من همیشه اسیر یاده توام گاه در خودم گاه درشهر و همیشه در اتاقی تاریک...!!
ما تنها به اندازه خاطراتی که به یاد میآوریم زندگی کردهایم.
ایوان کرامسکوی
🔮🔮🔮
💎برترین کانالهای تلگرام:
🔹هماهنگی جهت تبادل:
@mrsmafd
گاه، موقعیت مطبوعی برای انسان پیش میآید که با تمام خوشی آن، انسان باز میخواهد زودتر از آن حال خلاصی یابد.
ایوان تورگنیف
یاحق! دو سه ساعت دیگر سال نو خواهد شد. البته نه برای من برای دیگران. اگر هر کسی بگوید سال به سال دریغ از پارسال من باید بگویم: روز به روز دریغ از دیروز! حتی جای دریغ و تاسف هم باقی نمانده. احمقانهتر از آنست... بگذریم. بهرحال تبریکات ما را از دور بپذیرید و به رفقا ابلاغ کنید. اینهم یکجور فورمول است. مردمان دنیا هم به همین فورمولها دلخوشند.
نامه به حسن شهید نورایی/ صادق هدایت
مرگ از سرزمینی دیگر میآید
از راههای دور.
آنگاه
خسته
به تن ما می رسد
تا در آن برای همیشه بهخواب رود.
تو آنجا تنها و ماتم گرفتهای. من هم اینجا همین حال را دارم. از کجا میآیند این حملات مالیخولیایی که انسان را در خود فرو میبرند؟
مثل خیزابی قد میکشند، آدمی را غرقه میسازند و دیگر راه گریزی نیست.
نامه از گوستاو فلوبر به ژرژ ساند
دردهایی که من دﺍشتم، بار موروثی که زیرش خمیده شده بودم، اونا نمیتونن بفهمن. خستگی پدرﺍنم در من باقی مونده بود.
تاریکخانه/ صادق هدایت
از چه روی شادمانم میخواهی
تلخی زمین را با که خواهی چشید؟
بوریس پاسترناک
که دلمُردگی تو را کُشت، هان؟ از خشم میترکی، از اندوه در تابی، خفه میشوی؟ صبور باش ای شیرِ صحرا! من هم در حالِ خفهشدنم، مدتهاییست مدید...
گوستاو فلوبر
همه بازیگر های زبر دستی بوده اند، تنها او گول خورده بود و به ریشش خندیده اند.از سر تا سر زندگیش بیزار شد،از همه چیز و همه کس سر خورده بود. خودش را بی اندازه تنها و بیگانه حس کرد. راه دیگری نداشت.
گرداب/ صادق هدایت
اما من پول می خواهم و یقین بدانید به محض بدست آوردن پول، به منتهای درجه آدمی با استعداد خواهم شد. زیرا نفرت انگیزترین جنبه پول آن است که به انسان ذوق و استعداد می بخشد و تا آخر دنیا هم همین حکم فرما خواهد بود.
ابله/فئودور داستایفسکی
من همیشه چیزهایی را آرزو میکنم که در آخر من را خواهند کشت.
سیلویا پلات
«ما جوانی نکرده پیر میشویم.
گفتم: آینده پاداش این مشقتها را خواهد داد.
گفت: سالهایی را که از دستمان رفت، چه کسی به ما پس میدهد؟»
سیمون دو بووار
من خودم هستم، اما خودم نیستم من کسی هستم که نمیشناسم من کسی هستم که
نمیدانم من کسی هستم که نمیخواهم باشم
فرناندو پسوا
"واقعا به من خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ!"
آخرین یاداشت رومن گاری
بله، آدمِ افسردهای هستم.
همیشه دهانم را میبندم.
غالباً دوست دارم از اتاقِ پُر از جمعیت
بیرون بروم.
ممکن است به دیگران مهربانی کنم
اما اغلب نمیتوانم
کوچکترین دلیلی برای مهربانی کردن به آنها بیابم.
