.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰فقط ترامپ میتواند به تهران سفر کند
✍ سینا عضدی
مجله فارن پالیسی
در تاریخ آمریکا جمله تاریخی معروفی هست که میگوید: فقط نیکسون میتوانست به چین برود (Only Nixon could go China). نویسنده مقاله فارن پالیسی با مقایسهٔ ترامپ با ریچارد نیکسون، که با وجود دیدگاههای تند علیه کمونیسم به چین سفر کرد، استدلال میکند که ترامپ نیز میتواند با استفاده از اعتبار خود در میان مخالفان ایران، گامهای جسورانهای در جهت تعامل با ایران بردارد.
مقالهٔ «فقط ترامپ میتواند به تهران برود» به تحلیل این موضوع میپردازد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، با توجه به مواضع سختگیرانهاش علیه ایران، ممکن است فرصت منحصربهفردی برای بهبود روابط با تهران داشته باشد.
این مقاله به تصمیمات قبلی ترامپ، مانند خروج از توافق هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریمهای اقتصادی شدید علیه ایران، اشاره میکند و میگوید که این اقدامات به افزایش تنشها منجر شده است.
در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، موانع داخلی و ژئوپلیتیکی مانع دیپلماسی شد. مشاوران تندرو نظیر جان بولتون و مایک پمپئو مذاکرات را تخریب کردند، و ایران، با موقعیت ژئوپلیتیکی قویتر، نیازی به گفتگو نمیدید. اما در دوره دوم ترامپ، تغییر تیم امنیت ملی و تضعیف موقعیت استراتژیک ایران، فرصتهای جدیدی برای دیپلماسی ایجاد کرده است.
ایران، با اقتصادی ضعیف و متحدان منطقهای آسیبدیده، نیاز فوری به کاهش تحریمها و سرمایهگذاری خارجی دارد. مذاکرات میتواند بر سر کاهش برنامه هستهای ایران به مقاصد غیرنظامی و کاهش حمایت ایران از گروههای نیابتی منطقه انجام شود. این رویکرد، مشابه استراتژی نیکسون در چین، میتواند تنشها را کاهش دهد، ثبات منطقهای را تقویت کند، و تمرکز آمریکا را بر رقابت با چین معطوف سازد.
با این حال، نویسنده معتقد است که ترامپ، با توجه به رویکرد غیرقابل پیشبینی و تمایلش به مذاکرات مستقیم با رهبران کشورها، میتواند مسیر جدیدی در روابط با ایران ایجاد کند.
این مقاله پیشنهاد میکند که ترامپ میتواند با اتخاذ رویکردی مشابه با نیکسون، به تهران سفر کرده و با رهبران ایران دیدار کند تا به توافقی جدید دست یابد که به نفع هر دو کشور باشد.
در مجموع، نویسنده بر این باور است که ترامپ، به دلیل مواضع سختگیرانهاش علیه ایران و تمایل به دیپلماسی شخصی، میتواند فرصت منحصربهفردی برای بهبود روابط با تهران داشته باشد.
لینک مقاله در فارن پالیسی
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesdBazar
🔰کنترل نامحسوس ذهنها در سازمان
✍️دکتر حسن بودلایی
آیا تا به حال در محیط کار حس کردهاید که کسی سعی دارد شما را متقاعد کند که اشتباه میکنید، حتی وقتی مطمئنید که حق با شماست؟ یا شاید حس کردهاید که در حال از دست دادن اعتمادبهنفس و باور به خودتان هستید؟ این رفتار که "گسلایتینگ" نام دارد، یکی از خطرناکترین روشهای دستکاری روانی در محیطهای کاری است.
گسلایتینگ چیست؟
گسلایتینگ به معنای نوعی دستکاری روانی است که در آن فرد یا گروهی از افراد سعی میکنند شما را به شک و تردید در مورد برداشتها، احساسات یا حافظهتان وادار کنند. این رفتار در محیطهای کاری معمولاً به صورتهای زیر رخ میدهد:
▫️ نادیده گرفتن یا کماهمیت جلوه دادن نظرات یا دستاوردهای شما.
▫️ القای اشتباه بودن برداشت شما از وقایع.
▫️ تحریف وقایع به نحوی که شما به خودتان شک کنید.
▫️ تغییر اطلاعات به شکلی که شما احساس گیجی کنید.
چرا گسلایتینگ خطرناک است؟
گسلایتینگ میتواند اثرات عمیق و بلندمدتی بر کارکنان و حتی فرهنگ سازمانی داشته باشد:
کاهش اعتمادبهنفس فردی: قربانی به تدریج باورش را به تواناییهای خود از دست میدهد.
