@bazaryabimodern118 صفحه دکترسبک روح مدرس،مشاوراجرایی، بازاریابی وبرندینگ تلفن 09213163749 www.hassansabokroh.blogfa.com Www.hassansabokroh.blogsky.com Www.hassansabokroh.blog.ir Email:mmodernmarket1987@gmail.com www.Instagram.com/Bazaryabimodern1987
📌 اشتباهاتی که باعث شکست کسب و کار شما می شوند
@bazaryabimodern1987
1- نادیده گرفتن شکایت و نظر مشتری:
به حرف مشتری های تان گوش دهید و از آنها درس بگیرید. تا زمانی که از رضایتمندی مشتری مطمئن نشدید به فکر توسعه ی کار نباشید.
2-منفعت-محوری
قطعا هدف هر کسب و کاری سودآوری است. اما قرار دادن سود به عنوان تنها اولویت، اشتباه بزرگیست. معمولا این صاحبان کار محصول بی کیفیت خود را در یک بسته بندی مجلل عرضه می کنند، اما با این وجود نیز نمی توانند موفق شوند.
3- انتظار برای شروع خوب
اکثر کارآفرینان مشتاق متاسفانه برای شروع کار منتظر بهترین فرصت و امکانات می مانند، اما با مطالعه ی زندگی کارآفرینان بزرگ می بینیم که نه تنها هیچ کدام از ابتدا همه ی منابع را نداشته اند، بلکه از کارهای ابتدایی مانند روزنامه فروشی شروع کردند.
4- نادیده گرفتن علم
گاهی کارآفرینان فکر می کنند که دانش لازم برای تمام مسیر کارشان را دارند، در حالی که با گذر زمان، روش های متفاوت و جدیدتری از تبلیغات گرفته تا فروش محصول و ... ابداع می شود که اگر یک کارآفرین آنها را در نظر نگیرد، از قافله ی دیگر کارآفرینان جا می ماند. برای رشد فروش و گسترش کار، باید مهارت های جدید یاد بگیرید و کتاب های نوشته شده توسط افراد موفقی را بخوانید که این مسیر را تجربه کرده اند. به روز باشید و در صورت نیاز دانش های جدید را فرا گیرید.
5-تک روی کردن
برای یک کارآفرین مهم است که از مخارج اضافی چشم پوشی کند و تا می تواند با کارمندان کم، کار خود را شروع کند. اما نباید این گونه باشد که خود به تنهایی کار کند، زیرا در این حالت نیز موفق نخواهد شد.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️برای فروش بیشتر از مشتری بپرسید.
@bazaryabimodern1987
🔸به دیدن نحوه استفاده از محصول خود بروید.
🔸پرسش هایی درباره معایب و مزایای آن بپرسید.
🔸بپرسید چه چیزی را بیشتر دوست دارند.
🔸بپرسید چه چیزی را کمتر دوست دارند.
🔸بپرسید چه چیز را باید تغییر دهند و چگونه باید تغییر دهند.
🔸درباره خدمات پس از فروشی که دریافت کرده اید، بپرسید.
🔸اقدامات انجام شده به وسیله هر فرد مرتبط را مشاهده کنید.
🔸بپرسید که آیا دوباره همان را می خرند؟
🔸بپرسید که آیا آن را به واحد تجرای دیگری پیشنهاد میدهند؟
🔸تمام چیزهایی را که می گویند ثبت و ضبط کنید.
🔸دیدن محصول در عمل و پرسش درباره ان دیدگاه جدیدی از نحوه فروش آن ارائه می دهد.
✅ اگر این مرحله را انجام دهید، نه تنها فرصتی برای یادگیری، بلکه فرصتی برای فروش نیز مهیا می شود.
@bazaryabimodern1987
💢17 توصیه برای برنامهریزی استراتژیک بهتر
@bazaryabimodern1987
1-در برنامهریزی استراتژیکتان بیشتر از آن که روی کاغذبازی متمرکز شوید، روی افزایش مشارکت مدیران و کارمندانتان در فرایند برنامهریزی تمرکز کنید
2-شیوه مشارکت در برنامهریزی استراتژیک و مفاهیم مرتبط با آن را حتما به مدیران و کارمندانتان بیاموزید
3-تمام ادعاهایتان در برنامه استراتژیک را با آمار و ارقام حمایت و ثابت کنید
4-برنامه استراتژیکتان باید ساده، قابل فهم و قابل اجرا باشد نه یک برنامه پیچیده و غیرقابل اجرا
5-در برنامه استراتژیکتان حتما وظایف واحدهای مختلف شرکتتان برای تحقق برنامه را مشخص کنید
6-فرضیات بنادینی که بر اساس آن برنامهریزی کردهاید را حتما به خوبی توضیح بدهید
7-در برنامه استراتژیکتان فقط اخبار خوب و فرصتهای بازار را بازگو نکنید بلکه اخبار بد و تهدیدهای موجود در بازار را هم تشریح کنید
8-از مدیران و کارمندانتان بخواهید تا با ذهنی باز در فرایند برنامهریزی استراتژیک مشارکت کنند و روالها و قوانین جاری در شرکت را به چالش بکشند
9-هیچ وقت فرایند برنامهریزی استراتژیکتان را به یک وظیفه اداری سخت و پیچیده تبدیل نکنید. کاری کنید مدیران و کارمندانتان با علاقه شخصی در این فرایند مشارکت کنند
10-هیچ وقت مدیران و کارمندانی که خلاف بقیه حرف میزنند و فرهنگ حاکم بر شرکت را به چالش میکشند، از فرایند برنامهریزی استراتژیک کنار نگذارید
11-لزوما نمیتوانید همه چیز را در برنامه استراتژیکتان پیشبینی کنید. پس وقتتان را برای این کار هدر ندهید و روی مسایلی تمرکز کنید که قابل پیشبینی هستند
12-در فرایند برنامهریزی استراتژیک از ادبیات پیچیده و فنی استفاده نکنید، بلکه برنامهتان را به گونهای بنویسید که حتی کمسوادترین کارمندانتان هم متوجه برنامه استراتژیک شرکت بشوند
13-حتما یک فرایند دقیق را برای کنترل اجرای برنامه استراتژیک توسط واحدهای مختلف شرکتتان طراحی کنید
14-در برنامهریزی استراتژیکتان صرفا روی اطلاعات کمّی تمرکز نکنید. یادتان باشد خیلی وقتها اطلاعات کیفی بسیار مهمترند
15-کنار گذاشتن کارمندان عادی شرکت و تمرکز روی کارمندان حرفهای، بزرگترین خطا در فرایند برنامهریزی استراتژیک است
16-هیچ وقت بیش از 5 تا 7 استراتژی را در برنامه استراتژیکتان نگنجانید چون قطعا نمیتوانید تعداد زیادی استراتژی را پیادهسازی کنید
17-در برنامهریزی استراتژیکتان حتما روی ترویج این روحیه و فرهنگ در شرکتتان تمرکز کنید: رعایت اخلاق، مهمترین استراتژی در هر کسب و کاری است
@bazaryabimodern1987
💢سه محرک اصلی خلاقیت
@bazaryabimodern1987
1️⃣تعیین اهداف مشخص برای خلاقیت
👈یک هدف خوب و به صورت دقیق طراحی و بیان شده، مهمترین محرک انسانها در هر کاری، از جمله در خلاقیت است
👈بنابراین، در ابتدای هر سال، یک سری هدف مشخص برای شرکتتان در زمینه خلاقیت مشخص کنید. مثلا بگویید امسال میخواهیم بستهبندی فلان محصولات شرکت را به صورت خلاقانهای بازطراحی کنیم و هر مدیر و کارمندی میتواند ایدههایش را تا فلان تاریخ ارایه کند
2️⃣شناسایی مشکلات اصلی شرکت
👈تجربه نشان میدهد کارمندان شرکتی که احساس میکنند کسب و کار شرکت و در نتیجه درآمد و شغلشان در خطر است، بیشتر از هر موقع دیگری خلاق و نوآور میشوند
👈بنابراین، میتوانید مشکلات اصلی شرکتتان در حوزههای مختلف را مشخص کنید و از کارمندان و مدیرانتان بخواهید راهکارهای خلاقانهای برای حل آن مشکلات ارایه کنند
3️⃣سوالات هدفمند
👈مشهور است که میگویند: «سوال درست، نیمی از پاسخ را مشخص میکند». به همین دلیل، اگر میخواهید کارمندان و مدیرانی خلاق داشته باشید، باید سوالات هدفمند و دقیقی از آنها بپرسید
👈بر این اساس، بهتر است در ابتدای هر بازه زمانی، مثلا در ابتدای هر ماه یا هر فصل، تعدادی سوال کلیدی که شرکتتان با آن مواجه است را مشخص کنید و با کارمندان و مدیرانتان در میان بگذارید. مثلا از آنها بپرسید: «به نظرتان چگونه میتوانیم فروش محصول الف در بازار 1 را تا 20 درصد افزایش بدهیم؟»
@bazaryabimodern1987
🔴▪️هنر "شنیدن"
@bazaryabimodern1987
🔅در دو روز آینده تا حد امکان به گفتوگوهایی که بین افراد صورت میگیرد گوش کنید.
