cinemaparadisooo | Неотсортированное

Telegram-канал cinemaparadisooo - سینما پارادیـزو

19202

ـــ سینما سرزمین من است نه شغل من ـــ سینما، هنر، ادبیات، فلسفه و بیشتر Admin: @Mooso

Подписаться на канал

سینما پارادیـزو

▪️آکی کوریسماکی

ـــ دزدان دوچرخه
(١٩۴٨) ساخته ویتوریو دسیکا ثابت می‌کند که حتی کوچکترین رویاها را می‌توان تکه‌تکه کرد. هرگز در تاریخ سینما امید به گونه‌ای مینیمال اما دلخراش مانند آخرین پلان این شاهکار ارائه نشده است.

▫️Bicycle Thieves (1948)
▫️Dir. Vittorio De Sica

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️نشریه کایه‌‌ دو سینما ــ شمارهٔ ٨١٩ ــ آوریل ٢٠٢۵

#️⃣ #Cahiersducinéma
🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️ژان-لوک گدار

❍ همۀ ما در کایه دو سینما خود را کارگردانان آینده می‌دانستیم. از همان زمان، رفت‌وآمد به سینه‌کلوب‌ها و سینماتک برایمان راهی بود برای سینمایی فکر کردن و فکر کردن دربارۀ سینما. از همان زمان، نوشتن راهی برای فیلم ساختن بود چراکه تفاوتِ بین نوشتن و کارگردانی کردن کمّی است، نه کیفی... منِ منتقد، خودم را فیلمساز می‌دانستم. امروز هم هنوز خودم را منتقد می‌دانم، و به تعبیری می‌توان دید که بیشتر از هر زمان دیگری، منتقد هستم. به‌جای نوشتن نقد، فیلم می‌سازم، ولی آن بُعد انتقادی حالا بخشی از این فیلم‌ها شده است. من خودم را جستارنویسی می‌بینم که در قالب رمان به خلق جستار می‌پردازد، شاید هم در قالب جستار، رمان: فقط به‌جای نوشتنشان، فیلمشان می‌کنم.

❍ تفاوت بین ما و این آدم‌ها از آن جایی شروع می‌شود که ما می‌خواهیم بنویسیم، کتاب چاپ کنیم، فیلم بسازیم و کار هنری بکنیم و هنرمند بمانیم، ولی آ‌ن‌ها می‌خواهند دنیا را عوض کنند؛ فرقی نمی‌کند، چه دنیای یک نفر، چه دنیای یک نسل را.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️ژیل دُلوز
ـــ یک زندگی ــ ترجمه پیمان غلامی

ـــ نامه‌ای از ون‌گوگ را به یاد می‌آورم؛ او می‌گوید: «باید دیوار را فرو بریزم.» فقط فرو ریزاندن دیوار واقعا دشوار است، و اگر این کار را به نحوی انجام دهید که بیش از حد سَبُعانه باشد، خودتان را ناکار می‌کنید، بر زمین می‌افتید، فرو می‌پاشید. و ون‌گوگ در ادامه نوشت: «فقط دیوار را آهسته و صبورانه سوهان بکشید.»

▫️At Eternity's Gate (2018)
▫️Dir. Julian Schnabel

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️فیلم کامنت: آیا صحبت از سینماهای ملی هنوز به‌جاست، یا سینما به حدی بین‌المللی شده که دیگر چنین برچسب‌هایی را نمی‌پذیرد؟

▫️عباس کیارستمی: هر فیلمی هویت یا شناسنامۀ خاص خود را دارد. فیلم‌ها دربارۀ انسان‌ها و انسانیت‌اند. تمام ملت‌های جهان، با وجود تفاوت‌هایشان در ظاهر و دین و زبان و سبکِ زندگی، یک چیز مشترک دارند و آن چیزی است که درونِ همۀ ماست. اگر ما با پرتو ایکس از اندام درونی افرادِ مختلف عکس بگیریم، نمی‌توانیم زبان یا پیشینه یا نژادشان را از این عکس‌ها تشخیص دهیم. خونِ همۀ ما به یک شیوه‌ در بدن جریان دارد، سیستمِ عصبی و چشمانِ ‌ما یک‌جور کار می‌کنند، همه مثل هم می‌خندیم و گریه می‌کنیم، درد را مثل هم حس می‌کنیم. دندان‌هایی که در دهانمان داریم با هر ملیت و پیشینه‌ای یک جور درد می‌گیرند. اگر بخواهیم سینما و سوژه‌هایش را از هم جدا کنیم، راه درست این است که دربارۀ درد و شادی حرف بزنیم. این‌ها در تمام کشورها مشترکند.

— Abbas Kiarostami poses for a portrait in New York City, 1990s.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو


▪️اینگمار برگمان
ـــ پرسونا ــ ترجمه بهروز تورانی

ـــ تو یک رؤیای ناامیدانه هستی. نه رؤیای انجام دادن کاری، بلکه تنها رؤیای بودن. هر لحظه آگاه و هشیار و در عین حال، آن برهوتی که میان تصوری که خودت از خودت داری با تصور دیگران از تو فاصله انداخته است. احساس سرگیجه و بالاخره شفاف شدن، خلاصه شدن و هم‌چون شعله‌ای خاموش شدن. هر لرزش صدا دروغی، هر هیبتی اشتباهی و هر لبخندی شکلکی است. نقشِ همسر، نقشِ دوست، نقش‌های مادر و معشوقه، کدام‌یک بدتر است؟ کدام‌یک بیشتر تو را شکنجه داده؟ ایفای نقش بازیگری با صورتی جذاب؟ نگه داشتن همهٔ اجزا با دستی آهنین و جاانداختن آن‌ها؟ کجا بود که شکست؟ کجا بود که تو شکست خوردی؟ آیا بالاخره این نقش مادر بود که کار تو را ساخت؟ قطعا نقش الکترا نبود. آن نقش به تو استراحتی داد. در واقع الکترا باعث شد تا تو بتوانی خودت را کمی بیشتر سرپا نگه داری. بهانه‌ای بود برای بازی‌های سطحی‌ترت در نقش‌های دیگر، نقش‌های زندگیِ واقعی. اما وقتی الکترا تمام شد، دیگر چیزی نداشتی که پشت سرت پنهان کنی، یا چیزی که تو را هم‌چنان دنبال خود بکشاند. دیگر بهانه‌ای باقی نمانده بود و به این ترتیب، تو ماندی و این حال دل به‌هم‌خوردگی و این نیاز به حقیقت. خودت را بکشی؟ نه، این کار خیلی زشتی است، کاری که نباید کرد. اما می‌توانستی بی‌حرکت بشوی. می‌توانی ساکت بمانی. در این صورت دست کم دیگر دروغ نمی‌گویی. به این ترتیب دیگر مجبور نیستی نقش بازی کنی، صورتکی به چهره بگذاری و شکلک‌های دروغین بسازی. یا لابد این‌‌طور فکر می‌کنی. اما حقیقت به تو نیرنگ می‌زند. مخفی‌گاه تو مهر و موم نیست. زندگی از هر روزنه‌ای به درون نشت می‌کند و تو مجبوری که عکس‌العمل نشان بدهی. هیچ‌‌کس نمی‌پرسد آیا این بازتاب اصیل است یا نه و آیا تو واقعی هستی یا ساختگی. این تنها در تئاتر مسئلهٔ مهمی است. راستش را بخواهی حتی در آن‌جا هم چندان مسئله‌ای نیست. الیزابت، من می‌فهمم که تو عمدا ساکت می‌مانی، حرکت نمی‌کنی. تو این فقدان اراده را در وجودت نظام بخشیده‌ای. من این را می‌فهمم و تو را به این خاطر تحسین می‌کنم. فکر می‌کنم باید آن‌قدر بازی در این نقش را ادامه بدهی تا علاقه‌ات نسبت به آن از دست برود. وقتی این نقش را تا به آخر بازی کردی، می‌توانی آن را هم مثل نقش‌های دیگرت رها کنی.

▫️Persona (1966)
▫️Dir. Ingmar Bergman

🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️ماساهیرو شینودا

❍ موج نوی ما بسیار تحصیل‌کرده بود با ذوقی متعالی، و هرچند متاثر از تلاطمی بودیم که به جهان فیلم‌سازیِ پویا رخنه کرده بود، اما اوشیما مصمم بود که ایدئولوژی سیاسی را وارد جهان فیلم کند. در مورد خودم باید بگویم که تصورم این بود که می‌خواستم از درون این واقعیت که انسان‌ها اغلب نقش خدایان را بازی می‌کنند درام خلق کنم، و خیلی زود دیگر نتوانستم تشخیص دهم آیا موجوداتی الوهی هستند یا صرفا انسان.

❍ واقعیت فی‎نفسه برای من جالب نیست. اگر قرار بود فیلم‎های من بازسازی‌های بی‌نقص واقعیت باشند، اصلا نمی‌ساختم‌شان. من از واقعیت شروع می‌کنم تا ببینم بعدا چه ایده‌های والاتری از آن حاصل می‌شود.

❍ در فیلم‎هایم کوشیده‌ام اکنون را در قالب گذشته و تاریخ نشان دهم، و به این حقیقت برسم که تمام فرهنگ ژاپنی از امپریالیسم و نظام امپراطوری نشأت می‌گیرد. ویژگی ژاپن این است که قدرت و مرجعیت مطلق را بر مردم تحمیل می‌کند بی آن‌که حق پرسش و جدلی وجود داشته باشد.

▪️Masahiro Shinoda (1931—2025)

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️ما از جنس رویاهایمان هستیم ...






▫️Fitzcarraldo (1982)
▫️Dir. Werner Herzog

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️عباس کیارستمی: شما گفته‌اید «فیلم‌ها باید با قلب‌ها ساخته و با قلب‌ها دیده شوند.»

▫️آکیرا کوروساوا: بله، و این کار را کرده‌ام. متأسفانه اکثر ژاپنی‌ها فیلم‌ها را با مغز می‌بینند و سعی می‌کنند ایراداتی در آن پیدا کنند. گاهی اوقات منتقدان سوالاتی را مطرح می‌کنند که من پاسخی برای آنها ندارم، زیرا در زمان ساخت فیلم به این موضوع فکر نکرده‌ام. فیلم‌ها باید بیشتر احساس شوند، اما در فیلم‌های اخیر احساسات کمی وجود دارد.

— Akira Kurosawa and Abbas Kiarostami in Tokyo, 1993.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️مجلهٔ سینما و ادبیات
▪️ویژه‌نامهٔ آکیرا کوروساوا


🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️آندری تارکوفسکی

ـــ باران همواره در میهن من می‌بارد. در روسیه روزهای طولانی بارانی بی‌امان می‌بارد. من طبیعت را دوست دارم و به شهرهای بزرگ بی‌علاقه‌ام. باران، آتش، آب، برف، شبنم، تندباد، همه بخشی از آن زمینه مادی هستند که در آن خانه داریم. حتا باید بگویم که حقیقت زندگی هستند.

— Rain

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️پروانه اعتمادی
ـــ در گفتگو با بهمن کیارستمی

ـــ فکر کنم داریم همشهری رو می‌بینیم..‌. اون موقع من بهش [عباس کیارستمی] نقاشی مدادرنگی یاد می‌دادم و قرار بود اون‌ به من فیلم ساختن یاد بده، تا این که یه‌روز گفت پروانه فیلم ساختن که یاددادنی نیست، توی انبار کانون چند حلقه نگاتیو تاریخ مصرف گذشته هست می‌خوان بریزن دور، میدم بهت باهاشون کار کنی دستت گرم شه، ولی نگاتیوها رو که گرفت، ندادشون به من و خودش رفت باهاشون همشهری رو ساخت. توی این عکس هم احتمالا داریم فیلمی رو که با نگاتیوهای من ساخته می‌بینیم. برای همین‌م دلشوره داره...

— Parvaneh Etemadi (1948—2025)

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️نیما یوشیج
ـــ نامه به حسام‌زاده

ـــ نمی‌دانم عید را به تو تبریک بگویم یا نه؟ کوه‌ها تازه و خرّم می‌شوند، ولی نمی‌توانم یقین کنم قلب تو هم تازه و خرّم می‌شود. در این صورت ممکن است عید برای تو وجود داشته باشد. روز عید یعنی روز نشاط، و نشاط را قلب انسان تعیین می‌کند نه تقویم و احکام نجومی…

چرا من مثل این شکوفه نمی‌خندم؟ برای اینکه بادهایی که می‌توانند به من روح بدهند، بهاری که باید مرا بخنداند، هنوز خیلی از من دور است..

بپرس چطور؟ آن بادها، الحانِ شیپورهایی هستند که از روی تپه‌ها و کوه‌ها به فقیر، اخبار می‌کنند اسلحه بردار و مرگ را از خانه‌ات بیرون کن. بهارِ من موقع جدیدی است که به جای برگ به درخت، شمشیر به کفِ مظلوم می‌دهد. به او فریاد می‌زند: عجله کن! اعتماد داشته باش! انتقام بکش! به آهن و آتش و جنگ سلام بفرست! آن وقت است که به جای گلِ سرخ که از شاخه بیرون می‌آید، از این گل بی‌آرام، خون بیرون بجهد…

من این بهار را تبریک خواهم گفت. در ایّام بدبختی، بهار نوعِ دیگر را باید بالعموم به کسانی تبریک گفت که شکم بزرگ و صدای خشن دارند و در حالتی که در قصرهاشان مطمئن نشسته‌اند...

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️"It's only after you've lost everything that you're free to do anything."

— Films
• Manchester by the Sea (2016)
• Taste of Cherry (1997)
• Full Metal Jacket (1987)
• Se7en (1995)
• I Saw the Devil (2010)
• Birdman (2014)
• Taxi Driver (1976)
• Blade Runner (1982)
• Upgrade (2018)
• The Northman (2022)
• Joker (2019)
• The Hunt (2012)
• Nocturnal Animals (2016)
• The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford (2007)
• Drive (2011)
• The Godfather (1972)
• Memento (2000)
• Mad Max: Fury Road (2015)
• Fight Club (1999)
• Gladiator (2000)

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️سهراب شهیدثالث
ـــ از نامه به احمد شهیدی ــ مهرماه ۱۳۶۷

ـــ حالا که خوب به گذشته فکر می‌کنم، به نظرم می‌آید، مدت زیادی است زندگی می‌کنم…

‏چه قدر باید آدم‌ها را ببینم که با آرزوهایشان مدفون می‌شوند؟


🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️آکی کوریسماکی

ـــ ذهن همچون ظرف جوشان بزرگی است که در آن همه‌چیز به‌صورت تصادفی مخلوط می‌شود. همۀ آنچه تجربه کرده‌اید، خوانده‌اید و در فیلم‌ها دیده‌اید. بعد آن را با نوعی منطق در‌می‌آمیزید. مثلا، آبی رنگ زمینۀ محبوب من است، و این را از ملویل گرفته‌ام. و ممکن است کمی رنگ قرمز اضافه کنم، چون قوری‌های چای قرمز رنگ در فیلم‌های ازو جذاب به نظر می‌رسند. فقط من به جای آن از کپسول آتش‌نشانی استفاده می‌کنم، چون مراسم چای در کشور ما چندان پیشرفته نیست.

▫️Drifting Clouds (1996)
▫️Dir. Aki Kaurismäki

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️تمام خاطرات ردپایی از اشک‌ها هستند.




▫️2046 (2004)
▫️Dir. Wong Kar-wai

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️ژان-لوک گدار

ـــ سینما باید سنگی باشد که سکوت را می‌شکند، همچون گلوله‌ای که نبرد را آغاز می‌کند.

▪️آلفرد هیچکاک

ـــ در دوران سینمای صامت بزرگ‌ترین کارگردانان به چیزی نزدیک به کمال دست یافته بودند. ورود صدا به نوعی این حد کمال را به مخاطره انداخت.

▪️روبر برسون
ـــ یادداشت‌هایی درباره سینماتوگراف

ـــ سینمایِ ناطق "سکوت" را اختراع کرده است.

▪️ژاک رانسیر
ـــ بلاتار پس از پایان

ـــ سینمای صامت هنری در قلمرو سکوت نبود. بلکه الگوی سینمای صامت "زبان اشاره" بود. فقط در سینمای ناطق است که سکوت قدرتی نمایانگر دارد.