◾️ ایجاد استرس و اضطراب مزمن: فرد دائماً در حال بازنگری و شک به خود است.
تخریب ارتباطات تیمی: فضای اعتماد و صداقت جای خود را به شک و بدبینی میدهد.
◾️ کاهش بهرهوری سازمانی: افراد قربانی بیشتر درگیر مسائل ذهنی میشوند تا کار.
یک مثال واقعی از گسلایتینگ:
فرض کنید شما در یک پروژه تیمی پیشنهاد خلاقانهای میدهید، اما همکارتان بهطور مکرر میگوید که این ایده قبلاً شکست خورده است، در حالی که شما مطمئنید اینطور نیست. به مرور زمان، ممکن است به خودتان شک کنید و از ارائه ایدههای جدید بترسید.
چگونه با گسلایتینگ مقابله کنیم؟
۱. ثبت وقایع: مکالمات و اتفاقات مهم را مستند کنید تا بتوانید از واقعیتها دفاع کنید.
۲. مرزگذاری روشن: رفتارهای دستکاریکننده را به صورت مستقیم و شفاف مطرح کنید.
۳. اعتماد به خود: به احساسات و برداشتهای خود اعتماد کنید و اجازه ندهید کسی شما را به شک بیندازد.
۴. جستوجوی حمایت: از همکاران یا مدیران بالاتر که میتوانید به آنها اعتماد کنید، کمک بگیرید.
۵. تقویت مهارتهای ارتباطی: به جای سکوت، رفتارهای دستکاریکننده را به چالش بکشید.
به یاد داشته باشید:
گسلایتینگ نوعی خشونت روانی است که اثرات منفی زیادی بر فرد و سازمان دارد. سازمانهایی که فرهنگ شفافیت و حمایت از کارکنان را ترویج میدهند، بهترین دفاع در برابر این رفتار مخرب هستند.
📊کانال اقتصادبازار
@Eghtesadbazar
🔰دستاوردهای سال ۲۰۲۴ مان را بشماریم
✍️حامد پاک طینت
صدرنشینی در ۲۲۳ شاخص جهانی، رتبه هفتم در شاخص قدرت رقابتی کشورها، رتبه پنجم در شاخص هوش مصنوعی، اجرای ۴۰ پروژه نوین در دنیا ، ابتکار و قانون ملی در حوزه فناوری و هوش مصنوعی، ۴۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی غیرنفتی، ۸۰۰ میلیارد دلار تجارت خارجی، ۱۵۰ میلیون بازدیدکننده از طریق فرودگاهها و بنادر کشور، ثبت ۲۰۰,۰۰۰ شرکت جدید برای اولین بار در تاریخ، صدور ۸۷ تصمیم و ابتکار برای پایداری محیط زیست، ۱۰۰ میلیارد دلار کمک خارجی از زمان تأسیس اتحادیه تا میانه سال...
اینها دستاوردهای کشور کوچک امارات در سال ۲۰۲۴ است که حاکم این کشور با افتخار در آستانه سال جدید میلادی به مردم اعلام کرده است.