دو چیز را در نظر داشته باشید:
کدام یک بیشتر حرف میزند و کدام یک موفقتر است؟
از صدها تجربه کوچک و بزرگ آموختهام که افراد پرحرف به ندرت آدمهای موفقی هستند. همه افراد موفق تقریبا بدون استثنا، هنر "شنیدن" را بیشتر دانسته و به کار میبندند. به عبارت دیگر ، طرف مقابل را ترغیب میکنند به اینکه درباره خودش، دیدگاههایش، موفقیتهایش، شغلش و مشکلاتش حرف بزند.
هنر شنیدن به دو طریق راه را برای موفقیتهای بزرگتر هموار میکند:
1⃣ هنر شنیدن جلب دوستی میکند.
2⃣ هنر شنیدن به شناخت بهتر افراد کمک میکند.
@bazaryabimodern1987
ضرورتِ داشتن روابط خوب در محیط کاری
@bazaryabimodern1987
ابتدا اجازه دهید
سؤالی را مطرح کنم: افراد، بیشترین مدتزمانِ روزشان را در کجا سپری میکنند؟ بدیهی
است که در شرکت و یا در محل کسبوکار یا جایی که برای کسب درآمد در آنجا به کار
مشغول هستند.
آیا میتوانید
با دشمنتان در مکانی که هرروز هشت یا 9 ساعت در آنجا هستید به سر ببرید؟! جواب این
سؤال بهطورقطع، منفی است بهعبارتدیگر، لازم است که در محل کار با بهرهوری بالا
و تولید هرچه بیشتر از کارتان نیز لذت ببرید.
میخواهم به
این سخن من اطمینان کنید که اگر در محیط کاری قادر به مذاکرات کاری، هماندیشی و
بحث و استفاده از شیوههای مشارکتی مانند «توفان فکری» (Brainstorming) با همکارانتان
نباشید؛ وظیفهی کاری برایتان بهصورت باری سنگین در خواهد آمد. البته میدانم که کسی
نخواهد گفت که در محل کارش اقدام به مذاکرات کاری نمیکند یا دوستِ همکار ندارد
ولی واقعیت ماجرا چیز دیگری میتواند باشد.
ایجاد یک
ارتباط کاریِ مناسب، فقط محدود و وابسته به داشتن یک محیط کاری مناسب نیست و درعینحال،
شامل دریافت کمک یا کارایی بهتر افراد نیز میشود پس بهجای شکایت و ایجاد شکاف، بهتر
و سودمندتر است که همیشه به نقاط مثبتِ جریان امور و زندگی نظر کنید.
@bazaryabimodern1987
💢ظرفیت خالی کارخانه را بیخیال شوید
@bazaryabimodern1987
👈یک اشتباه متداول در جایگاهیابی، پُر کردن فضا و ظرفیت خالی موجود در کارخانه، به جای فضای خالی موجود در ذهن مشتریان است
👈برای مثال، برند اِدسِل، متعلق به شرکت خودروسازی فورد، نمونه بسیار قابل تأملی در جایگاهسازی برای پُر کردن خط تولید شرکت است
👈مدیران فورد بعد از بررسی خط تولیدشان متوجه شدند که فاصلهای بین دو مدل مرکوری، به عنوان خودروی ارزان شرکت، و مدل لینکلن، به عنوان خودروی گران شرکت وجود دارد. برای همین تصمیم گرفتند با طراحی و معرفی مدل اِدسِل که قرار بود یک مدل متوسط باشد، این فضا را پُر کنند
👈اِدسِل بعد از ورود به بازار با شکست سنگینی مواجه شد و فورد در نهایت تصمیم گرفت با تحمل زیان چند میلیارد دلاری، این خودرو را از بازار جمعآوری کند
👈دلیل اصلی شکست اِدسِل این بود که بخش خودروهای باکیفیت و قیمت متوسط، قبلا توسط شرکتهای ژاپنی پُر شده بود و هیچ جایی برای اِدسِل باقی نمانده بود
👈مثال اِدسِل به ما یادآوری میکند نباید بر اساس ظرفیت خالی کارخانهمان تصمیم بگیریم که چه محصولی را به بازار عرضه کنیم، بلکه باید بر اساس ظرفیت و فضای خالی موجود در بازار تصمیم بگیریم که جای چه محصولی در بازار خالی است و میتوانیم سراغ آن برویم
@bazaryabimodern1987
🔴▪️دنیای فروش
@bazaryabimodern1987
🔅امروزه هر کسی که توانایی نشستن پشت فرمان را دارد میگوید من راننده هستم اما چند نفر توانایی رانندگی با سرعت بالا در پیست را دارند؟ دنیای فروش هم مانند رانندگی است همه میگویند فروشندگی بلدند اما چند نفر فروشنده خوب هستند و در کار خود الگو هستند؟
🔅شغل فروشندگی به قدری اهمیت دارد که آن را به تمام کننده تیم(فوروارد) تشبیه کردهاند. فروش به زبان ساده، مبادله اطلاعات بین فروشنده و خریدار است. یک فروشنده خلاق و ماهر کسی است که به بهترین نحو بتواند اطلاعات مربوط به نیاز مشتری را کسب کرده و سپس اطلاعات مربوط به محصول خود را در اختیار وی قرار دهد. به بیان دیگر فروشنده نخست نیازهای خریدار را شناسایی و تجزیه و تحلیل میکند، سپس خصوصیات و مزایای استفاده از محصول را به خریدار اعلام کرده، به سوالها و انتقادهای وی پاسخ میدهد و در نهایت قرارداد فروش را منعقد میکند.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️پنچ واژه قدرتمند در فروش
@bazaryabimodern1987
1⃣ رایگان: معمولا همه افراد از خدمات اضافی و رایگان خوششان میآید.
2⃣ به مدت محدود: این عبارت باعث ایجاد حس فوریت و نیاز در افراد میشود.
3⃣ بدون ریسک: باعث ایجاد حس اعتماد و امنیت بیشتر در خریدار میشود.
4⃣ فوری: باعث میشود که مشتری احساس کند در ازای چولی که داده است، سریعتر به نتیجه میرسد.