مردم آنقدرها موجوداتِ درخشانی نیستند
که ارزش داشته باشد آدم بخاطر آنها
به دردسری بیافتد.
جوان خام/ داستایوفسکی
فلسفه اصلی ام در زندگی
اجتناب از آدمها تا جای ممکن بود
هر چه کمتر آدم میدیدم حالم بهتر بود!
چارلز بوکفسکی
حسرت زندگیِ دیگران برای این است که از بیرون که نگاه میکنی زندگی دیگران یک کل است که وحدت دارد اما زندگی خودمان که از درون نگاهش میکنیم، همهاش تکه تکه و پاره پاره به نظر میآید. هنوز هم در پی سرابِ وحدت میدویم.
آلبر کامو
وضعام حالتِ کرمی را بهیاد میآورد که نیمهی عقبِ بدنش را لگد کردهاند و حالا دارد نیمهی جلوی بدنش را جدا میکند و به کناری میکشد.
نامه به پدر/ کافکا
نکبت و خستگی و بیزاری سر تا پایم را گرفته. دیگر بیش از این ممکن نیست. به همین مناسبت نه حوصلۀ شکایت و چسناله دارم و نه می توانم خود را گول بزنم و نه غیرت خودکشی دارم، فقط یک جور محکومیت قیآلودی است که در محیط گند بیشرم مادرقحبهای باید طی کنم.
همه چیز بن بست است و راه گریزی هم نیست!
نامه صادق هدایت به جمالزاده
دلم نمیخواهد بیرون بروم
دلم نمیخواهد کتاب بخوانم
در خانه بیقرارم
حتی دلم نمیخواهد با کسی حرف بزنم
منتظرم، فقط منتظرم
و دردناکتر از همه این است
که نمیدانم منتظر چه چیزی هستم.
ایپک انگون
آیا آدمیِ بدبخت از این نعمت هم محروم است که با مرگ به نکبت خود پایان دهد؟
شاه لیر/ شکسپیر
هيچ وجه اشتراكی بين ما نيست، من از زمين تا آسمان با آنها فرق دارم ولی نالهها، سكوتها، فحشها، گريهها و خندههای اين آدمها هميشه خواب مرا پر از كابوس خواهد كرد.
سه قطره خون/ صادق هدايت
آدمهای تنها بیشتر خودشان دلشان میخواهد تنها باشند. چون نمیخواهند بهای روحی و عاطفی با دیگران بودن را بپردازند. آنها به آدمها آلرژی دارند و ازشان زیاد متاثر میشوند.
دیوید فاستر والاس
انزوا خوب است ، اما هر از گاهی کسی را میخواهیم که به او بگوییم انزوا خوب است.
بالزاک
ما باید بخندیم و گریه کنیم. عشق بورزیم، کار کنیم، لذت ببریم و رنج بکشیم. با نوسانی بسیار در تمام طول حیات. به گمان من، انسان همین است.
گوستاو فلوبر
اگر قرار بود که انسان نسبت به همهی موجودات پست و رقت انگیزی که میبیند اظهار تنفر کند، دیگر توان انجام کار دیگری در وی نمیماند؛ در صورتی که وی میتواند یک بار و برای همیشه و با آسودگیِ خیال آنها را حقیر بشمارد و خلاص.
جهان و تأملات فیلسوف/ آرتور شوپنهاور
از این زندگی که مرا میبلعد هیچچیزی نفهمیدهام و آنچه مرا از مرگ میترساند این یقینی است که در من ایجاد میکند که زندگیام بدون من سپری شده و من در حاشیهاش بودهام، متوجه هستید؟
آلبر کامو
تنها کسی به درستی زندگی می کند که هیچ اصولی ندارد.
مایستر اکهارت
اى قلب من، تو بشكن! چون من ناچارم زبان خويش را نگاه دارم.
هملت/ شكسپير