darrkoob | Неотсортированное

Telegram-канал darrkoob - دارکوب

2323

Подписаться на канал

دارکوب

عادت‌ها می‌توانند
انسان را نابود کنند
کافی است انسان عادت کند
به رنج بردن و گرسنگی
تا دیگر هرگز به رهایی فکر نکند
و ترجیح بدهد در بند بماند.



هرتا مولر

Читать полностью…

دارکوب

شغلت را ترک کن، رابطه را شروع کن
یا شغل جدیدی را شروع کن و رابطه‌ات را تمام کن
وقتی منظورت بله است بگو بله
وقتی منظورت نه است بگو نه
بمان یا برو
آن قدم لعنتی را بردار!

و ترس را احساس کن، احساس گناه و شرم را حس کن.
بگذار درونت زندگی کنند
بگذار بسوزانند
به هر حال آن قدم را بردار
حتی اگر خوشایند نیست، حتی اگر می‌ترسی.
خوب که چی؟ آنها فقط احساس هستند. تو می‌توانی آنها را در بر بگیری. می توانی با آنها در زندگی جدیدت راه بروی...

آن قدم را بردار. بلرز. عرق بریز. و قدم را بردار.
لا اقل آزاد خواهی شد. لااقل دوباره احساس زنده بودن خواهی کرد
درسته، می‌لرزی ولی زنده‌ای!


جف فاستر

Читать полностью…

دارکوب

🎼🌖...

@Darrkoob

Читать полностью…

دارکوب

@Darrkoob

Читать полностью…

دارکوب

🎼 🌒 ...

آفتاب | احمد شاملو


من
درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیرِ آتش در جانم
                             پیچید...

Читать полностью…

دارکوب

#شعر

"اشارتی به صدایی"


چیست در دهان تو!
- یکی کندوی عسل
و دیگری؛
چنان فرشته‌‌ای‌ست
-بی‌همتا-
که با نهایت تبحر
"هر گاه لبانت گشوده شود"
از تار حنجره‌ات
چنگ مینوازد.

اکنون اما
دهان‌ها را فرو بستند
تا تاریک‌ترین نفرین
از پست‌ترین صداها
شنیده شود.

هان ای الهه‌گان خاموش!
به اشاره مرا بگویید
آیا روزی
آن نغمه‌ی بدیع را
دگرباره خواهم شنید؟
پیش از آنکه بمیرم
و پیش از آنکه بمیرد.

#یاسر_اسلامی_نوکنده
۱۳ بهمن ۱۴۰۲



پیج یاسر اسلامی نوکنده در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/yaser.eslami.nokandeh
کانال تلگرام:
/channel/yaser_eslami_nokandeh

Читать полностью…

دارکوب

می‌خواهم از اقیانوس عبور کنم
پرواز مرغ دریایی را نظاره بنشینم!

از هر آنچه که دیده‌ام بگذرم
و به سمت ناشناخته‌ها سوق یابم!

می‌خواهم ماه را رها سازم،
حتی می‌خواهم کره زمین را نجات دهم!


اما
قبل از همه اینها
می‌خوام با پدرم صحبت کنم....

Читать полностью…

دارکوب

مگر نه چنین است که همواره
روزها تهی از عشق است
هر سپیده‌دمْ نابخشودنی
هر نوازش ناپسند است و
هر خنده دشنامی

من به خود گوش می‌دهم
و تو به من گوش می‌دهی
همچون لاییدنِ سگی گم‌شده به سوی انزوای‌مان.

عشق ما را به عشق بیش از آن نیاز است
که گیاه را به باران

باید به سان آینه بود.



پل الوار | از مجموعه همچون کوچه‌ای بی‌انتها

Читать полностью…

دارکوب

عشق واقعی به شهامت نیاز دارد.
ولی این البته یعنی شهامت هم داشته باشی که دست بکشی و دل بکنی، یعنی شهامت داشته باشی زخمی مرگبار را تحمل کنی.