5⃣ شما: استفاده از این کلمه باعث میشود که مشتری بفهمد شما به او و خواستههایش بسشتر اهمیت میدهید.
@bazaryabimodern1987
💢مشتریان را زود قاپ بزنید
@bazaryabimodern1987
👈دسترسی به مشتریان احتمالی پیش از آن که رقبا سراغ آنها بروند، عامل مهمی در موفقیت یک شرکت در بازار به شمار میرود
👈تجربه هم نشان میدهد اولین شرکتی که به مشتریان بالقوه دسترسی پیدا میکند، اغلب اوقات میتواند بخش عمدهای از آنها را جذب کند
👈یکی از بازارهای جذاب در این ارتباط، بازار مادر و نوزاد است که در آن، دسترسی برندها به نوزادان، به عنوان مشتریان آینده، یک اصل بسیار مهم محسوب میشود
👈به همین دلیل است که شرکتهای مختلف تلاش میکنند با ارسال هدیه برای مادرانی که نوزادشان را تازه به دنیا آوردهاند، روی آنها اثر بگذارند
👈یکی از شرکتهایی که این کار را خیلی خوب انجام میدهد، شرکت بانتی بَگ، تولیدکننده کیف و کولهپشتی است که بستهای حاوی محصولات مرتبط با نوزادان را از طریق زایشگاهها به مادرانی که تازه زایمان کردهاند، هدیه میدهد
👈تحقیقات بانتی بَگ نشان میدهد تقریبا همه مادران از گرفتن این بسته هدیه خوشحال میشوند و کاتالوگ شرکت را میخوانند و با محصولات مختلف آن آشنا میشوند چون در شرایطی که روی تخت بیمارستان هستند، کاری ندارند و این کار سرگرمشان میکند
👈به همین دلیل، زمانی که مادر میخواهد برای فرزندش کیف و کولهپشتی بخرد، ناخودآگاه یاد بانتی بَگ میافتد
@bazaryabimodern1987
💢ترمیم اعتماد از دست رفته
@bazaryabimodern1987
1️⃣اجازه بدهید طرف مقابل خودش را خالی کند
👈انسانها دوست دارند که حرفشان شنیده شود. پس بگذارید دیگران حرفشان را بزنند و خودشان را خالی کنند
👈پس از آن که طرف مقابل خودش را خالی کرد، سعی کنید با خلاصه کردن گفتههای او، مطمئن شوید که حرفهایش را به درستی متوجه شدهاید
2️⃣معذرتخواهی کنید
👈اگر کاری انجام دادهاید که از آن پشیمان هستید، این پشیمانی را خیلی رک و راست به طرف مقابلتان هم بگویید و از او معذرت بخواهید
👈یکی از بهترین راههای معذرتخواهی، انجام دادن کارهای نمادین است. برای مثال، فرستادن یک نامه با دست خط مدیرعامل شرکت همراه با یک شکلات کوچک، میتواند رابطهتان با یک مشتری عصبانی را ترمیم کند
👈اگر کاری نکردهاید که به خاطر آن معذرتخواهی کنید، میتوانید از طرف مقابلتان بابت سوءتفاهمی که پیش آمده، معذرتخواهی کنید، نه بابت کاری که انجام دادهاید. در این شرایط میتوانید به طرف مقابلتان بگویید: «متاسفم که شرایط موجود، برای شما تنشهای زیادی به وجود آورد»
3️⃣بر آینده تمرکز کنید
👈برای ترمیم رابطهتان با طرف مقابل، همیشه در مقابل این وسوسه که به جزییات گذشته برگردید و توجیهی برای اشتباهاتتان پیدا کنید، مقاومت کنید
👈به جای بازگشت به گذشته، به آینده فکر کنید و به طرف مقابلتان بگویید: «بیایید با هم مشکل پیش آمده را حل کنیم و راهی پیدا کنیم که این قبیل مشکلات و سوءتفاهمما دوباره به وجود نیاید»
4️⃣هر چند وقت یک بار، رابطه خود با دیگران را بررسی کنید
👈همیشه منتظر نمانید تا یک سوءتفاهم به وجود بیاید و سپس در پی راهحل رفع آن بگردید، بلکه هر چند وقت یک بار، رابطه خود را با طرف مقابلتان کنترل کنید
👈گاهی اوقات، همین کافی است که مثلا برای مشتری نامه بنویسید و از او بپرسید: «آیا همه چیز رو به راه است و مشکلی ندارید؟»
5️⃣فراتر از وظیفه خود عمل کنید
👈شاید خندهدار به نظر بیاید، اما وقتی که اتفاق بدی رخ داده و این خطر وجود دارد که طرف مقابل، اعتمادش را نسبت به شما از دست بدهد، فرصتی بسیار عالی برای شما فراهم شده است
👈در حقیقت، در این شرایط میتوانید کاری برای طرف مقابل انجام بدهید که هیچ گاه آن را فراموش نکند
👈مثلا فرض کنید کالایی که باید ارسال میکردید، به موقع به دست مشتری نرسیده است. این که سریعا سفارش مشتری را برای او بفرستید، وظیفه شماست و باعث ترمیم رابطه شما با مشتری نمیشود
👈اما اگر همراه با سفارش مشتری، کادوی کوچکی برای او بفرستید یا مثلا بخشی از پول مشتری را به او برگردانید، فراتر از وظیفهتان رفتار کردهاید و قطعا باعث ترمیم رابطه شما با مشتری میشود
@bazaryabimodern1987
🔴▪️درسهایی از پیش اقناع(Pre-suade)
@bazaryabimodern1987
🔅برخی پژوهشها نشان میدهد که اگر در یک مصاحبه شغلی پیش از شروع، یک پرسش را به شکل مناسبی از مصاحبهگر خود بپرسید، شانس استخدامتان افزایش مییابد، اما آن پرسش چیست؟
"اگر ایرادی ندارد پیش از شروع سوالی بپرسم، چه چیز در سوابق من بود که باعث شد من را به مصاحبه دعوت کنید؟"
🔺با این پرسش مصاحبهگر وادار میشود در همان آغاز به دنبال نکتهای مثبت بگردد و همین او را در یک حالت ذهنی مثبت و پذیرا قرار میدهد. در چنین وضعیتی مصاحبه کننده در طی کار هم ارزیابی مثبتتری از شما خواهد داشت.
🔻اگر قرار است در سازمان برای یک طرح بودجهای تصویب شود و عدد محاسبه شده ٧٥٠٣٢ دلار باشد، عجیب نیست که آن را به ٧٥٠٠٠ دلار گرد کنید و گزارش دهید. اما پژوهشها حاکی از این است که اعداد دقیق احتمال پذیرش بیشتری نسبت به گرد شدهها دارند و اعتراض کمتری بر میانگیزد. هرچند مشتری اغلب همان قیمت گرد شده را پرداخت میکند، ولی احساس بهتری نسبت به خرید خود خواهد داشت.