ترکیه در آنسو شاهد کاهش بیش از ۲۰ درصدی تورم با رشد اقتصادی ۵.۵%، شکستن رکورد صادرات با ۲۹۰ میلیارد دلار و رسیدن ذخایر ارزی به ۱۶۰ میلیارد دلار، ورود حجیم سرمایه گذاران خارجی به خصوص در بخش خودروسازی و رسیدن صادرات خودرو به بیش از ۴۰ میلیارد دلار حتی بیشتر از آلمان و حتی به خود آلمان و بیشتر از درآمد نفت ایران، شروع پروژه هسته ای سازی با ۲۰ هزار مگاوات انرژی بدون کوچکترین تنش بین المللی و با اجماع جهانی، شکستن رکورد جهانی تعداد پرواز به کشورها و ثبت در گینس، آغاز پروژه بزرگ جاده ابریشم با عراق، شکستن رکورد ورود گردشگر ۷.۳ میلیون نفر فقط در ماه جولای و ۵۰ میلیون نفر در یک سال و ۳۰ میلیارد دلار درآمد حاصل از آن، ... بود
عربستان از سوی دیگر با سیاست متنوع سازی اقتصادش و فاصله گرفتن از نفت، سرمایه گذاری خیره کننده معدنی را شروع و ظرفیت این بخش را از ۵۰۰۰ میلیارد دلار به ۱۰.۰۰۰ میلیارد دلار رساند. ۲۰ گیگاوات تولید برق از انرژی خورشیدی را به بخش تولید اضافه و پیاده سازی ۱۳۰ گیگاوات دیگر را آغاز کرد تا نیمی از برق این کشور را خورشیدی کند!، برقی کردن حمل و نقل عمومی و ساخت یک کارخانه بزرگ تولید خودروی برقی، رشد خیره کننده بخش گردشگری با رکورد ۱۰۰ میلیون بازدیدکننده و میزبان آینده جام جهانی فوتبال، و صدالبته افتخار پرسودترین شرکت جهان آرامکو را در سال قبل بنام خود ثبت کرد و از همه اینها مهمتر تصویر جدیدی از عربستان نوین به جهان نمایش داد
قطر از اینسو امروز دیگر نه بعنوان کشوری کوچک بلکه بعنوان کشوری تعیین کننده در سیاست منطقه، بازار گاز جهان را با صادرات ۷۸ میلیون تن مدیریت کرد و با برنامه ریزی برای تولید ۱۴۲ میلیون تن با تضمین امنیت کامل، سرمایه گذاران مطرح دنیا را بخود جلب کرد، تولید هیدروژن سبز، آمونیوم سبز، متانول سبز را بعنوان یک کشور پیشرو در دستور کار قرار داد و کارنامه درخشان ۵% رشد مداوم اقتصادی همراه با رشد ۹ درصدی در بخش لجستیک این کشور را بعنوان هاب جدید منطقه معرفی و بیشترین سرانه در دنیا را بنام خود ثبت کرد. قطر موفق به نصف کردن تورم و رساندن آن به رقم ۲.۹% در سال قبل شد و بعد از برگزاری درخشان جام جهانی کانون جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش مسکن و گردشگری شد و افتخار بهترین فرودگاه و خط هوایی جهان را به نام خود ثبت کرد
از ایران مان اما آنچه می دانیم از سالی که گذشت سقوط ۶۰ درصدی ارزش پول ملی، نصف شدن رشد اقتصادی، رسیدن میزان سرمایه گذاری خارجی به نیم میلیارد دلار که در بیست سال گذشته بی سابقه است، عدم بازگشت بیش از ۲۰ میلیارد دلار به کشور، رسیدن ذخایر ارزی به میزان تامین حدود ۳ ماه کشور، قطع مکرر برق، گاز و آب در سراسر کشور و زیان هر روز ۸ هزار میلیارد تومان، افتخار آلوده ترین شهر دنیا و حسن ختام آن کیفیت زندگی در پایتختمان که در رتبه بندیهای بین المللی از آخر سوم در جهان شدیم. شاید مهمترین دستاورد سال میلادی قبل برای مردم را بتوان رفع فیلتر واتس اپ و گوگل پلی عنوان کرد!
شاید بهتر بود مثل همین کشور کوچک امارت یکی از اولیای کشورمان در همین صدا و سیما یا رسانه های رسمی دستاوردهای سال ۲۰۲۴ را به مردم اعلام کنند و اجازه دهند مورد قضاوت عمومی قرار گیرند.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔰خطرسرمازدگی حکمرانان
✍️ دکتر مسعود نیلی
اقتصاددان
طی چند ماه اخیر، تعدد و تنوع مشکلات بزرگ بهشدت افزایش پیدا کرده و از مرحله نگرانی عبور کردهایم. آنچه درباره وقوع آن در آینده هشدار داده میشد، در زمان حال محقق شده است. در اینجا به فهرستی از این مسائل اشاره میکنم:
مسائل خارجی:
احتمالا ترامپ محدودیتهایی را که در دوره بایدن در زمینه صادرات نفت کشور کاهش پیدا کرده بود، تشدید کند و بازار ارز و بودجه و تولید و تورم ما را تحت تاثیر جدی قرار دهد.
همچنین در صورت تحقق مکانیزم ماشه، وضعیت سال آینده دشوارتر هم خواهد شد.
اتفاقاتی در خاورمیانه، باعث رودررویی مستقیم نظامی بین ما و رژیم اسرائیل شده که مطمئنا، پیامدهای اقتصادی تعیینکنندهای خواهد داشت.
تحولات سوریه نیز، احتمالا رابطه ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
مسائل اقتصادی:
بحران انرژی، در شرایطی که دمای هوا هنوز کاملا زمستانی نشده، نیمی از کشور را به تعطیلی کشانده است.