— Bande à Part – One Minute of Silence.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️فرانتس کافکا
ـــ نامه‌هایی به میلنا ــ ترجمه سیاوش جمادی

ـــ مدام می‌کوشم چیزی بیان‌ناشدنی را بیان کنم، چیزی توضیح‌ناپذیر را توضیح بدهم، از چیزی بگویم که در استخوان‌ها دارم، چیزی که فقط در استخوان‌ها تجربه‌پذیر است.


▫️L'Eclisse (1962)
— Dir. Michelangelo Antonioni
▫️In The Mood For Love (2000)
— Dir. Wong Kar-Wai

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️ژرژ باتای
ـــ ادبیات و شر ــ ترجمه فرزام کریمی

❍ ادبیات، تجلی شر است؛ زیرا شر را به عنوان بخشی از حقیقت انسان می‌پذیرد.

❍ شر، مرزهای اخلاق را درمی‌نورد و ادبیات این گذر را ممکن می‌سازد.

❍ گناه و زیبایی در ادبیات به هم گره خورده‌اند؛ زیبایی بدون گناه نمی‌تواند وجود داشته باشد.

❍ ادبیات، مرگ را به عنوان بخشی از زندگی می‌پذیرد و آن را به تجربه‌ای زیباشناختی تبدیل می‌کند.

❍ شر، آزادی انسان را نشان می‌دهد؛ زیرا تنها از طریق مواجهه با شر است که انسان می‌تواند به حقیقت خود دست یابد.

❍ ادبیات، تجربه‌ای است که از مرزهای عقل فراتر می‌رود و به قلمرویی ناشناخته قدم می‌گذارد.

❍ جذابیت سعادت در تخطی است. میل به ناخالصی در دوساد نمی‌گذارد او از فساد لذت ببرد، حتی اقیانوس بی‌پایان ادبیات نیز نمی‌تواند خشنودش سازد. اما پروست چون در طلب فضیلت خلوص است از فساد لذت می‌برد. کسب سعادت نیازمند تجربه شر است و بالعکس اگر خاصیت خیر نبود، شر تنها حساسیت‌های بی‌رنگ نصیب‌مان می‌کرد.

— Georges Bataille, 'Literature and Evil' [The only TV interview that exists with Georges Bataille, 1958]

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️کوئنتین تارانتینو

❍ یه جایی وقتی فهمیدم که دارم فیلم‌هایی می‌بینم که بقیه والدین اجازه نمی‌دهند بچه‌هایشان ببینند، از مامانم پرسیدم چرا من می‌تونم. گفت: «کوئِنتین، من بیشتر نگران اینم که تو اخبار ببینی. فیلم که آسیبی بهت نمی‌زنه.»

❍ وقتی مردم از من می‌پرسند که آیا مدرسۀ فیلمسازی رفته‌ام. جواب می‌دهم که «نه، سینما رفته‌ام.»

❍ اگر فیلمساز نمی‌شدم، منتقد فیلم می‌شدم. این تنها کار دیگری است که شایستگی انجامش را دارم.

❍ اگر به اندازه کافی فیلم دوست داشته باشید، می‌توانید یک فیلم خوب بسازید.

❍ با مشهور شدن دیگر دوران رفتن توی مغازۀ فروش فیلم و جست‌وجو در میان فیلم‌ها، نگاه کردن به عناوین فیلم‌ها و تلاش برای پیدا کردن یک وسترن اسپاگتی قدیمی، به سر رسید.


— Quentin Tarantino's 1994 West Hollywood apartment.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️نیچه
ـــ حکمت شادان