@bazaryabimodern1987
💢روی منافع مشتری تمرکز کنید
@bazaryabimodern1987
👈ویژگیهای فنی بیانگر چیزهایی هستند که محصول دارد. در مقابل، منافع بیانگر چیزهایی هستند که محصول برای مشتری دارد
👈تجربه نشان میدهد، ویژگیهای فنی، مواردی هستند که یا برای مشتری اهمیت ندارند یا اصولاً مشتری چیزی از آنها سر در نمیآورد. پس باید این موارد را به چیزهایی تبدیل و ترجمه کنیم که برای مشتری اهمیت دارند و قابل درکاند
👈با این حال، اکثر فروشندگان هنگام مذاکره با مشتری روی ویژگیهای فنی تمرکز میکنند و در نتیجه از مشتری «نه» میشنوند چون نمیتوانند ویژگیهای فنی را به «منفعت» تبدیل کنند
👈در مقابل، فروشندگان حرفهای برای جلب توجه مشتری روی «منافع محصول» یا «منافع مشتری» تمرکز میکنند نه روی «ویژگیهای فنی» محصول. پس برای موفقیت در فروش باید فرق بین این سه مفهوم را خوب درک و روی منافع مشتری تمرکز کنیم نه ویژگیها و منافع محصولمان
👈برای درک تفاوت بین «ویژگیهای محصول»، «منافع محصول» و «منافع مشتری» به این مکالمه فرضی بین یک فروشنده و یک مشتری بالقوه توجه کنید:
1️⃣فروشنده: این دستگاه از فولاد ساخته شده است
در این حالت، فروشنده یک ویژگی محصول را توضیح میدهد و احتمال موفقیت او بسیار کم است
2️⃣فروشنده: استحکام این دستگاه بسیار بالاست چون از فولاد ساخته شده است
در این حالت، فروشنده یک منفعت محصول را توضیح میدهد و احتمال دارد بتواند مشتری را قانع کند
3️⃣فروشنده: این دستگاه سالهای سال برای شما کار میکند، چون از فولاد ساخته شده و استحکام آن خیلی بالاست
در این حالت، فروشنده یک منفعت مشتری را توضیح میدهد و به احتمال زیاد میتواند مشتری را قانع کند
@bazaryabimodern1987
💢با حضور چند آشپز، غذا خوشمزهتر میشود!
@bazaryabimodern1987
👈بارها این ضربالمثل را شنیدهاید که وقتی آشپز دو تا بشود، آش یا شور میشود یا بینمک. همه ما این ضربالمثل را در عمل هم دیدهایم. مثلا وقتی تعداد افراد حاضر در یک جلسه یا یک پروژه گروهی افزایش مییابد، نتیجه ضعیفتری به دست میآید
👈اما به جرات میگویم که این ضربالمثل در تصمیمگیری، کمتر کاربرد دارد. در حقیقت، اگر از من بپرسید که آیا واقعا به تنهایی میتوان بهترین تصمیم را گرفت؟ به شما میگویم: خیر
👈به همین دلیل است که در انتخاب یک همکار جدید، باید با تمام تیم یا گروه کاریتان مشورت کنید، چون آن فرد جدید قرار است با تیم فعلیتان کار کند، پس باید بتوانند با هم کنار بیایند
👈در حقیقت، هنگام استخدام یک فرد جدید، مشورت کردن با تمام تیم کاریتان یا حداقل با اعضای اصلی آن، باعث نمیشود که آشتان یا شور بشود یا بینمک
👈مطمئن باشید اگر برای استخدام یک فرد جدید، نظرات تیم کاریتان را نادیده بگیرید، آشتان یا شور میشود یا بینمک. یعنی در آینده نزدیک، مشکلات و ناهماهنگیها در تیمتان آن قدر افزایش مییابد که شما را به دردسر میاندازد
👈برای دخالت دادن اعضای تیم کاریتان در انتخاب کارمند جدید، میتوانید از این دو روش کمک بگیرید:
1️⃣اعضای تیمتان را به یک مصاحبه گروهی با فرد داوطلب دعوت کنید
2️⃣از فرد داوطلب بخواهید مصاحبههای جداگانهای با اعضای تیمتان داشته باشد
@bazaryabimodern1987
💢علامت اعتبار چیست؟
@bazaryabimodern1987
👈علامت اعتبار (Assay mark) هر گونه علامتی روی بستهبندی محصول است که کیفیت محصول یا اجزای آن یا فرایندهای کاری مرتبط با آن را تضمین میکند
👈سادهترین نوع علامت اعتبار، علامت استاندارد است. اما شرکتهای حرفهای به خوبی میدانند که این علامت نمیتواند آنها را از رقبایشان متمایز کند
👈در حقیقت، همانگونه که باید محصولی متمایز از رقبا داشته باشیم، باید علامت اعتبار متمایزی هم داشته باشیم
👈برای مثال، یکی از ساندویچفروشیهای زنجیرهای در آمریکا از این علامت اعتبار استفاده میکند: تایید شده توسط انجمن قلب آمریکا
👈امروزه، علائم اعتباری که توسط موسسات غیردولتی صادر میشوند، کارآمدتر و اثرگذارتر از علائم اعتباری صادره توسط موسسات دولتی هستند
👈اخیرا روندی در دنیا آغاز شده که شرکتها سعی میکنند علامت اعتبار مورد نظرشان را از موسسات خیریه و حامی محیط زیست بگیرند. در حقیقت در این روند، علامت اعتبار از سمت تایید کیفیت محصول به سمت تایید مسئولیتپذیری اجتماعی محصول حرکت کرده است
@bazaryabimodern1987
💢آیا به مشتریانتان گوش میکنید؟
@bazaryabimodern1987
👈ما در جهانی زندگی میکنیم که خداوند به تعداد کمی از ما مهارت گوش دادن را هدیه داده است. به همین دلیل است که بسیاری از فروشندگان زمانی که با مشتری مواجه میشوند، یادشان میرود که گوششان را در حالت «آماده برای شنیدن» قرار بدهند
👈در حقیقت، عده زیادی از فروشندگان در زمان گفتگو با مشتری، به جای آن که به حرفهای او گوش کنند، صرفا به یک موضوع فکر میکنند: چگونه میتوانم معامله با این مشتری را نهایی کنم؟
👈این در حالی است که گوش دادن به مشتری، سادهترین ابزار یک فروشنده برای احترام گذاشتن به مشتری است و بدون شک، وقتی مشتری احساس کند به او احترام میگذارید، برای معامله کردن با شما تشویق میشود
👈علاوه بر این، گوش دادن درست به مشتریان، بهترین راه برای یافتن ایدههایی جهت شگفتزده کردن آنها نیز به حساب میآید
👈ضمن آن که با گوش دادن فعال به مشتریانمان، مانع بروز سوتفاهم و در نهایت، نارضایتی آنها میشویم
👈منظور من از گوش دادن فعال، این است که هم به خوبی به حرفهای مشتری گوش کنیم و هم به او بفهمانیم که به حرفهای او گوش میدهیم
👈برای این منظور، هنگام گفتگو با مشتری، هر از گاهی از او سوالاتی درباره موضوعی که میگوید بپرسید یا حرفهایش را جمعبندی و برای او بازگو کنید تا متوجه شود به حرفهایش گوش و اهمیت میدهید
👈ضمن آن که میتوانید با زبان بدنتان هم به مشتری القا کنید به حرفهایش گوش میدهید. مثلا وقتی موضوع تاسفباری را گفت، حتما سرتان را به نشانه تاسف تکان بدهید
👈برای آن که مهارتتان در گوش دادن فعال را افزایش بدهید، از این پنج تکنیک هم میتوانید استفاده کنید:
1️⃣به نامها و تاریخهایی که مشتری میگوید، دقت کنید و در صحبتهایتان از آنها استفاده کنید
2️⃣به آمار و ارقامی که مشتری میگوید، دقت کنید و در استدلالهایتان از آنها استفاده کنید
3️⃣بسیاری از مشتریان در لابهلای صحبتهایشان، انتظاراتشان را بازگو میکنند. این انتظارات را شناسایی کنید و به مشتری اطمینان بدهید که آنها را برآورده میکنید
