3368
『﷽』 ˼ وضعے چنان کہ درخور حسنش نمیرود آشفتہ حال را نبود معتبر سخن ˹
- از رفتنت ناراحت نشدم.
از این ناراحت شدم ك موقع رفتنت زخمی
از جنگِ برای من رو تنت نبود؛
- بعضی از جنگ‌ها ارزش جنگیدن ندارند عزیز من ؛
وگرنه ما نه ضعیفیم و نه کم آورده‌ایم :)!
و اگر زندگی من یک کتاب بود،
صفحه ی تو گوشه ای خمیده داشت . . ؛
- خسته ، زخمی و از پا افتاده‌ام ولی امیدوار . .
مثل سربازی در حالِ مرگ ، ك باور دارد به پیروزی :)!
- تو خانه‌ام بودی عزیزِ من ، و من از دست دادمت . .
و کسی ك وطن ندارد در تمامِ جنگ‌ها گلوله میخورد :)!
من میگم ناراحت نشدم ولی ذوقی که داشتم کور میشه.
@darham_chnllЧитать полностью…
با کلمات معمولی نمی‌شود گفت که چه کشیده‌ام.
@darham_chnllЧитать полностью…
راجبش ناراحت نیستم ولی میتونم تمام روز ساکت بمونم.
@darham_chnllЧитать полностью…
نمیتونم خوب بشم،چوم مداوم وانمود میکنم صدمه‌ای ندیدم.
@darham_chnllЧитать полностью…
از اینکه در نهایت می توانم با رنجم زندگی کنم، شگفت زده می‌شوم.
@darham_chnllЧитать полностью…
می دانست که در برابر جهان به این بزرگی تنهاست.
خوابید.
@darham_chnllЧитать полностью…
403 چہ قطع ارتباطای جالبے کردیمااا
همش برڪت بود.
@darham_chnllЧитать полностью…
بسیار دوام اوردن خطرناک است،
پوست که کلفت شود آدم هرچیزی را تحمل می‌کند.
@darham_chnllЧитать полностью…
او را غمگین نگذارید،
حتی اگر او باشد که مرتکب اشتباه شده است.
@darham_chnllЧитать полностью…
روی خوش زندگی برای ما تبدیل به یه افسانه دست نیافتنی شده.
Читать полностью…
در پایان این رهایی اجباری
مرگ انتظارم رو میکشه عزیز کرده.
در آخرین پیامِ خداحافظی‌اش به او نوشت :
خداحافظ به تو که اندوه مرا نفهمیدی، و نگرانی‌ها و ترس‌هایم را به تمسخر گرفتی.