آلودگی هوا، که برآمده از اقتصادی است که در تولید درجا میزند؛ در حال تخریب حال و آینده کشور است و بیرحمانه نسلکشی میکند.
فرونشستهای خاک، آینده سرزمینی ایران را در معرض تخریب قرار داده است.
ابعاد کسری بودجه برای دولتی که در درون خود، بار سنگین ورشکستگی نظام بازنشستگی را هم به دوش میکشد، هشداردهنده است.
در نهایت نوسانات بزرگ و مخرب بازار ارز، همراه با تورم بالا، علامت بیثباتی و عدم قطعیت میدهد.
مسائل اجتماعی:
افزایش ۱۰میلیونی به جمعیت زیر خط فقر که در سالهای اخیر اتفاق افتاده، واقعهای بسیار مهم است. پیامد این اتفاق بزرگ را میتوان در اعتیاد و طلاق و وقوع انواع جرمها دید.
انتشار اطلاعاتی درباره فساد در زندگی مقامات کشور یا فرزندان آنها، در کنار بنگاهداریهای رانتی غیرخصوصی و غیردولتی، همراه با فشارهای سنگین اقتصادی به زندگی مردم، بنیان سرمایه اجتماعی نظام حکمرانی را از این هم سستتر میکند.
گسستهای اجتماعی- فرهنگی موجود میان جامعه بهویژه در میان جوانان، کاملا هشداردهنده و آتش زیرخاکستر است.
جمعبندی
از نظر نگارنده، بزرگترین آفت نظام حکمرانی ما، وجود تحلیلهای متفاوت راهبردی، همراه با دادن وزنهای کاملا متفاوت به موضوعات، در میان مقامات اصلی تصمیمگیرنده کشور است.
نظام سازمانی حکمرانی در کشور ما طوری است که مرکز و نهادی برای بررسی یکجای همه این مسائل در آن پیشبینی نشده است.
فهرست ذکرشده در این نوشته، به معنی واقعی کلمه، لرزه بر اندام انسان میاندازد و خواب را از چشمها میرباید. هر مقام مسوولی تا مطمئن نشود که چگونگی عدم مواجهه با برخی از موارد از طریق دور راندن آن و چگونگی مواجهه با برخی دیگر از طریق عبور از آن مشخص شده است، نباید آرام گیرد.
اما پررونقترین بازار در کشور ما، همچنان، بازار دعواهای سیاسی است. در میانه این همه مشکلات هولانگیز، گروهی، همه تلاش خود را صرف ترغیب تصمیمگیرندگان به افتادن در عرصه درگیریهای نظامی میکنند.
گروهی دیگر، در تلاش برای برکناری فلان مقام مسوول و استعفای فلان مقام دیگر مسوول هستند و عدهای دلواپسِ تاخیر در ابلاغ قانون حجابند.
از طرف دیگر، در سطوح بالای دولت، هنوز راجع به رشد ۸درصدی و اجرای برنامه هفتم صحبت میشود و مجلس با جدیت در حال بررسی بودجهای است که احتمال محقق شدن فروض اصلی آن بسیار پایین است.
شدت دور بودن دغدغههای اکثر حکمرانان ما از مسائل مهم ذکرشده بعضا به اندازهای است که گویی آنها در کشوری دیگر مسوولیت دارند.
سیاستمداران ما شبیه به کوهنوردانی شدهاند که در سرمای کوهستان، گرفتار سرمازدگی شدهاند و در پی آن، به خواب رفتهاند. مردم حق دارند بدانند که نظام تصمیمگیری برای مواجهه با شرایطی که احتمال وقوع آن بسیار زیاد است و زندگی آنها را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد، چه برنامهای دارد.
اگر به همین صورت پیش برویم، جامعه دچار پاندمی یأس خواهد شد. لحظه به خواب رفتن در حالت سرمازدگی، مرگ قطعی را در پی خواهد داشت.
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar
🔻مخاطرات فراگیر
📌گزارش مجمع جهانی اقتصاد، چه ریسكهایی را در دهه آینده نشان میدهد؟
🔹همه گیری ویروس کووید- 19 و جنگ میان روسیه و اوکراین، شکافهای موجود در جوامع را بیش از پیش آشکار ساخت، با وجود این سیستم جهانی به صورت ناباورانهای انعطافپذیر است. رکودی که برای سال 2023 پیشبینی شده بود محقق نشد و تلاطمهای مالی نیز در زمان کوتاهی فروکش کرد. این نکته از یکسو دلگرم کننده است اما از سوی دیگر همچنان چشماندازهای جهانی نامشخص ساخته است. درگیریهای سیاسی همراه با اقدامات خشونتآمیز، از نیجریه و سودان گرفته تا غزه و اسرائیل، توجه و نگرانیهای جمعیت جهانی را به خود جلب کرده است. در کنار چنین مواردی، تحولاتی نیز هستند که هنوز به درگیریهای منطقهای بلندمدت منجر نشده است.