4️⃣با احساسات مشتری همراهی کنید. مثلا اگر احساس میکنید مشتری برای جلسه بعدیاش استرس دارد، به او بگویید میتوانید جلسه دیگری داشته باشید تا او با آرامش بیشتری به کار بعدیاش برسد
5️⃣اگر احساس میکنید مشتری سرحال نیست، قبل از آن که مذاکره فروش را به صورت جدی شروع کنید، تلاش کنید او را با گفتن یک جوک یا شوخی بامزه ولی مودبانه، سرحال بیاورید
@bazaryabimodern1987
💢سه محرک اصلی خلاقیت
@bazaryabimodern1987
👈اگر میخواهید خلاقیت را در شرکتتان ترویج کنید، باید این سه انگیزه را در بین کارمندان و مدیرانتان، فارغ از جایگاهی که در شرکتتان دارند، ترویج کنید:
1️⃣تعیین اهداف مشخص برای خلاقیت
👈یک هدف خوب و به صورت دقیق طراحی و بیان شده، مهمترین محرک انسانها در هر کاری، از جمله در خلاقیت است
👈بنابراین، در ابتدای هر سال، یک سری هدف مشخص برای شرکتتان در زمینه خلاقیت مشخص کنید. مثلا بگویید امسال میخواهیم بستهبندی فلان محصولات شرکت را به صورت خلاقانهای بازطراحی کنیم و هر مدیر و کارمندی میتواند ایدههایش را تا فلان تاریخ ارایه کند
2️⃣شناسایی مشکلات اصلی شرکت
👈تجربه نشان میدهد کارمندان شرکتی که احساس میکنند کسب و کار شرکت و در نتیجه درآمد و شغلشان در خطر است، بیشتر از هر موقع دیگری خلاق و نوآور میشوند
👈بنابراین، میتوانید مشکلات اصلی شرکتتان در حوزههای مختلف را مشخص کنید و از کارمندان و مدیرانتان بخواهید راهکارهای خلاقانهای برای حل آن مشکلات ارایه کنند
3️⃣سوالات هدفمند
👈مشهور است که میگویند: «سوال درست، نیمی از پاسخ را مشخص میکند». به همین دلیل، اگر میخواهید کارمندان و مدیرانی خلاق داشته باشید، باید سوالات هدفمند و دقیقی از آنها بپرسید
👈بر این اساس، بهتر است در ابتدای هر بازه زمانی، مثلا در ابتدای هر ماه یا هر فصل، تعدادی سوال کلیدی که شرکتتان با آن مواجه است را مشخص کنید و با کارمندان و مدیرانتان در میان بگذارید. مثلا از آنها بپرسید: «به نظرتان چگونه میتوانیم فروش محصول الف در بازار 1 را تا 20 درصد افزایش بدهیم؟»
@bazaryabimodern1987
💢تحلیل فرصتهای بازار
@bazaryabimodern1987
👈بازاریابهای حرفهای در کنار شناسایی سریع فرصتهای بازار، یک توانایی منحصر به فرد دیگر هم دارند: میتوانند فرصتهای بازار را به خوبی تحلیل و بهترین فرصتها را انتخاب کنند، چون به خوبی میدانند نمیتوانند از همه فرصتهای موجود در بازار استفاده کنند
👈به همین دلیل است که توانایی تحلیل فرصتهای بازار، یکی از مهمترین مهارتهای یک مدیر بازاریابی حرفهای است. برای تحلیل فرصتهای موجود در بازار، باید به دو عامل زیر دقت کنید:
1️⃣شانس موفقیت شرکت در استفاده از فرصت مدنظر
2️⃣جذابیت فرصت مدنظر
👈با ترکیب این دو عامل، میتوانید ماتریسی دو در دو بسازید که شامل چهار خانه زیر است:
1️⃣فرصتهایی که نه جذاب هستند و نه شرکت توانایی استفاده از آنها را دارد
این نوع فرصتها بدترین فرصتهای موجود در بازار هستند
2️⃣فرصتهایی که جذاب نیستند ولی شرکت توانایی استفاده از آنها را دارد
این دسته از فرصتها خطرناکترین فرصتهای موجود در بازار هستند و مدیر بازاریابی باید به شدت از آنها دوری کند زیرا منابع شرکت را به هدر میدهند
3️⃣فرصتهایی که جذابند ولی شرکت توانایی از استفاده از آنها را ندارد
یک مدیر بازاریابی حرفهای تلاش میکند منابع، مهارتها، تواناییها و غیره لازم برای استفاده از این فرصتها را به دست بیاورد
4️⃣فرصتهایی که هم جذابند و هم شرکت توانایی استفاده از آنها را دارد
این دسته از فرصتها بهترین فرصتهای موجود در بازار هستند که مدیر بازاریابی باید تمام تمرکزش را روی آنها بگذارد
@bazaryabimodern1987
🔴▪️تماس چشمی برقرار کنید.
@bazaryabimodern1987
⭕️تماس چشمی قبل از هر چیز نشان از ادب ما و احترام به دیگران است.
✳️ همچنین تماس چشمی باعث میشود که دیگران با دقت بیشتری به حرفهای شما گوش دهند. اگر در یک جمع صحبت میکنید از میان جمعیت چند چهره دوستانه پیدا کرده و روی آنها تمرکز کنید.
❇️به این ترتیب اعتماد به نفس شما افزایش یافته و حرفهای خود را واضحتر بیان میکنید. اگر به پایین نگاه کنید با اعتماد به نفس به نظر نمیرسید. و اگر موقع صحبت کردن به اطراف نگاه کنید، ممکن است بقیه به این فکر کنند که حواستان پرت شده و دنبال انجام یک کار بهتر هستید.
پس:
🔺تا میتوانید به چشم افرادی نگاه کنید که برای آنها صحبت میکنید.
🔻اگر از میان جمع کسی را دیدید که حواسش پرت شده یا گیج به نظر میرسد، ممکن است فکر کنید که حرفهای خود را به روشنی بیان نمیکنید. با این حال نباید بگذارید گیجی یک نفر حواس شما را از بقیه پرت کند.
🔺وقتی برای جمعیت خیلی زیادی صحبت میکنید، برقرار کردن ارتباط چشمی مشکل است. در این مواقع روی تعداد کمی از افراد تمرکز کنید.
@bazaryabimodern1987
📌 ۱۰ مهارت اساسی در مذاکره
@bazaryabimodern1987
مذاکره یکی از حیاتیترین مهارتهایی است که در زندگی شخصی و حرفهای به آن نیاز داریم. از خرید خانه تا مذاکره در محیط کار، همه ما به نحوی با مذاکره سر و کار داریم. در اینجا به بررسی شش مهارت اساسی که برای موفقیت در مذاکره لازم است، میپردازیم.
🔺ایجاد رابطه
اولین قدم در هر مذاکرهای، ایجاد یک رابطه انسانی با طرف مقابل است. وقتی بتوانید ارتباطی دوستانه و صمیمانه برقرار کنید، طرف مقابل کمتر شما را به عنوان دشمن میبیند و تمایل بیشتری به همکاری خواهد داشت.
🔺شنیدن فعال
یکی از مهمترین اصول در مذاکره، شنیدن فعال است. یعنی به جای تسلط بر گفتگو، به دقت به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و نشان دهید که به نظرات او اهمیت میدهید. این کار باعث میشود طرف مقابل احساس کند که شما به او احترام میگذارید و این باعث افزایش احتمال رسیدن به توافق میشود.
🔺آینه کردن
یکی دیگر از روشهای موثر در مذاکره، آینهکردن رفتارها و گفتارهای طرف مقابل است. این کار باعث میشود طرف مقابل احساس راحتی و اعتماد بیشتری نسبت به شما پیدا کند. به عنوان مثال، اگر او از یک اصطلاح خاص استفاده میکند، شما هم همان اصطلاح را به کار ببرید یا از زبان بدنی مشابه استفاده کنید.
🔺کنترل احساسات
در هنگام مذاکره، کنترل احساسات بسیار مهم است. اگر احساسات خود را نشان دهید، ممکن است نقاط ضعف شما برملا شود و این میتواند به ضرر شما تمام شود.
