💜یک واژه هم که به دل نشیند ما را بس!💜 لینک اینستاگرام مون✨😌☘ http://www.instagram.com/anahita_mohallefiii
دعای دسته جمعی💚
همین الان یه فاتحه بفرست ✨
برای آرامشِ روح همه ی رفتگان🌿
و برای خانواده هاشون تسکین میخوایم..
نازنینم حصر تو چه یک روز و چه ده سال چیزی در پی ندارد..
دور تو پیله نیست که پروانه شوی
دور تو پتو نیست که گرم شوی یا دست کم زیرش قایم شوی..
-پس چیست؟
گمان میکنم خودتی
که از فرق سر تا نوک پای ات را گرفته ای
سخت
سفت
و هرچه تقلا می کنی بی فایده ست
دست هایت را باز کن
از خودت بپر
از خودت بدو
از خودت دور شو
-تاکجا؟
تا جایی که در بند خود نباشی..
#آناهیتا_محلفی
این آیه رو خیلی جدی بگیرید
خیلی زیاااد
من دو جا تو زندگیم
چیزایی و طلب کردم که خیلی گرون تموم شدن برام
خیلییی
که زندگی من دقیقا به قبل و بعد از اون دوتا اتفاق تبدیل شد:)
که هزاربار بعدش گفتم کاش از ذهنم عبور نکرده بود
کاش نخواسته بودم
کاش نشده بود..
🍃🍂اسماء الحُسنے🍃🍂
هرڪس هنگام دعا ۷۰ بار
《یـا بَـدیـع》
بخواند دعایش مستجاب شود
کتاب اذکار شگفت انگیز
شاخه های سپیدار به سمت آسمان می روند
شاخه های بید به سمت زمین
آن ها همدیگر را مسخره نمی کنند:)
ایرج طهماسب
تو قادری کاری بکنی که من بر بخشی درخشان تر و روشن تر از وجود خودم دست بگذارم.
💛🪄
جبران خلیل جبران
اینجا شهر است
پرندگان شمارش نمی شوند
لا به لای صداها گم و هیچ می شوند
و من به تیر برق همیشه ایستاده جلوی خانه می گویم: مرا هم به دوش بگیر
نمی گیرد.
به خط های عابر پیاده می گویم:
چند نفری مرا روی دست بگیرید و ببرید
نمی برند
اینجا شهر است
آدم ها الکی زیاد اند
الکی عجله دارند
واقعی عصبی می شوند
زیادی سر وصدا می کنند
و می میرند.
من هم در همین شهرم
و به هر کس و ناکسی می گویم: بار مرا هم به دوش بکشد الا خودم...
#آناهیتا_محلفی
عزیزم
پررنگ،بی مانند و گرمی
شبیه خورشید
که هر روز در آسمان است اما تکراری نمی شود💛🪄
«دارم کم کم تبدیل به آدمی میشوم که حتی به فکر کردن هم فکر میکند.»
•کتاب سمفونی مردگان؛ عباس معروف
«تردید نکن که نوری هست، شاید چندان نباشد که گفتهاند، امّا آنقدر هست که از پس تاریکیات برآید... »
• چارلز بوکوفسکی
«همهچیز
قبلا
بارها اتفاق افتاده است
در این واقعیتِ دستِ دوم
تنها عشق است
که سرانجام
میتواند بگوید:
«ببین...
میتوانم همهچیز را
مثل روز اول
تر و تازه کنم.»
💚🪴🪞
• هرمان دکونینک
«یک دنیا غم و درد:
گلها میشکفند،
حتی در آن هنگام...»
🌿☁️
کوبایاشی ایسا
دوستت میدارم زیرا اگر تو نبودی،بی گمان من میزیستم بی آن که زندگانی کرده باشم💧💙
Читать полностью…تو چطور حرکت کردی؟
و میسرت چی داره؟
بهشون پاسخ بده و
آسوده باش🏔💚
@Anahita_Mohallefi💛
✨✨✨
وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
چه بسا چیزی را دوست نمیدارید و آن چیز برای شما نیک باشد، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد، و خداوند به رموز کارها آشناست و مصلحت شما را میداند و شما از اسرار امور بیخبرید و مصلحت خود را چنان که شاید و باید نمیدانید.