🔹در میان این تحولات اگرچه همانند همهگیری کرونا بیثباتی تا آن اندازه، پیشبینی نشده است اما در چشمانداز بلند آنها شوکهای بیشتری به همراه خواهد داشت. در این مقاله به بررسی مختصری از تحولات جهانی در سال های 2034 و 2026 براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد پرداخته شده است.
🔻 متن کامل این مقاله:
Https://msc.ir/s/wK
🆔 @karkhaneh_msc
🔰نقطه کور ذهن شما کجاست؟
✍دکتر مجتبی لشکربلوکی
ما آدم ها خطاهای دیگران را سریعتر و راحت تر از خطاهای خودمان می بینیم. گرایش به این باور که ما کمتر از دیگران دچارخطا می شویم را خطای نقطه کور (Blind Spot Bias) می گویند. وقتی نمی توانیم خطاهای خود را ببینیم، ممکن است قضاوتها و رفتارهای ما آسیب زا بوده و اثرات منفی به دنبال داشته باشد.
به موارد زیر دقت کنید:
اغلب مردم فکر می کنند که تصمیم هایی که خودشان می گیرند، عاقلانه تر از تصمیم های دیگران است! همچنین اغلب افراد، دیدن خطاهای دیگران را دوست دارند و کشف آن خطاها را ناشی از هوش و ذکاوت خودشان می دانند! و غافل از آنند که خودشان هم برای بقیه جزو دیگرانند!
در تحقیقی که بر روی ۶۰۰ شهروند آمریکایی انجام شد، نتایج نشان داد که ۸۵ درصد افراد خود را کمتر از میانگین جامعه در معرض خطا می دیدند! نتایج تحقیقات به این نکته جالب اشاره می کند که حتی بعد از آنکه خطای نقطه کور برای افراد خاطی تشریح می شود، مقاومت در برابر پذیرش خطا از طرف آنها بیشتر می شود! و افراد بیش از آنکه به نصیحت ها گوش بدهند، در نقش والد قرار گرفته و نصیحت نیز می کنند!
اگر دقت کرده باشید در بسیاری از کشمکش های خیابانی و یا تصادفات شهری هیچکدام از طرفین حاضر نیستند از مواضع خودشان کوتاه بیایند و در واقع دقیقاً بدلیل بروز همین خطا از سوی دو طرف، کسی حاضر به پذیرش قصور نیست!
■تجویز و تحلیل راهبردی:
سال ها پیش در یکی از کتاب های پائولو کوئیلو تمثیل جالبی خواندم که همیشه در ذهن من هست. او می گفت که ما آدم ها در یک صف طولانی پشت سر هم داریم راه می رویم. و هر کدام از ما آدمها دو تا سبد با خودمون داریم که با یک چوب که بر روی دوشمان است آن ها را با خود حمل می کنیم. یکی جلومون آویزونه، یکی رو پشتمون آویزون کردیم. نکات مثبت و خوبی هامون رو میندازیم تو سبد جلویی، عیب هامون رو تو سبد پشتی. وقتی توی مسیر داریم راه میریم، فقط خوبیهای خودمون رو میبینیم و عیبهای تمام نفرات جلویی مون رو همیشه جلوی چشم مون داریم. ولی هرگز عیب های خودمون رو نمی بینیم!
این تمثیل یکی از بهترین تصویرهایست که اگر به خاطر بسپاریم می تواند به ما در جلوگیری از خطای نقطه کور کمک کند. دو پیشنهاد در این زمینه می تواند راهگشا باشد:
اول اینکه از زوایه دیگران به خود نگاه کنیم. اینگونه می توانیم به سبد پشتی خودمان هم نگاهی بیاندازیم که در حالت عادی چشم ما از دیدن آن نقطه کور است.
دوم اینکه سعی کنیم مواردی که قبلا فکر می کردیم که ما کاملا درست می گوییم و دیگران کاملا اشتباه می کنند را به خاطر بیاوریم تا به به خاطر بسپاریم که همیشه حق با ما نیست. ما هم گوش شیطان کر ممکن است اشتباه کنیم!
📊کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar