bolbolibargegoli1397 | Неотсортированное

Telegram-канал bolbolibargegoli1397 - بلبلی برگ گلی

-

شعر، داستان، متن های ادبی و نقیضه پردازی و......

Подписаться на канал

بلبلی برگ گلی

گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را
بر بر و دوش سردهی گریه های و های را

گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وانشد
در بن ناخن است نی بخت گره گشای را

نی ز رهی خبر دهم نی به دلی اثر کنم
صوت کجم ز کاروان زمزمه درای را

هر المی که صعب تر روزی عاشقان شود
طعمه ز استخوان سزد حوصله همای را

درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را

خاتم جم شکسته تن هیکل عشق ساخته
منظر دوست کرده دل جام جهان نمای را

پیش «نظیری » از ملک درد دلی برم که هست
بر در شه ترددی ناله آن گدای را


نظیری نیشابوری
غزل ۵۵

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
مرا که چشم به ساقی و گوش بر چنگ است

#سعدی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

حرمت معلّم

«نقل است که یک روز شبلی بر سر ِ خاک ِ جنید ایستاده بود.
کسی از او مسأله‌ای پرسید.
در بیتی جواب داد و گفت:

و اِنّی لَاَستَحییهِ و التُّربُ بیننا
کما کُنتُ استَحییهِ و  هو یَرانی

گفت: من شرم دارم که پیش ِ خاک ِ او جواب ِ مسأله دهم هم‌چنان‌که در حیات ِ او [ از او] شرم داشتم.»

(تذکرة الأولیاء، تصحیح استاد دکتر شفیعی‌ کدکنی، ج ۱، ص ۴۶۶)

بزرگان بی تکرار روزتان مبارک


🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

اگر روزی بمیرم تمام کتاب هایی را که دوست دارم با خودم خواهم برد.
قبرم را از عکس کسانی که دوستشان دارم پر خواهم کرد و خوشحال از اینکه اتاق کوچکی دارم بی آنکه از آینده وحشتی داشته باشم. دراز می کشم
سیگاری روشن می کنم و به خاطر همه دخترانی که دوست داشتم در آغوش بگیرم گریه خواهم کرد اما درون هر لذت، ترسی بزرگ پنهان شده است .
ترس از اینکه صبح زود کسی شانه ات را تکان بدهد و بگوید:
_ بلند شو سابیر!
باید برویم سر کار…

#سابیرهاکا
📚میترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم


روز جهانی
#کارگر
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

پس کجاست؟
چند بار
خرت و پرت‌های کیف باد کرده را
زیر و رو کنم:

پوشه مدارک اداری و گزارش اضافه‌کار و کسر کار
کارت‌های اعتباری

کارت‌های دعوت عروسی و عزا
قبض‌های آب و برق و غیره و کذا

برگهٔ حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
رونوشت بخشنامه‌های طبق قاعده

نامه‌های رسمی و تعارفی
نامه‌های مستقیم و محرمانهٔ معرفی

برگهٔ رسید قسط‌های وام
قسط‌های تا همیشه ناتمام...

پس کجاست؟
چند بار
جیب‌های پاره پوره را
پشت و رو کنم:

چند نا بلیت تا شده
چند اسکناس کهنه و مچاله
چند سکهٔ سیاه

صورت خرید خواروبار
صورت خرید جنس‌های خانگی...

پس کجاست؟
یادداشت‌های جاودانگی؟


دکتر قیصر امین‌پور

روز جهانی کارگر
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

هر قدر که عدل دورتر خواهد شد
چشمان زمان نمورتر خواهد شد

چون قُطر کتاب شکوه‌ی مظلومان
بازوی ستم قطورتر خواهد شد

#حسن_شوهانی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

گروه ادبی فرهیختگان کشوری

/channel/+DKUQQ3iZ7PJiZGNk

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ **دهم اردیبهشت،زادروز
#استادبنان
استاد روح الله خالقی
در مورد صدای استاد بنان
می گویند:
"صدای بنان بسیار لطیف، شیرین، زیبا و خوش آهنگ است. کوتاه می خواند، اما در همین کوتاهی، ذوق و هنر بسیار نهفته است.
غلت ها و تحریرهای او چون رشته مروارید غلتانی به هم پیوسته و مانند آبِ روان است.
من از صدای او مسحور می شوم و لذتی بی پایان می برم که فوق آن متصور نیست. گمان نمی کنم خواننده ای به ذوق و لطف و استعداد بنان، در قدیم داشته باشیم و به این زودی ها هم پیدا کنیم.
بنان در موسیقی ما از هر گوهر گران بهایی
گران بها تر است."

او مردی مهربان و با وقار بود، با ظاهری آراسته، و بسیار شوخ طبع، و هرگز به مادیات
دل نبست.
در اواخر عمر، به بیماری دستگاه گوارش مبتلا گردید و وجود نازنین و گران قدرش، همچو شمع آب گردید و سرانجام در غروب روز هشتم اسفند ماه ۱۳۶۴ در بیمارستان ایران مهر خاموش شد و سپس در امام زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

           یادشان همواره گرامی باد
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

هر روز خلق را سر یاری و صاحبی‌ست
ما را همین سر است که بر آستان توست

#سعدى

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

#نکته
#دختر

وقتی روح لطیف دخترانه را
تفسیر کنی
می‌بینی
نام‌همه دختران معصومه است
حتی اگر آزیتا نامیده شوند!


#دکترعبدالرضامدرس‌زاده

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ مُصحَف به فال
بازگرفتم
        به بامداد
برفور
"السلام علیکم" جواب داد

#نزاری‌قهستانی
بامدادتان نیکو
گل لبخند برلبانتان شکوفا باد
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

«آرزو دارم یک بار دیگر سر کلاس بروم و ضمن درس دادن بمیرم.
آن همه دست که هر چه می گویی می نویسند.
آن همه چشم که به آدم دوخته شده، آن همه گوش_چشم ها و گوش ها و دست‌های نوجوان و جوان_و بعدها این چشم‌ها و گوش‌ها و دست‌های پیر می شوند، اما شاید خاطرۀ تو در ذهن آن‌ها بماند و گاه گداری برای بچه ها و نوه هایشان بازگو کنند و آدم اگر هم دیگر نباشد،
در یاد و ذکر آنها به زندگی اش ادامه می دهد.» 

#دکترسیمین‌دانشور، جزیره سرگردانی، ص ۷۳

زادروز بانو دکتر سیمین دانشور
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

#غزل

اگرچه سهم من از سرزمین من کفن است
مرا صلابت این خاک عینِ جان و تن است

به حال خویش نمی‌گریم از فُزونی داغ
غریب هستم و از من غریب‌تر وطن است

سری به صفحه‌ی اخبار می‌زنم سر صبح
"وطن دِلی است که در حال منفجرشدن است"

کدام گوشه‌ی ایران به خون خضاب شده؟
صدای آتش و دود از کدام شهر من است؟

بگو بلند بگریند ماهیان خلیج
در این عزا که هوا نیز تیره‌پیرهن است

نظر بدوز به دریا و هیچ چیز نپرس
که موج راوی این قصه‌‌ی کمرشکن است

صدای ناله‌ی دَمّام و سنج می‌آید
بهار در قُرقُ گریه‌های مرد و زن است

سکوت کن وطن! ای پاره‌های پیکر من!
که مرگ آه! فقط مرگ با تو هم‌سخن است

تو مادری و به آغوش می‌کشی همه را
و روی دامن تو عادتم گریستن است

#سعیدمبشر🖤

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

.

جان به لب، از ضعف نتوانَد رسید
ما به زورِ ناتوانی زنده‌ایم!......


#غنی_کشمیری


.

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

از اسکلە
جز اسکلتی بر جا نیست
با آتش
مرگ
بندری می رقصد

#جلیل‌‌صفربیگی

#نورباعی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

نخستین آموزگار زبان فارسی در
دارالفنون


در ۱۳۲۷ قمری که من وارد کلاس دوم دارالفنون شدم، زبان و ادبیات فارسی در برنامهٔ آن نبود… و از اول فروردین ۱۲۹۲ شمسی نخستین برنامهٔ رسمی مصوب شورای معارف و وزارت معارف به طبع رسید و در آن زبان فارسی منظور گردید…. نخستین معلم آن «میرزا عبدالعظیم‌خان گَرَکانی» بود که با تألیف و طبع منتخبات نظم و نثر اساتید زبان فارسی (به نام فرائدالأدب) و دستور زبان فارسی، تسهیلات بسیار در کار تعلیم زبان فراهم ساخت…. میرزا عبدالعظیم‌خان قریب تمام عمر خود را در این راه صرف کرد. ایرانیان باغیرت باید به او تأسی جویند و اجازه ندهند میراث گرانبهای آنان دستخوش نادان‌ها و دشمنان این مرز و بوم شود.

برگرفته از: #عیسی‌صدیق، مقالهٔ «میرزا عبدالعظیم‌خان قریب و آغاز تدریس زبان فارسی در دارالفنون»، در مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی #دانشگاه‌تهران، سال سیزدهم، تیر ۱۳۴۵، شمارهٔ ۴ (پیاپی ۵۲)، ص ۱۸–۲۰.
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

ادبیات چیزی بیشتر از
یاد گرفتن معنی واژه های مشکل است
شاید بهتر باشد معلم ها
دست از سر واژه های سخت بردارند
ادبیات  بهتر است
کمی کوتاه بیاید  تا این که کوتاهی کند
با خیل عظیمی از
دانش آموخته هایی مواجهیم
در جامعه امروزی  که
معنای درست بسیاری از واژه های ساده را
که بیشتر به کار زندگی می آید نمی دانند
یا بهتر بگویم‌   یاد نگرفته اند !
مثلا همین ماندن ساده  را  خیلی ها بلد نیستند
یاد نگرفته اند بمانند سر حرف هایشان
سر قول و قرارشان سر اعتقادشان
پای کسی که دوستش دارند
بمانند پای اشتباهاتشان
بمانند پای رنج های زندگی
رفیق نیمه راه که ماندن بلد نیست
هزار واژه سخت را هم که معنی کند
به درد زندگی نمی خورد
دوست داشتن ساده را  بی غل و غش
بی توقع  بی شرط و شروط بلد نیستند
همین واژه ساده عشق را فکر می کنید
چند نفر از فارغ التحصیلان آموزش و پرورش
بلدند معنی کنند ؟!
اصلا. همه را بی خیال   بیایید
معنی همین واژه ساده و ابتدایی آدم را
در راس لغت هایی که باید آموخته شود
قرار دهیم
آدم بودن  را  آدم ماندن را
مثل آدم زندگی کردن را 
من که فکر می کنم
ادبیات همین ها را به خوبی یاد بدهد
من که فکر می کنم
ادبیات همین ها را به خوبی یاد بدهد
هنر کرده است
آموختن معنای « ضیعتک »
و « آزفنداک »   پیشکش !

لطیفه صمدوند

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

تا به حال
افتادن شاه توت را ديده اي!؟
كه چگونه سرخي اش را
با خاك قسمت مي كند
[هيچ چيز مثل افتادن درد آور نيست]
من كارگر هاي زيادي را ديدم
از ساختمان كه مي افتادند
شاه توت مي شدند.

سابیرکاها
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

در کشاکش ِ تاریخ ِ ما، بارها زندگی شکست خورده، امیدها به یأس بدل شده و آرزوها در خون غلتیده است.

#شاهرخ‌مسکوب
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

تو نیستی که ببینی
چگونه جای تو در جان زندگی
                                 سبز است
#مشیری
یاد عزیزان رفته به خیر🖤
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

🖤 این پوشه از بین کانال‌های مفیدِ تلگرام دست‌چین شده و در اختیارِ شما قرار گرفته‌است. با زدن روی لینکِ زیر می‌توانید فهرستِ کانال‌ها را دیده، انتخاب کرده، و در صورت نیاز عضو شوید. 🖤

/channel/addlist/bGXMnDTQOls1NTI0

🔻...  کانالِ پشتیبان؛

انگلیسی از صفر کودک و بزرگسال
⚫️...
@EverydayEnglishTalk

هماهنگی برای تبادلات؛

◾️ @TlTANIOM

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

#ابی
#خلیج‌فارس

با هر نگاه
بر آسمان این خاک هزار بوسه میزنم
نفسم را از رود سپید و آسمان خزر
و خلیج همیشگی فارس میگیرم

من نگاهم از تنب کوچک و بزرگ و
ابوموسی نور میگیرد
من عشقم را در کوه گواتر
در سرخس و خرمشهر
به زبان مادری فریاد خواهم زد
فریاد خواهم زد

تفنگم در دست سرودم بر لب
همه ی ایران را میبوسم
من خورشید هزار پاره ی عشق را
بر خاک وطن می آویزم
من خورشید هزار پاره ی عشق را
بر خاک وطن می آویزم

ای وارثان پاکی
من آخرین نگاهم بر آسمان آبی این خاک
و خلیج همیشگی فارس
فارس فارس خواهد بود

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

**‍ زادروز رهی معیری شاعر عشق و احساس
‌(دهم اردیبهشت ١٢٨٨ خورشیدی)

#دکترعبدالرضا‌مدرس‌زاده


در میان شور و غوغایی که نوپردازان و نیماگرایان در دهه سی خورشیدی به بعد به‌راه‌انداخته‌بودند و "خروس‌جنگی" و "جیغ بنفش" بخشی از نماد و نمود آن بود؛ شنیدن صدایی سرشار از احساسات جانسوز و بیان دردهای دوست‌داشتنی اهل‌عشق یادآور آن بود که رهی‌معیری شاعر غزل‌پرداز آن روزگاران، چندان در تشخیص نیاز هنری بخشی گسترده از جامعه اشتباه نکرده‌‌است و هنر خود را در تراز غزل‌های شورانگیز مولوی و سعدی نگاه داشته‌است حتی اگر کسانی چون شاملو از سر تعصب و نا داوری او را شاعری کهنه‌گرا و مناسب زیستن در روزگار سعدی بنامند.

در این که رهی‌معیری شاعری توانا با طبعی تابناک بوده‌است تردیدی نیست اما اگر کسی چون همان جناب شاملو شاعری خود را در وصال با آیدا تجربه می‌کند، عمده شاعری رهی البته مرهون نرسیدن به وصال مریم فیروز؛ بزرگ‌زاده قاجاری است که ترجیح داده‌بود با بریدن از رهی و قربانی‌کردن عشقی پرحرارت به پای باور سیاسی خود؛ با سیاسی‌ترین چهره مخالف نظام حاکم در روزگار خود؛ کیانوری سردمدار حزب توده درایران ازدواج کند و فراز و نشیب‌های عالم سیاست را به اوج و فرودهای عاشقانه زیستن ترجیح دهد و البته باعث شود که عاشق شکسته‌دل، ته‌مانده عمر خود را در تنهایی و خلوت بگذراند.

اما به هر روی آن‌گونه که چنین ناکامی‌ای پیش‌بینی نشده و دور از انتظار در پایان عشقی جانسوز، کسانی چون شهریار و حمیدی شیرازی را به خاکستر سرد فراق نشانیده‌بود و در عوض بر قدرت و حرارت شاعری‌شان افزوده‌بود، اینجا هم برای رهی ماجرا با همان  شدت و تلخی پیش‌ آمد.

اگر رهی حتی طنزهای قوی و ماندگار و ترانه‌های خاطره‌ساز در باغ "گل‌های رنگارنگ" رادیو را هم نمی‌داشت، باز غزل  پر شور و تاثیرگذارش، او را از مسیر غبارآلود هیاهو و جدال بر سر کهنه و نو عبور می‌داد و به روزگار ما تقدیم می‌کرد.

رهی به هر دلیل شعر جدی سیاسی و حاوی طعن و مدح ارباب قدرت ندارد و این اگر چه او را در چشم برخی منتقدان عصر، شاعری بی‌خیال و عاری از واکنش نشان می‌داده‌است اما اولا قرار نیست همه اهل‌هنر در گرایش‌های سیاسی به یک شیوه رفتار کنند و ثانیا اگر هم چنین می‌کردند، پس چه کسی بایست انتظار دوستداران عشق‌ورزی صمیمانه و پر سوز و گداز را برآورده می‌کرد؟ ضمن این که گرایش برخی از نامداران عصر به مسایل سیاسی خالی از لغزش‌ها و بهره‌‌برداری از فرصت‌ها نبوده‌است که در این‌حالت، تحسین برای کسانی چون رهی است که کار دل خویش را پیش برده‌اند و واعظ غیرمتعظ بر منبر سیاست نبوده‌اند.

با گذشت پنج‌دهه از درگذشت این استاد نامدار غزلپرداز، هم علاقه دوستداران شعر احساس‌گرای فارسی به غزل عاشقانه و هم رونق روزافزون بازار غزلسرایی، یادآور آن است که وقتی جوهره شاعری  در کسی قوام بگیرد و شاعر توان گذار هنرمندانه از تنگناهای پیوست‌شده با وزن و قافیه را داشته‌باشد، دیگر چه باک که برخی بر اساس پسند خود، او را کهنه‌گرا و سنتی و بازمانده دودمان پیشینیان شعر بخوانند و در سازشی پنهانی بر نام او مُهر سکوت بزنند؟
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

همه‌کس‌ کشیده محمل به جناب‌ کبریایت
من و خجلت سجودی‌که نریخت‌گل به پایت

نه به خاکِ در بسودم نه به سنگش آزمودم
به‌کجا برم سری را که نکرده‌ام فدایت

نشود خمار شبنم می جام انفعالم
چو سحر چه مغز چیند سر خالی از هوایت

طرب بهار امکان به چه حسرتم فریبد
به بر خیال دارم‌ گل رنگی از قبایت

هوس دماغ شاهی چه خیال دارد اینجا
به فلک فرو نیاید سر کاسه‌ی گدایت

به بهار نکته‌ سازم ز بهشت بی‌نیازم
چمن‌آفرین نازم به تصور لقایت

نتوان کشید دامن ز غبار مستمندان
بخرام و نازها کن سر ما و نقش پایت

نفس از تو صبح‌خرمن نگه از تو گل‌به‌دامن
تویی آنکه در بر من تهی از من است جایت

ز وصال بی‌حضورم به پیام ناصبورم
چقدر ز خویش دورم ‌که به من رسد صدایت

نفس هوس‌خیالان به هزار نغمه صرف است
سر دردسر ندارم من بیدل و دعایت


#بیدل_دهلوی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

‍ ‍ دکتر معین؛ یاور نستوه ادب فارسی
#دکترعبدالرضامدرس‌زاده

دکتر معین نخستین دانش‌آموخته زبان و ادب فارسی در دانشگاه تهران است که با تقدیم رساله نفیس مزدیسنا در ادب پارسی به دریافت این درجه نایل شده‌است (دکتر معین حتی خیال هم نمی‌کرد که روزی مدرک دکتری را در پیاده‌رو مقابل دانشگاه تهران خرید و فروش کنند!)

دکتر معین با این جایگاه ابتداییت در دریافت عنوان دکتری، در واقع آغازی شد برای تربیت نسلی ممتاز از استادان ادب فارسی که عمر را بر سر کوشش و تحقیق و‌پژوهش نهادند و تحقیقات ادبی دقیق و علمی که با علامه قزوینی در بیرون دانشگاه و بیرون ایران بنا نهاده‌شده‌بود، در دانشگاه خود را نشان داد‌.
روشن است که کارنامه پر برگ و بار دکتر معین به آسانی (و آن گونه که امروز با زحمت دانشجویان استاد، استاد می‌شود) شکل نگرفته‌است و این استاد سخت‌کوش _ که جان بر سر همین شیوه نهاد_ در داخل و خارج ایران رنج‌ها کشیده‌است تا به چنین سطحی از فرزانگی و آگاهی ِ آمیخته با فروتنی رسیده است.
کافی است حواشی برهان قاطع را بنگرید تا ببینید دکتر معین چگونه یک لغت‌نامه معمولی و حتی متروک دوره صفویه را چنین منقح و پاکیزه به حواشی دقیق و ارزشمند آراسته است.
  دوره دکتر معین اقتضای آن را نداشت که استاد هر روز کتابی با نام برگزیده متون ادب فارسی منتشر کند و بر شمار آثار خویش بیفزاید(نفس چنین عملی البته ناپسند نیست) اما حواشی ایشان بر چهارمقاله نظامی عروضی و تامل‌شان در باب ترکیبات عدد هفت و نیز افاضات دستور زبانی‌شان نشان می‌دهد که کار معلمی دانشگاه در روزگاران پیشین به قول بیهقی از لونی دیگر بوده‌است.
امروز البته به هزار و یک دلیل و البته بیشتر به سبب خودباختگی فرهنگی و دویدن دنبال پول و‌ مول کسی چندان رغبت به ادبیات خواندن ندارد و با دریغ بسیار برخی از معلمان ادبیات  این روزگار هم که در گذشته از جنس همین دکتر معین بودند ، اکنون به فراتر از کتاب‌های رژیم‌گرفته و لاغر شده درسی فکر نمی‌کنند.
کافی است اکنون برخی از حتی بهترین رساله‌های دکتری ادبیات با همان رساله‌های دکتر معین و دکتر صفا و دکتر خانلری مقایسه شود، آنگاه پهنای گلیم به دست می‌آید.
زادگاه و آرامگاه دکتر معین در آستانه‌اشرفیه در گیلان است و ای کاش نکته‌سنجان شهر در ورودی شهرشان به همان نام بلند دکتر معین (در کنار نام سرداران شهید) اکتفا می‌کردند و شهر را خاستگاه بادام زمینی معرفی نمی‌کردند(مقصود این‌که همان نام دکتر معین آوازه این شهر را کفایت است).
دکتر معین که پس از پنج سال تحمل رنج بستر و بیماری زندگی را ترک گفت ، هم‌چنان نماد فرزانگی و ستهیندگی با نادانی و نمونه دانشوری آزاده و افتاده و معلمی عاشق برای همه ادوار تاریخ فرهنگ و دانش این سرزمین است.
خاک بر آن بزرگوار خوش باد

(این چند سطر ادای دین به استادی است که به‌واسطه کتابهایشان، خود را شاگرد ایشان می‌شناسم و حدیث آرزومندی است برای همه جوانان خوب ایران عزیز تا بیش از پیش قدر فرهنگ و فرهنگ‌مداران را بشناسند و چیزی از آن را درنبازند)

🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

«فکر می‌کردم آدم وقتی بزرگ می‌شود هیچ وقت گریه نمی‌کند. اما حالا می‌فهمم که در حقیقت وقتی آدم بزرگ می‌شود و از ته و توی کار سر در می‌آورد تازه گریه‌اش می‌گیرد و دلش به درد می‌آید.»

ویلیام سارویان / برگردانِ خانم دکتر سیمین دانشور
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

🎧 عباس مهرپویا

🎼 مرگ قو

شعر: #دکترمهدی‌حمیدی‌شیرازی
🪷🪷

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

ای میر ، ستمگر به ستم می‌میرد
غمگین کنِ خلق هم به غم می‌میرد

تا چند به ظلم ، خونِ مردم ریزی
جلّاد به مرگِ خویش کم می‌میرد

غیاث‌الدین نقش‌بند یزدی

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

"شلغم ، گلى كه اديسون اختراعش كرد "
مقاله اى از اسماعيل امينى

همین الان این دو سطر را در اینترنت جست‌و‌جو کنید و ببینید، چند سایت و وبلاگ و گروه شعری این جملات آشفته را به نام شعر منتشر کرده‌اند:

گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود
گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود
گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود
گاهی دگر تهیه به دستور می‌شود

این جملات به عنوانِ «شعر زیبایی از قیصر امین‌پور» منتشر شده است. یعنی جملاتی که نه شعر است، نه زیباست و نه از قیصر امین‌پور است.

اگر به منتشر کنندگان چنین دروغی، اعتراض کنی بلافاصله و با لحن حق به جانب، می‌فرمایند: هر کس نظری دارد، همه که مانند شما شاعر و معلم ادبیات نیستند. مردم همین چیز‌ها را دوست دارند.
این مانند آن است که کسی بگوید: شلغم از گل‌های بسیار خوش‌بوست که ادیسون آن را اختراع کرده است. بدیهی است که شلغم، گل نیست و از ریشه‌های خوراکی است، خوش‌بو هم نیست و از همه بدیهی‌تر این‌که اختراع ادیسون نیست، یعنی اصلن اختراع نیست. اما البته مردم شلغم را دوست دارند و شلغم بسیار خاصیت دارد، برخلاف آن سطرهای مزخرف و بی‌خاصیتی که در آغاز مطلب آمد و به نام شعر منتشر شده است.

برای درک این بدیهیات، لازم نیست که انسان متخصص گیاه‌شناسی و تغذیه و تاریخ علم، باشد. مختصری عقل و تأمل و دقت برای تشخیص فرق میان شلغم و گلِ خوش‌بو، کافی است.