لودویگ ویتگنشتاین

Читать полностью…

دارکوب

ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها
زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا

زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم
زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا

زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا

چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا


از بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شوی
آن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو را

از جرم ترسان می‌شوی وز چاره پرسان می‌شوی
آن لحظه ترساننده را با خود نمی‌بینی چرا

گر چشم تو بربست او چون مهره‌ای در دست او
گاهی بغلطاند چنین گاهی ببازد در هوا


مولانا | دیوان شمس | غزل شماره 3 | ابیات 1 تا 7

Читать полностью…

دارکوب

هيچ روزی تکرار نمی‌شود
هيچ شبی، دقيقاً مثل شب پيش نيست
هيچ بوسه‌ای، مثل بوسه‌ی قبل نيست
و نگاه قبلی مثل نگاه بعدی

روزها، همه زودگذرند..

چرا ترس،
اين همه اندوه بی‌دليل برای چيست؟
هيچ چيزی هميشگی نيست

فردا كه بيايد، امروز فراموش شده است...!

 
ویسواوا شیمبورسکا

Читать полностью…

دارکوب


دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد

آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد

اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار
طالعِ بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر
وَه که با خرمنِ مجنونِ دل‌افگار چه کرد

ساقیا جامِ مِی‌ام دِه که نگارندهٔ غیب
نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد

آن که پُرنقش زد این دایرهٔ مینایی
کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

فکرِ عشق آتشِ غم در دلِ حافظ زد و سوخت
یارِ دیرینه ببینید که با یار چه کرد




حافظ | غزل شماره‌ی ۱۴۱ | @Darrkoob

Читать полностью…

دارکوب

خواننده: خوانساری
نوازندگان: پرویز یاحقی،مجید نجاحی
دستگاه: مایه شوشتری
شعر: پژمان بختیاری

Читать полностью…

دارکوب

🎼 🌘 ...


خوشا کمی رهایی و لذت از شکوهِ غم ...

Читать полностью…

دارکوب

تو مگو همه به جنگند و زِ صلحِ من چه آید
تو یکی نِه‌ای هزاری تو چراغِ خود برافروز


که یکی چراغ روشن ز هزار مُرده بهتر
که بِه است یک قدِ خوش زِ هزار قامت کوز


مولانا | غزل شماره‌ی 1197

Читать полностью…

دارکوب

🎼 🌘 🌖... @Darrkoob


بنشسته‌ام من بر دَرَت، تا بو که بر جوشد وفا
باشد که بگشایی دری، گویی که: " برخیز، اندرآ! "

غرق است جانم بر دَرَت، در بویِ مُشک و عنبرت
ای صد هزاران مرحمت بر رویِ خوبت دائما

ماییم مست و سَرگران،
فارغ ز کارِ دیگران

عالَم اگر بر هم رود،
عشقِ تو را بادا بقا...!

مولانا | دیوان شمس | غزل شماره‌ی ۷

Читать полностью…

دارکوب

سال نو مبارک همراهان مهربان ♥️

@Darrkoob

Читать полностью…

دارکوب

اگر مشتاق رسیدن سال نو و تعطیلات نیستید،
بدانید که
هیچ اشکالی ندارد...

این که احساس خستگی، گیجی، و بی‌حسی می‌کنید و با این مراسم ارتباطی برقرار نمی‌کنید عادی است

عادی است که احساسات غیر عادی داشته باشید.

اگر در این روزها حس خشم، کسالت، تاسف و سوگ دارید
شما تنها نیستید.
اگر نمی‌خواهید در مراسمی شرکت کنید یا نمی‌خواهید افراد خاصی را ملاقات کنید،
اگر در این تعطیلات نمی‌توانید حس درد را بیش ازین در خود سرکوب کنید یا نادیده بگیرید
هیچ اشکالی ندارد!

هیچ اشکالی ندارد اگر شبیه دیگران نباشید.
هیچ ایرادی در شما وجود ندارد.