ـــ این هنرمندان و بخصوص هنرمندان تئاتر بودند که اولین بار به انسان‌ها چشم و گوش داده‌اند تا هر کس آن‌چه که هست، آن‌چه بر دیگران گذشته و آن‌چه می‌خواهد با نوعی لذت ببیند و بشنود. هم آن‌ها بودند که به ما یاد داده‌اند قهرمانی را که در وجود انسان‌های عادی پنهان است ارزیابی کنیم، خود را از دور و ب
ه‌صورتی ساده و تغییرشکل‌یافته به‌صورت قهرمان ببینیم و به‌عبارتی هنر «خود را در صحنۀ دید خود قراردادن» را به ما آموخته‌اند. تنها از این طریق است که می‌توانیم از جزئیات حقیر وجود خود فراتر رویم. بدون این هنر همیشه تنها در جلوی صحنه زندگی خواهیم کرد و کاملاً تحت تأثیر نگرشی قرار خواهیم گرفت که چیزهای نزدیک و پیش‌پا‌افتاده را بزرگ جلوه می‌دهد و می‌خواهد آن‌ها را عین حقیقت بنمایاند. شاید آن دینی که دستور داده‌است گناه هر کس را باید جداگانه با ذره‌بین نگاه کرد و از هر گناهکار جنایتکار بزرگ و فناناپذیر می‌سازد، نیز از مزیتی از همین نوع برخوردار است. چنین دینی با ترسیم دورنماهای ابدی برای انسان به او آموخته‌است که به خود از دور مانند چیزی مربوط به گذشته نگاه کند.

#️⃣
#WorldTheatreDay
🎥
@CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️هال هارتلی

ـــ دیرزمانی خیال می‌کردم که از عمر سینما چیز زیادی باقی نمانده است؛ تماشای فیلم‌های مطرح جدید این تصور را برایم به وجود آورده بود. هنوز هم گاهی این احساس سربرمی‌آورد؛چراکه بیشتر فیلم‌ها دنباله‌رو الگوهایی هستند که پیش‌تر، دیگران آنها را به کمال رسانده‌اند و فیلمسازان جدید با سرمشق‌هایشان اغلب فاصله بسیاری دارند. هنوز هم کشف دیرهنگام صحرای سرخ آنتونیونی برایم از تماشای سه‌گانۀ زیبای کیشلوفسکی هیجان‌انگیزتر است و تماشای چندباره شاهکارهای هیچکاک و تارکوفسکی را به فیلم‌های دست اول دی‌پالما ترجیج می‌دهم.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️میشائیل هانکه
ـــ «هانکه به روایت هانکه» ــ میشل سیوتا و فیلیپ رویه ــ ترجمه محمدرضا شیخی

ـــ من هيچ‌وقت اگزيستانسياليست نبودم و تحول روحی و معنوی‌ام هم مثل همۀ نوجوانان ديگر بود. پیش از هر چیز آدم به دنبال این است که جوابی برای ترس‌ها و امیالش پیدا کند. بعداً با جنس مخالف روبه‌رو می‌شود و همه‌چيز در مسیر دیگری قرار می‌گیرد. اول خدا بود، بعد دخترها آمدند! شاید برخورد این‌چنینی با موضوع، جلف و سخیف به نظر برسد، اما همۀ جوان‌ها کم‌وبيش اين مراحل را از سر می‌گذرانند.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️مجلهٔ سینما و ادبیات
▪️ویژه‌نامهٔ میشائیل هانکه


🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️آلن دوباتن
ـــ جستارهایی در باب عشق ــ ترجمه گلی امامی

ـــ هیچ چشمی نمی‌تواند تمام "من" را در خود بگنجاند. همیشه بخشی از ما حذف می‌شود، چه بدخیم، چه خوش‌خیم.

کلوئه و من نسبت به دوستانمان چنین سخت‌گیر نبودیم. اما ارتباط نزدیک و شخصی را معادل مالکیت و سند تملک گرفته بودیم. به هم مهربان بودیم ولی دیگر مؤدب نبودیم. شبی هنگامی که درباره فیلم‌های اریک رومر بحثمان در گرفت (او از آنها متنفر بود و من عاشقشان بودم)، فراموش کردیم که ممکن است فیلم‌های رومر هم خوب باشند هم بد، بستگی داشت به این‌که چه کسی آنها را تماشا کند. او کار را به جایی رساند که مرا "یک روشنفکر عوضی گُه" خواند و من هم به جبران، او را "یک عقب‌افتاده و محصول سرمایه‌داری مدرن" لقب دادم (که اتهام او را ثابت می‌کرد).