باری یک جماعتِ متخصص‌تر از این‌ها هم هستند که می‌روند جست‌و‌جو می‌کنند و می‌فرمایند: بله این شعر از قیصر نیست، از استاد فلان است. و هیچ نمی‌پرسند که اگر این فلان، استاد است و شاعر است، چگونه این سطرهای پر از غلط‌های ابتدایی را به نام شعر منتشر می‌کند؟ نه وزن، نه قافیه، نه سلامت زبان و نه حتا معنای معمولی در حد جملات سادۀ گفت‌و‌گو، پس چه چیزی است که مزخرفاتی از این دست را بر سر زبان‌ها می‌اندازد؟

به گمان من، پدیده‌ای است که من آن را «موج‌آفرینی» می‌نامم.
موج‌آفرینی، ابزار تبلیغات تجاری و سیاسی است برای سواری گرفتن از نیروی ذهن و زبانِ عوام. یکی از تبعات فرهنگی و روانیِ این بازی امواج، تعطیلی تعقل، منطق، استدلال و پژوهش است. این تعطیلی تعقل برای سلطه‌گری اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بسیار مطلوب است؛ زیرا مرز میان درست و نادرست، راست و دروغ، منطقی و غیرمنطقی، مخدوش می‌شود و از همه مهم‌تر این‌که مجالی برای نقد و ارزیابی و تحلیل و جمع‌بندی نمی‌ماند. هر چه هست موج‌آفرینی است و موج‌سواری و دست و جیغ و هورا و هوار و شعار و زنده‌باد و مُرده‌باد است.

برای اهل سلطه فرقی نمی‌کند که این موج، انبوهی از سخنانِ کورش‌کبیر است، یا بازی پارسی‌نویسی، یا غالی‌گری شیعی، یا قمه‌زنی برای اعتراض به فلان فیلم، یا تشییع جنازۀ خوانندۀ پاپ، یا موج مکزیکی استادیوم، یا طرفداری از نام خلیج‌فارس، یا انتخاب بهترین کمدین تلویزیون یا هر بازیچۀ سرگرم‌کنندۀ دیگری.

مهم این است که این موج‌ها همیشه باشد و هیجان داشته باشد و سرگرم کند و عصبانی کند و دلخوش کند و بحث و جنجال و هیاهو ایجاد کند، آن‌چنان که صدای کسی به گوشِ کسی نرسد، چه رسد به آرامشی که لازمۀ تعقل و استدلال و تحقیق است.
حرف منطقی، نه شور و هیجان دارد و نه سرگرم‌کننده است و نه نیازمندِ زنده‌باد و مُرده‌باد است. پس در میانِ جماعتِ پرشماری که به بازی‌های پُرهیجانِ موج‌آفرینان، انس گرفته است، حرفِ منطقی و متکی بر استدلال و تحقیق، مشتری چندانی نخواهد داشت. همین از رونق افتادنِ حرفِ منطقی و عقلانی، برای اهل سلطه بسیار مغتنم است و البته بسیار کم‌هزینه‌تر از روش‌های دیگر برای بستن دهان‌هایی که حرفی برای گفتن دارند.

حالا به‌‌ همان سطرهای پریشانی که در آغاز مطلب نوشتم بازگردیم.‌‌ همان مزخرفاتی که به نام «شعر زیبایی از قیصر امین‌پور» بار‌ها و بسیار‌ها بازنشر شده است، حتی بیشتر از مجموعۀ آثار واقعی آن شاعر بزرگ.
موج‌آفرینان و گردانندگان عروسک‌های خیمه‌شب‌بازیِ سرگرمی‌های پُرطرفدار، همین‌که می‌بینند به انوع ترفند‌ها موفق شده‌اند، عادت‌های ناپسندی مانند مطالعه و تعقل و تحقیق و تفکرمنطقی را از سرِ مردم بیندازند؛ نفسی به راحتى مى كشند و لبخندى آرام بر لبشان مى آيد .
" اينترنتفارسى " پديده اى است مثل " فيلمفارسى " ، پرسروصدا و پرطرفدار و بى محتوا ... فضاى مجازى پر از كذب است ... به جاى مونيتور ، كتاب بخوانيم

Читать полностью…

بلبلی برگ گلی

ارغوان
اين چه رازی‌ست كه هر بار بهار
با عزای دل ما می‌آيد ؟
كه زمين هر سال از خون پرستوها رنگين است
 وين چنين بر جگر سوختگان
 داغ بر داغ می‌افزايد ؟ !...

#هوشنگ‌ابتهاج🖤

Читать полностью…
Подписаться на канал