🔺توانایی ترک مذاکره
همیشه این نکته را در ذهن داشته باشید که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. باید به خوبی بدانید که حداقل پذیرش شما چیست و اگر طرف مقابل نتواند آن را تامین کند، آماده باشید که مذاکره را ترک کنید.
🔺خلاقیت
برای دستیابی به توافقی که برای هر دو طرف سودمند باشد، نیاز به خلاقیت دارید. سعی کنید خارج از چارچوب فکر کنید و راهحلهای جدید و غیرمعمول ارائه دهید.
🔺تعیین هدفهای واضح
داشتن هدفهای مشخص در مذاکره بسیار مهم است. باید بدانید که چه میخواهید و چرا آن را میخواهید. این کار به شما کمک میکند تا در طول مذاکره تمرکز خود را حفظ کنید و از مسیر اصلی منحرف نشوید. همچنین اهداف خود را به صورت اولویتبندی شده در نظر بگیرید تا در صورت لزوم بتوانید از برخی اهداف کمتر مهم صرف نظر کنید.
🔺مدیریت زمان
مدیریت صحیح زمان میتواند به شما کمک کند تا به بهترین نتایج برسید. به عنوان مثال، قبل از شروع مذاکره، زمان محدودی برای هر بخش تعیین کنید یا اگر بحثی به نتیجه نمیرسد، بهتر است به موضوع دیگری بپردازید و بعداً به آن بازگردید.
🔺شناخت فرهنگها
شناخت و احترام به تفاوتهای فرهنگی در مذاکرهها بسیار مهم است. هر فرهنگ دارای نکات و روشهای خاص خود در مذاکره است که باید به آنها توجه شود.
🔺تحلیل قدرت
شناخت قدرتهای موجود در مذاکره و استفاده صحیح از آنها میتواند به شما کمک کند تا به نتایج بهتری برسید. مثلا منابع قدرت خود را بشناسید و به تعادل قدرت توجه کنید. در صورت نیاز، سعی کنید از منابع قدرت خود به نفع خود استفاده کنید.
@bazaryabimodern1987
💢نتایج احتمالی در یک مذاکره
@bazaryabimodern1987
👈هر مذاکرهای یکی از این چهار نتیجۀ احتمالی را به دنبال دارد:
1️⃣برد-باخت
در این مذاکره، یک طرف میبرد و طرف دیگر میبازد. این نتیجه معمولاً زمانی رخ میدهد که یک طرف خیلی قویتر از طرف دیگر است یا یک طرف بدون آمادگی قبلی وارد مذاکره شده است یا یک طرف با عدم صداقت، سر طرف دیگر را کلاه گذاشته است
2️⃣باخت-باخت
در این مذاکره، هر دو طرف میبازند. این نتیجه معمولاً زمانی رخ میدهد که یکی از طرفین احساس میکند دارد مذاکره را میبازد و در نتیجه اجازه نمیدهد طرف دیگر برنده شود و مذاکره را بهم میزند
3️⃣برد نسبی-باخت نسبی
در این مذاکره، هیچ کدام از طرفین به تمام خواستههایشان از مذاکره نمیرسند و منافع هیچ کدام به طور کامل تامین نمیشود. در حقیقت، هر یک از طرفین، به بخشی از خواستههایش میرسد و مجبور میشود از بخشی از خواستههایش عقبنشینی کند. برد نسبی-باخت نسبی رایجترین نتیجه در مذاکرات است
4️⃣برد-برد
در این مذاکره، هر دو طرف به تمام خواستهها و منافعشان از مذاکره میرسند
👈مذاکره برد-برد بهترین نتیجهای است که میتوان از یک مذاکره انتظار داشت. با این حال، به ندرت چنین نتیجهای حاصل میشود چون ذهنیت بیشتر افراد از مذاکره این است که «باید به گونهای مذاکره کنیم که ما ببریم و طرف مقابل ببازد». به همین دلیل، هر طرف مذاکره تمام تلاشش را میکند تا خودش برنده شود
👈به همین دلیل است که اکثر مذاکرات به نتایجی غیر از برد-برد ختم میشوند، حتی اگر در ظاهر، مذاکرهکنندگان بگویند که دنبال یک نتیجه برد-برد هستند
@bazaryabimodern1987
🔴▪️5 روش که بازاریابی کسب و کار کوچک شما را بهتر میکند.
@bazaryabimodern1987
1⃣از رقبا یاد بگیرید.
وقتی که راههای جدیدی برای پیشرفت بازاریابی خود جست و جو میکنید، به رقبای خود نگاه کنید.
2⃣گواهی نامه بگیرید.
قبل از اینکه افراد چیزهایی را بخرند، اغلب بررسیهایی میکنند که اعتبار خرید آنها را تضمین کند.
3⃣رسانههای اجتماعی خود را به روز کنید.
بازاریابی رسانههای اجتماعی برای کسب و کار کوچک اهمیت دارد.
4⃣از فروشگاه خارج شوید.
برای مشتریان بالقوه مهم است که شما و کسب و کار شما را بشناسند، آنها باید شما را ببینند.
5⃣به یک متخصص تبدیل شوید.
میتوانید بازاریابی کسب و کار خود را به عنوان کارشناس محلی، ارتقا دهید.
@bazaryabimodern1987
💢تئوری تضاد-جذب
@bazaryabimodern1987
👈تئوری تضاد-جذب (Assimilation-contrast theory) دلیل پذیرش یا رد اطلاعات توسط یک فرد را توضیح میدهد
👈طبق این تئوری، اطلاعاتی که با آرمانها و اهداف فرد در تضاد نباشند، توسط او پذیرش میشوند و به اطلاعات قبلی او در همان زمینه اضافه میشوند
👈اما اطلاعاتی که با آرمانها و اهداف فرد در تضادند، یا توسط او نادیده گرفته میشوند و تغییر بسیار اندکی در رفتارش به وجود میآورند یا به طور کلی رد میشوند
👈تئوری تضاد-جذب همچنین میزان توجه ضمیر ناخودآگاه فرد به اطلاعات جدید را هم توضیح میدهد که طبق آن، اگر اطلاعات جدید خیلی شبیه به اطلاعات قبلی فرد باشد یا تضاد کمی با آن داشته باشد، کمتر مورد توجه فرد قرار میگیرد. ولی اگر اطلاعات جدید، کاملا بر خلاف اطلاعات قبلی فرد باشد و تضاد زیادی با آن داشته باشد، بیشتر مورد توجه فرد قرار میگیرد
👈برای مثال، فرض کنید این خبر را برای یک فرد سیگاری بخوانید: «سیگار عمر شما را کم میکند». طبق پدیده خاکستر، فرد سیگاری این اطلاعات را میپذیرد ولی چون با اطلاعات قبلیاش تضادی ندارد، به آن توجه نمیکند و در نتیجه، این خبر تغییری در رفتار او ایجاد نمیکند (در حالی که هدف از انتشار خبر، تغییر رفتار در افراد سیگاری است)
👈با توجه به مثال فوق، میتوانیم بگوییم بیشترین کاربرد تئوری تضاد-جذب در تبلیغات است. طبق این تئوری، اگر میخواهیم پیام تبلیغاتیمان روی مخاطبان هدفمان اثر بگذارد، باید این دو ویژگی را داشته باشد:
1️⃣ پیام تبلیغاتی باید با آرمانها، آرزوها، اهداف و تجربیات شخصی مخاطبان هدف همخوانی داشته باشد
2️⃣ پیام تبلیغاتی باید برخلاف تجربهها و اطلاعات قبلی مخاطبان هدفمان باشد
@bazaryabimodern1987
💢روی منافع مشتری تمرکز کنید
@bazaryabimodern1987