اگر به هیچ کدام از مراسم سنتی یا مذهبی باور یا احساسی ندارید،
اگر نمیخواهید این سال جدید را جشن بگیرید و مشتاق فرا رسیدن سالی نو نیستید.

اگر در حال تجربه‌ی بحران و دردی عمیق هستید و نیاز به فضا دارید و میخواهید از اعضای خانواده دور باشید،
اگر منتظرید تا سر و صداهای جشن و پایکوبی تمام شود،
اگر نمیخواهید به دوست داشتن افرادی خاصی تظاهر کنید
هیچ ایرادی به شما وارد نیست...

یادتان باشد که شما نسخه ای اصیل و بی همتا از مخلوقات جهان هستید
و میتوانید عاشق افرادی باشید، بدون اینکه بخواهید آنها را ملاقات کنید

آنچه که برای دیگران مناسب جالب و درست است لزوما در این زمان بخصوص زندگی شما که در حال سپری کردن مسیری دشوار هستید برای شما مناسب و جالب  و درست نیست.

در این فصل تعطیلات بگذارید که یکتا، اصیل و بی مانند باشید

شهامت زیادی میخواهد که خودتان باشید وقتی که چنین گرایش قدرتمندری برای راضی نگه داشتن دیگران و برقراری آشتی و دوستی وجود دارد
برقراری آشتی و دوستی؟
به چه قیمتی؟

در این فصل تعطیلات به خودت یک تعطیلی حقیقی بده
چه بخواهی سال جدید را جشن بگیری چه نخواهی

سال نو مبارک دوست من
درسته. تو می‌توانی جشن نگرفتنت را جشن بگیری...!


جف فاستر

Читать полностью…

دارکوب

با چشم‌ها
 

با چشم‌ها
            ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه‌ی خورشیدِ چارتاق
بر تارکِ سپیده‌ی این روزِ پابه‌زای،
دستانِ بسته‌ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب.
 
فریاد برکشیدم:
«ــ اینک
    چراغ معجزه
    مَردُم!
    تشخیصِ نیم‌شب را از فجر
    در چشم‌های کوردلی‌تان
    سویی به جای اگر
    مانده‌ست آن‌قدر،
    تا
     از
      کیسه‌تان نرفته تماشا کنید خوب
    در آسمانِ شب
    پروازِ آفتاب را !
 
    با گوش‌های ناشنوایی‌تان
    این طُرفه بشنوید:
    در نیم‌پرده‌ی شب
    آوازِ آفتاب را!»

 
«ــ دیدیم
           (گفتند خلق، نیمی)
    پروازِ روشنش را. آری!»
 
نیمی به شادی از دل
فریاد برکشیدند:
 
«ــ با گوشِ جان شنیدیم
    آوازِ روشنش را!»

 
باری
من با دهانِ حیرت گفتم:
 
«ــ ای یاوه
              یاوه
                   یاوه،
                         خلایق!
    مستید و منگ؟
                         یا به تظاهر
    تزویر می‌کنید؟
    از شب هنوز مانده دو دانگی.
    ور تایبید و پاک و مسلمان
                                       نماز را
    از چاوشان نیامده بانگی!»

 

 
هر گاوگَندچاله دهانی
آتشفشانِ روشنِ خشمی شد:
 
«ــ این گول بین که روشنیِ آفتاب را
    از ما دلیل می‌طلبد.»
 
توفانِ خنده‌ها…
 
«ــ خورشید را گذاشته،
                               می‌خواهد
    با اتکا به ساعتِ شماطه‌دارِ خویش
    بیچاره خلق را متقاعد کند
                                        که شب
    از نیمه نیز برنگذشته‌ست.»

 
توفانِ خنده‌ها…
 
من
درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیرِ آتش در جانم
                             پیچید.
 
سرتاسرِ وجودِ مرا
                     گویی
چیزی به هم فشرد
تا قطره‌یی به تفتگیِ خورشید
جوشید از دو چشمم.
از تلخیِ تمامیِ دریاها
در اشکِ ناتوانیِ خود ساغری زدم.
 