▫️Love in the Afternoon (1972)
▫️Dir. Éric Rohmer

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️پروانه اعتمادی
ـــ زادۀ پنجم اسفند ۱۳۲۷ ــ درگذشتۀ یکم فروردین ۱۴۰۴

ـــ شما جزو انسان‌های تصویریاب هستید یا نیستید. اگر جزو انسان‌های تصویریاب هستید، حتماً در بچگی ابرها را تماشا کرده‌اید که باد چگونه شکل‌های‌شان را عوض می‌کند. گاه اسب‌هایی شده‌اند در حال دویدن که ناگهان محو می‌شوند و گلوله شوند و تبدیل می‌شوند به چهار درخت گردوی بزرگ در آسمان و بعد راه افتاده‌اند و شده‌اند یک گلۀ گوسفند. آنانی که فال قهوه می‌گیرند هم در شکل‌گیری قهوۀ مانده در فنجان همین کار را می‌کنند؛ یعنی چشم تصویریاب دارند؛ یعنی مشابهت‌هایی را پیدا می‌کنند که با تصاویری که قبلاً در ذهنشان بوده، معنا پیدا می‌کند یا لکه‌هایی که روی دیوارهای کهنه پدیدار می‌شود، چه‌قدر نیم‌رخ‌های عجایب در آن دیده می‌شود! انسان اولیه هم همین‌طور نقاشی کرده است. احتمالاً بخشی از پشت یک گوزن را روی دیوارۀ غار می‌دیده و باقی‌اش را تکمیل می‌کرده است. این همان حرف معروف میکل‌آنژ است که گفته است مجسمه در یک سنگ موجود است، من فقط آن را از دل سنگ بیرون می‌آورم. می‌خواهم نتیجه بگیرم که تصاویر همه‌جا هستند و تصویریاب آن را می‌یابد.

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️داریوش مهرجویی
ـــ نوروز ١٣٨٩

ـــ این روزها خیلی حال و حوصله ندارم که بخواهم فکر کنم که چه باید کرد.

خیلی خلاصه و مختصر می‌گویم:

به اهداف من کار نداشته باشید. شما ناامید نشوید. بهتر است صبح‌ها کمی زودتر از خواب بیدار شوید و به خورشید کم‌جان بهار نگاه کنید که با ولع می‌تابد، بی‌خیال آن چه گذشت به فردایی فکر کنید که باید ساخت و روزهایی که باید رقم زد.

کتاب بخوانید، درس بخوانید، نگذارید این ذهن بیچاره گوشه تنتان خاک بخورد. همین که یاد بگیرید، همین که بفهمید همه‌چیز عوض می‌شود، حتی اگر خورشید کم‌جان باشد، حتی اگر نتابد، حتی اگر حالتان خوش نباشد، همین که می‌فهمید، یعنی اینکه برنده‌اید.

ما هم مبارزه می‌کنیم که برنده باشیم.

▪️سال نو مبارک... به امید روزهای روشن
ـــ سینما پارادیزو

— Photo by M. Momenzadeh
🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️آلن بدیو

ـــ امروز علائم اصلی سنت نابود شده‌اند، بی‌آنکه جامعه علائمی جدید به‌جای آنها عرضه کرده باشد. بله، لذات جدیدی پیدا شده است، اما ارزش‌های جدید نه.

همه‌چیز در افسون کالا حل شده است، در آنچه مارکس «آب‌های یخ محاسبات خودمحورانه» می‌نامید. جوان‌ها میان دو چیز در نوسانند؛ از یک‌سو، امکان خجالت‌آور بازگشت به سنت ـــ که همواره از مقوله احیای یک جنازه و بازگرداندن اشباح به زندگی است و از سوی دیگر، امکان اشغال جایگاهی در ساختار کلی رقابت و تنازع برای بقا در آن، تنها با این هدف که بازنده نباشند.

▫️Nocturama (2016)
▫️Dir. Bertrand Bonello

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…

سینما پارادیـزو

▪️"My name is Rosetta.
I found a job.
I made a friend.
I have a normal life.
I won’t be left behind."


▫️Rosetta (1999)
▫️Dir. Jean-Pierre & Luc Dardenne

— RIP Émilie Dequenne (1981 — 2025)

🎥 @CinemaParadisooo

Читать полностью…
Подписаться на канал