👈ویژگیهای فنی بیانگر چیزهایی هستند که محصول دارد. در مقابل، منافع بیانگر چیزهایی هستند که محصول برای مشتری دارد
👈تجربه نشان میدهد، ویژگیهای فنی، مواردی هستند که یا برای مشتری اهمیت ندارند یا اصولاً مشتری چیزی از آنها سر در نمیآورد. پس باید این موارد را به چیزهایی تبدیل و ترجمه کنیم که برای مشتری اهمیت دارند و قابل درکاند
👈با این حال، اکثر فروشندگان هنگام مذاکره با مشتری روی ویژگیهای فنی تمرکز میکنند و در نتیجه از مشتری «نه» میشنوند چون نمیتوانند ویژگیهای فنی را به «منفعت» تبدیل کنند
👈در مقابل، فروشندگان حرفهای برای جلب توجه مشتری روی «منافع محصول» یا «منافع مشتری» تمرکز میکنند نه روی «ویژگیهای فنی» محصول. پس برای موفقیت در فروش باید فرق بین این سه مفهوم را خوب درک و روی منافع مشتری تمرکز کنیم نه ویژگیها و منافع محصولمان
👈برای درک تفاوت بین «ویژگیهای محصول»، «منافع محصول» و «منافع مشتری» به این مکالمه فرضی بین یک فروشنده و یک مشتری بالقوه توجه کنید:
1️⃣فروشنده: این دستگاه از فولاد ساخته شده است
در این حالت، فروشنده یک ویژگی محصول را توضیح میدهد و احتمال موفقیت او بسیار کم است
2️⃣فروشنده: استحکام این دستگاه بسیار بالاست چون از فولاد ساخته شده است
در این حالت، فروشنده یک منفعت محصول را توضیح میدهد و احتمال دارد بتواند مشتری را قانع کند
3️⃣فروشنده: این دستگاه سالهای سال برای شما کار میکند، چون از فولاد ساخته شده و استحکام آن خیلی بالاست
در این حالت، فروشنده یک منفعت مشتری را توضیح میدهد و به احتمال زیاد میتواند مشتری را قانع کند
@bazaryabimodern1987
💢به تحقیقات بازار اعتماد نکنید
@bazaryabimodern1987
👈برخلاف تصور اکثرتان، میخواهم از شما بخواهم به دلایل زیر زیاد به تحقیقات بازار اعتماد نکنید:
1️⃣خیلی وقتها موفقیت ما در برندینگ، به خلاقیت و شمّ شخصیمان بستگی دارد. تحقیقات بازار در موارد بسیاری مانع خلاقیت میشود و شما را از طراحی و اجرای کمپینهای خلاقانه میترساند
2️⃣بسیاری از کسانی که از آنها تحقیقات بازار میشود، حرفشان با عملشان فرق دارد. مثلا در تحقیقات میگویند فلان محصول جدید را میخرند ولی در عمل هرگز این کار را انجام نمیدهند
3️⃣گاهی اوقات، محققان بازاریابی برای خوش رقصی نزد شرکتی که برای آن کار میکنند، تحقیقات بازار را به گونهای تحریف میکنند که مدیران شرکت از نتایج آن خوششان بیاید
4️⃣خیلی وقتها در زمان انجام تحقیقات بازار که معمولا چند ماه طول میکشد، بازار به طور کلی تغییر میکند و نتایج تحقیقات بازار دیگر به دردمان نمیخورد
👈برای مثال، همین چند سال پیش بود که مدیران جنرال موتورز متوجه یک تناقض عجیب شدند: طرح خودروهای جدید شرکت در تحقیقات بازار مورد تایید قرار میگرفتند، ولی وقتی شرکت نمونههای اولیه آن خودروها را میساخت و به بازار عرضه میکرد، مشتریان از آنها استقبال نمیکردند
👈برای همین، مدیر برند جنرال موتورز تصمیم گرفت انجام تحقیقات بازار برای طراحیهای جدید را منحل کند و خودروهای جدید را صرفا بر اساس خلاقیت طراحان شرکت و یک گروه کانون کوچک از نمایندگیهای فروش شرکت طراحی کند
👈بعد از این تصمیم بود که جنرال موتورز توانست خودروهای بسیار موفقی را به بازار عرضه کند و فروشش را افزایش بدهد
@bazaryabimodern1987
💢متقاعدسازی با آمار و ارقام
@bazaryabimodern1987
👈بدون شک، هر چه قدر حرفهایتان دقیقتر باشد، باورپذیریش بیشتر میشود، به خصوص اگر در گفتهها و استدلالهایتان از عدد و رقم استفاده کنید
👈در حقیقت، وقتی آمار و ارقام را با جزییات و در موقع مناسب ارائه میدهید، باور کردن حرفهایتان آسانتر میشود، موضعتان محکمتر میشود و طرف مقابل سختتر میتواند به موضع شما حمله کند
👈فقط یادتان باشد، مردم آمار و ارقام تقریبی را دوست ندارند و از اطلاعات دقیق خوششان میآید. برای درک بهتر این واقعیت، فرض کنید فروشنده خودرو هستید و میخواهید یک خودرو کممصرف را به مشتریتان معرفی کنید
👈در این شرایط، اگر برای متقاعد کردن مشتریتان صرفا بگویید: «این خودرو مصرف سوخت پایینی دارد که حدودا 7 تا 8 لیتر است» به سختی میتوانید مشتری را متقاعد کنید
👈اما اگر بگویید: «مصرف سوخت این خودرو 8 و دو دهم لیتر در 100 کیلومتر با بنزین معمولی و 7 و شش دهم لیتر در 100 کیلومتر با بنزین سوپر است»، خیلی راحتتر میتوانید مشتریتان را متقاعد کنید
👈به همین دلیل است که فروشندگان حرفهای همیشه یک دفترچه یادداشت به همراه دارند که در آن تاریخ و زمان دقیق تمام توافقات قبلیشان با مشتری را در آن یادداشت میکنند تا بتوانند با استناد به آنها، روی مشتری اثر بگذارند
👈مثلا فرض کنید قبلا با مشتری روی 4 درصد تخفیف به توافق رسیدهاید ولی مشتری در تماس تازهاش خواستار تخفیف بیشتر است
👈برای متقاعد کردن این مشتری میتوانید به او بگویید: آقای اسمیت، آیا در این مورد مطمئن هستید؟ زیرا من از مکالمه تلفنی ساعت 3 و 10 دقیقه بعد از ظهر 14 سپتامبر که با هم داشتیم، یادداشتهایی در دست دارم که روی تخفیف به میزان 4 درصد توافق کرده بودیم
@bazaryabimodern1987
💢تحلیل محصول جدید
@bazaryabimodern1987
👈برای آن که تصمیم بگیریم یک محصول جدید را به بازار عرضه کنیم یا نه، باید به این سه سوال کلیدی پاسخ بدهیم:
1️⃣آیا بازاری برای محصولمان وجود دارد؟ آیا مردم و شرکتها حاضرند برای محصولی که در ذهنمان داریم، پول خرج کنند و آن را بخرند؟
❌هنگام پاسخ به این سوال، به خاطر داشته باشید که 80 درصد محصولات جدید به دلیل پاسخ ندادن به این سوال، یا دادن یک پاسخ خوشبینانه به آن، شکست میخورند و خیلی زود از بازار حذف میشوند
2️⃣آیا بازار محصول جدیدمان به اندازه کافی بزرگ هست؟
❌یادتان باشد، اگر تعداد مشتریانی که حاضرند برای خرید محصولتان پول بدهند، به اندازه کافی زیاد نباشد، نمیتوانید به صورت اقتصادی بفروشید. یعنی میزان فروشتان نمیتواند کفاف هزینههایتان را بدهد و در نتیجه، بعد از مدتی با تحمل زیان سنگین از بازار خارج میشوید