✨✨✨
سوره بقره-آیه ۲۱۶
#آرامش_جان 💙
دعای دسته جمعی💚
همین الان یه دعا کن ✨
خُب
حالا یه صلوات بفرست که هم دعای خودت برآورده بشه هم تمام عزیزانی که الان دعا کردن🌸
انشاالله همه حاجت روا بشن🌿
به نیت سلامتی تون💚
تو چقدر عزیز و اصیلی با وجود همه ی بدقلقی های من
هنوزم بهم گوش میدی
هنوزم منو جدی میگیری
هنوز گوهرهای وجود منو می بینی
همونایی و که اینقدر دستی سر و روشون نکشیدم که با یه تیکه سنگ بی ارزش برام تفاوتی ندارن.
هان مشو نومید چون واقف نهی از سرغیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
💕🌸
#حافظ
من از خویش گریختم
به سر کوچه که رسیدم
از پیش آنجا بودم
روی صندلی ایستگاه اتوبوس نشستم
از پیش در حال تماشای خیابان بودم
به خانه برگشتم
از پیش روی مبل لم داده بودم و انتظار آمدنم را می کشیدم..
من از خویش گریختم و در انتظار بازگشتم لم دادم:)
#آناهیتا_محلفی
درست زمانیکه کرم ابریشم فکر کرد زندگیش تموم شده شروع به پرواز کرد
🦋😌🐛
از خدا برات این پرواز ومیخوام
آدمی را خواهی که بشناسی او را در سخن آر؛ از سخنِ او، او را بدانی ...
#مولانا
عزیزم
ماجرا تاریک است
و همه با مرگ چه معتقد و چه منکر قطعا گفت و گو خواهند کرد.
حال من نوری در قلب دارم
باد می وزد و گاهی کم سو می شود
و تنها چه سود دارد؟
تا چند قدمی مرا روشنا می بخشد؟
ممکن است دست هایت را در دستم بگذاری و قدم بزنیم؟
نازنینم
قسمتی از ماجرا روشن است
جهانی دست نخورده وجود دارد
که هنوز پای من و تو به آن نرسیده
پس نزدیکم باش
و ذره ای از نور مرا در قلبت پذیرا باش
و تو نیز در این راه نامعلوم اگر کز کرده ای در تاریکی دیدی کمی نور به چشم هایش ببخش..
دیگری به لبخندش
کسی به دست هایش
و کودکی به قدم هایش...
نازدانه ای نورانگیزم
من جهانی را میبینم که هرکس خورشیدی ست
و تاریکی از جان ما هیچ نمیخواهد..
(تو روشنایی✨)
#آناهیتا_محلفی
دیدن این عکس منو به فکر فرو برد
من لبخندی و دیدم که انگار بعد از یه روز سنگین
یه گوشه نشسته و از تموم شدن و آرامش بعدش لذت میبره
و حقیقتا یکی از قشنگ ترین آسودگی هاست..
تو چی دیدی؟
غم
توپی ست که شوتش میکنم
دیگری پرتش می کند
کسی پاسش می دهد
کم باد نمی شود
گم نمی شود
صاحب اش کیست؟
نمی دانم.
شادی کجاست؟
دو پا دارد و دو دست و چهره
آنقدر شبیه آدمی ست که لا به لای جمعیت گم می شود
و همیشه یادمان می رود نشانی مان را در جیب اش بگذاریم..
#آناهیتا_محلفی
مرگ
روی شانه ام لانه دارد
گاهی تا دوردست ها برای آب و غذا بال می زند
یک وقت هایی هم دلش برای درخت ها تنگ می شود و به سوی شان پر می کشد
گاهی دور و بر آدم ها می پرد و آواز می خواند
اما هرکجا که باشد
باز می گردد
مرگ
روی شانه ام لانه دارد..
#آناهیتا_محلفی
«ازت ممنونم که بهم گفتی: همهچیز درست میشه. فکر نکنم هیچیک از ما در حال حاضر از این مورد مطمئن باشه ولی شنیدنش از زبون کسی دیگه حس خیلی خوبی داره.»
🔆💛🪄
• نامه از کَری به دیوید
کتاب شواهد یک رابطه