آنان به آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب
تنهاترین حقیقتِشان بود
احساسِ واقعیتِشان بود.
با نور و گرمی‌اش
مفهومِ بی‌ریای رفاقت بود
با تابناکی‌اش
مفهومِ بی‌فریبِ صداقت بود.
 

 
(ای کاش می‌توانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی‌دریغ باشند
در دردها و شادی‌هاشان
حتا
   با نانِ خشکِشان. ــ
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند.)
 

 
افسوس!
           آفتاب
مفهومِ بی‌دریغِ عدالت بود و
آنان به عدل شیفته بودند و
اکنون
      با آفتاب‌گونه‌یی
                        آنان را
اینگونه
      دل
         فریفته بودند!
 

 
ای کاش می‌توانستم
خونِ رگانِ خود را
من
   قطره
   قطره
   قطره
   بگریم
تا باورم کنند.
 
ای کاش می‌توانستم
                         ــ یک لحظه می‌توانستم ای کاش ــ
بر شانه‌های خود بنشانم
این خلقِ بی‌شمار را،
گردِ حبابِ خاک بگردانم
تا با دو چشمِ خویش ببینند که خورشیدِشان کجاست
و باورم کنند.
 
ای کاش
می‌توانستم!

 
۱۳۴۶ | احمد شاملو

Читать полностью…

دارکوب

🎼 .... @Darrkoob

Читать полностью…

دارکوب

سوال : اگر می‌توانستید به عقب برگردید و خود جوانترتان را ملاقات کنید، چه نصیحتی به خودتان می‌کردید؟

پاسخ تام هنکس :

Читать полностью…

دارکوب

🎥 🖤♥️ ...

سلن دیون | پدر

Читать полностью…

دارکوب

🎼 🌘...

بازخوانی تصنیف «دل غافل»
ارکستر و تنظیم: علی حکیمی
تنبک: ساعد صفرپور
خواننده: صبا پاشایی

Читать полностью…

دارکوب

زیر مجموعه‌ی خودم هستم
مثل مجموعه‌ای که سخت تهی‌ست

در سرم فکر کاشتن دارم
گر چه باغ من از درخت تهی‌ست

عشق آهوی تیزپا شد و من
ببرِ بی‌حرکت پتوهایم!

خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم

نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمی‌بیند

هر که در ماه زندگی بکند
رنگِ مهتاب را نمی‌بیند

دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هر چه هست در هوس است

پای احساس در میان باشد
انتخاب پرنده‌ها قفس است

وسعت کوچک رهایی را
از نگاه اسیر باید دید

کوه در رشته کوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید

گر چه باغ من از درخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم

شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...

یاسر قنبرلو

Читать полностью…

دارکوب

🎼 🌘..
ساز و آواز ابوعطا
آواز استادشجریان بر غزل سعدی

Читать полностью…

دارکوب

دیدی ای دل

آواز: محمدرضا شجریان
سنتور: پرویز مشکاتیان
شعر: حافظ
@Darrkoob

Читать полностью…

دارکوب



به کنعانم مَبر ای بخت،
من یوسف نمی‌خواهم

ببر آنجا که کوی اوست،
در زندان و چاهم کن ...


وحشی بافقی

Читать полностью…

دارکوب

من غمِ تو می‌خَورم، تو غم مخَور

بر تو من مشفق‌ترم از صد پدر...


مولانا | مثنوی معنوی | دفتر اول

Читать полностью…

دارکوب

#DeepHouse
#Remix

🏎 🥰 🏎

وقتی توی اتوبانی و به انتهای مسیر هم فکر نمیکنی ...



@MusicSoroushS2

Читать полностью…

دارکوب

خوشا رها کردن و رفتن!

خوابی دیگــر
به مُردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر!

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مُردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمی‌خواند ...


احمد شاملو

Читать полностью…
Подписаться на канал