3️⃣آیا بازار محصول جدیدمان به اندازه کافی متمرکز هست که بتوانیم به صورت اقتصادی به آن دسترسی پیدا کنیم؟
❌این که مشتریانی برای محصول جدیدمان وجود دارد و تعدادشان به حدی هست که هزینههای ما را پوشش بدهد، برای موفقیت محصول جدیدمان کافی نیست، چون اگر این مشتریان پراکنده باشند، هزینه دسترسی به آنها آن قدر زیاد میشود که کل سود محصول جدید را از بین میبرد
@bazaryabimodern1987
💢ایجاد اعتماد در مذاکره
@bazaryabimodern1987
👈نقش اعتماد در مذاکره مثل نقش روغن در موتور یک خودرو است. وقتی اعتماد وجود دارد، کارها بسیار سادهتر و بیدردسرتر پیش میروند. اما وقتی اعتماد وجود ندارد، بین طرفین مذاکره مدام اصطکاک و درگیری پیش میآید
👈به طور کلی، بین انسانها سه نوع اعتماد وجود دارد:
1️⃣اعتماد مبتنی بر پیشگیری
👈این نوع اعتماد بر مبنای همان سیاست قدیمی «چوب و هویج» قرار دارد و طبق آن، انسانها برای این که مطمئن شوند طرف مقابل به تعهداتش عمل میکند، از تنبیه یا تشویق استفاده میکنند
👈مثلا شرکتی را در نظر بگیرید که هنگام عقد قرارداد با یک شرکت دیگر برای انجام یک پروژه مشخص، برای اتمام زودتر پروژه، پاداش و برای تاخیر در اتمام پروژه، جریمه در نظر میگیرد تا مطمئن شود آن شرکت مجری به تعهداتش عمل میکند
👈اعتماد مبتنی بر پیشگیری معمولا در قراردادها و روابط رسمی به کار برده میشود و استفاده از آن پرهزینه و پردردسر است. مثلا شرکت فوقالذکر اگر در قرارداد با شرکت مجری به مشکل بخورد، باید وکیل بگیرد، به دادگاه شکایت کند و غیره که قطعا یک کار پرزحمت است
👈ضمن آن که اعتماد مبتنی بر پیشگیری، حس بدی به طرف مقابل میدهد و به روابط طرفین صدمه میزند. به همین دلیل، به شما توصیه میکنم خیلی روی این نوع اعتماد حساب نکنید، با این که در ظاهر، بهترین نوع اعتماد است
2️⃣اعتماد مبتنی بر شناخت
👈این نوع اعتماد زمانی به وجود میآید که طرفین مذاکره از یکدیگر شناخت کافی دارند. به همین دلیل، به این نوع اعتماد اصطلاحا «مذاکره و توافق بین انسانهای متشخص» نیز گفته میشود
👈اعتماد مبتنی بر شناخت در طول زمان شکل میگیرد، نه با تکیه بر دادگاه و نظام قضایی. به همین دلیل، مستحکمتر از اعتماد مبتنی بر پیشگیری است و در مذاکرات تجاری بیشتر بهکار برده میشود
3️⃣اعتماد مبتنی بر شباهت
👈این نوع اعتماد بر پایه این امر قرار دارد که خواسته، هدف و منافع طرفین مذاکره، همجهت و همراستای یکدیگر است
👈در حقیقت، در این نوع اعتماد، نوعی همدلی و درک متقابل بین طرفین وجود دارد و در نتیجه، طرفین به راحتی به یکدیگر اعتماد میکنند
👈این نوع اعتماد، از اعتماد مبتنی بر پیشگیری و اعتماد مبتنی بر شناخت هم قویتر است. به همین دلیل است که مذاکرهکنندگان حرفهای قبل از شروع مذاکره دنبال منافع، اهداف، ارزشها، تجربهها و غیره مشترک میگردند تا بتوانند بر پایه آن اشتراکات، بین طرفین اعتمادزایی کنند
@bazaryabimodern1987
⭕️ بر کار گروهی پافشاری کنید
@bazaryabimodern1987
تشکیل تیم های کاری بخش بسیار مهمی از فرایند آموزش پذیر کردن یک سازمان است. بدون کار گروه ها کمتر سازمانی آموزش پذیر می شود. اگر سازمان برای واکنش نسبت به تغییر بر افراد متکی باشد، ممکن است یکی دو نفر مشعل را به دست بگیرند و پیش بتازند. اما اگر سازمان بر گروه های کاری متکی باشد ، اکثر کارمندان به تحرک می افتند. از آن گذشته، احتمال اینکه سازمان به بهترین راه حل دست یابد بیشتر است. چرا که یک تیم منافع تمام اعضایش را در نظر دارد.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️چگونه مودبانه "نه" بگوییم؟
@bazaryabimodern1987
1⃣کلمه «ممنونم» را اضافه کنید.
اضافه کردن یک «ممنونم»، کلمه «نه» را بسیار دلپذیرتر میکند. وقتی از شما میخواهند کاری را انجام دهید که نمیخواهید، از طرف مقابل برای اینکه به فکر شما بوده تشکر کنید.
مثال: «نه ممنونم، اما خیلی خوشحالم که مرا برای همراهی دخترت به شهربازی انتخاب کردی.»
2⃣یک برنامه دیگر پیشنهاد دهید.
وقتی کسی از شما میخواهد کاری را انجام دهید که چندان رغبتی به آن ندارید، کار دیگری را پیشنهاد دهید که میتوانید برای او انجام دهید.
مثال: «متاسفم نمیتونم هفته دیگه از پسرت نگهداری کنم اما اگه دوست داشته باشی میتونم از دوستانم بپرسم که وقت این کار را دارند یا نه.»
3⃣وقت بخواهید.
به جای اینکه فورا بگویید «بله»(و بعد بخاطر آن پشیمان شوید)، از طرف مقابل بخواهید چند روز به شما وقت بدهد که فکر کنید.
مثال: «خوشحال میشم کمکت کنم هفته دیگه انباری خونتو تمیز کنی، اما نمیدونم برنامه هفته دیگم چیه. میتونم بعدا بهت خبر بدم؟»
4⃣بگویید که نیاز ندارید.
به جای اینکه بخاطر خوردن لازانیایی که خواهرشما یا دوستتان مدام تعارفتان میکند، خودتان را اذیت کنید، بگویید که سیر شدهاید.
مثال: «الان سیر شدم ولی بدم نمیاد کمی با خودم ببرم خونه که بعدا بخورم.»
5⃣ساده بگیرید.
گاهی وقتها مودبانهترین راه برای «نه» گفتن این است که خیلی ساده بگویید «نه» بدون هیچ توضیحی.
مثال: «متاسفم، نمیتونم»
مهمترین چیزی که باید بفهمید این است که گفتن «نه» کار زشت یا خودخواهانهای نیست. در واقع اگر زیاد «بله» بگویید، ممکن است سلامت احساسی و جسمی خودتان را به خطر بیندازید و وقت کمتری را بتوانید صرف رسیدگی به کارها و اهدافی که برای خودتان مهم است صرف کنید.
ناتوانی برای «نه» گفتن همچنین ممکن است سطح استرس شما را هم بالا ببرد. بر اساس وبسایت کلینیک مایو(Mayo Clinic)، افراد باید قبل از متعهد شدن به انجام کاری میزان بله گفتنهایی که موجب استرس میشود را در نظر بگیرند. اگر «نه» گفتن برایتان سخت است، بعضی از این روشهای مودبانه را امتحان کنید.
@bazaryabimodern1987